پاسخ به:گزیده بیانات رهبری سال 91
شنبه 16 اردیبهشت 1391 3:11 PM
پُر میكند خاك از حضورش ساغرش را
سرشار از گُل میكند پا تا سرش را
آن روز حتی آفتاب روشنیبخش
حس میكند دستان سایهگسترش را
دیگر نیازی نیست جبریل غزلها
پنهان كند در بال، پرواز پرش را
حظ میبرد جان لحظهلحظه از حضورش
حس میكند دل لحظهلحظه محضرش را
میآید و میآورد از سمت یثرب
همراه خود عطر دعای مادرش را
آن مادری كه مثل چشمه مثل رود است
از دامن خورشید ما تُهمت زدودهست
یعنی كه گفتند ابتر است اما چنین نیست
انگشتر پیغمبر ما بینگین نیست!
اكنون خدا را شكر بی كوثر نماندیم
این انقلاب ماست ما ابتر نماندیم
امروز در بیروت نسل تازه داریم
در غزه از روح حماس آوازه داریم
بانو! جوانانت خط شب را شكستند
با راه فرزندت خمینی عهد بستند
لب تر كنی در معركه جان میسپارند
ای هاجر! اسماعیلهایت بیقرارند
ای نور تو شمع دلافروز پیمبر
مزد عبادات چهل روز پیمبر
با آن جلالت پای پر آماس؟ آری
دستان پینهبسته و دستاس؟ آری
بانو چقدر این سادگی را دوست داری
پیش از سفر آمادگی را دوست داری
بس كن! چقدر از حسرت دیدار گفتن؟!
وقت دعا «الجّار ثم الدّار» گفتن؟!
رفتی و عمر عشق را كوتاه كردی
رفتی علی را همنشین چاه كردی
امشب بیا و مرتضی را یاوری كن
زینب پریشان است زهرا مادری كن
آخر جگر از ماتم تو لختلخت است
آه ای شهیده غسل بازوی تو سخت است
صبرم ز كف رفت از غم بازو! بمیرم
من ماندم و خونابهی پهلو! بمیرم
امشب علی اندوه و رنجش قدر كوه است
از بس كه تشییع جنازه باشكوه است!
جسم تو را شب میبرم بیرون ز خانه
یعنی به دور از چشم مردم، مخفیانه
سلمان! اباذر! آتش از دلها بگیرید
امشب سرِ تابوتِ زهرا را بگیرید
سخت است صحبت از قضایا با محمد
این مرتضی و این امانت یا محمد
امشب علی دُختِ شما را بازگرداند
آری امانت بود زهرا، بازگرداند
یك چشم بابا غرق اشك و
چشم دگر دریای خون است
با این همه ذكر لب او
إنّا إلیه راجعون است
الهی! الهی! به غربت علی گواهی
الهی! الهی! حیدر ندارد تكیهگاهی
شام غریبان، سحر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
***
اولفدایی ولایت
تا روز آخر با علی بود
از خانه تا كوچه به مسجد
سنگر به سنگر با علی بود
واویلا! واویلا! دست پدر را چون كه بستند
واویلا! واویلا! پهلوی مادر را شكستند
در آسمانش، قمر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
شام غریبان، سحر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
***
بابا گرفته بین تابوت
بانوی خود را روی شانه
گویا رسیده بر لبش جان
از غسل و تشییع شبانه
خدایا! خدایا! خیبرگشا از پا نشسته
خدایا! خدایا! بر تربت زهرا نشسته
داغ جوان را، باور ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
شام غریبان، سحر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
اونی كه خاك گلمُ
تو كربلا سرشته بود
رو پیرهنای شهدا
این جمله رُ نوشته بود:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
***
فاطمه مادر شماست
قسم به خون پاكتون
پلاك خونهی خدا
شكستهی پلاكتون
با ذكر یا زهرا مدد
رو خاك جبهه افتادین
با قطرهقطره خونهاتون
این جمله رُ یادم دادین:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
***
بعضیاتون كه رفتید و
نیومده پیكرتون
میخواستین اینجوری بشه
شاید مث مادرتون
سفارش شما به ماست
جون شما جون امام
تو وصیتنامههاتون
همیشه بوده این كلام:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
***
محاله كه بعد شما
رو خونتون پا بذاریم
به فاطمه محاله كه
علی رُ تنها بذاریم
چی میشه كه همین شبا
با همهی سینهزنا
یه شب جمعه بخونیم
با رهبرم تو كربلا:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
جانی به من دهید كه جانان هنوز هست
جانم به لب رسیده و هجران هنوز هست
ما تشنگان چشمهی نور ولایتیم
ساقی! نگاه كن لب عطشان هنوز هست
«مِنّا» نمیشویم ولی عاشق توایم
سلمان اگر نمانده مسلمان هنوز هست
با رهبرم برای فرج ندبه میكنم
این عهد بین مردم ایران هنوز هست
روشن نوشته خون شهید احمدی به خاك:
راه امام و راه شهیدان هنوز هست
بیداری جهان عرب داد میزند:
اندیشههای پیر جماران هنوز هست
سیلی مردمان ولایتمدار ما
جایش به روی صورت شیطان هنوز هست
در انتظار مقدمت ای یوسف بهشت
یعقوب چشم یوسف كنعان هنوز هست
مدیریت:تالارهای دانشگاه،دانشجو
مدیریت سابق تالارهای تلفن همراه
صفحه اختصاصی:
اولین مدرسه عشق که تأسیس شد / درس عشق علی و فاطمه تدریس شد
گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه ازلــی / اولـین کلمه که آمـوختند علـی بود علـی