0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی
پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:27 AM

 

توسل جستن به اولیاء

پرسش:
با توجه به آیات قرآن، 64 سوره نساء و 98 – 97 سوره یوسف، مؤمنین به انبیاء توسل می جستند. اما طبق همین آیات آنها به پیامبران زنده و در دسترس متوسل شده و برآورده شدن حاجات را درخواست می کردند. اما در حال حاضر از راه دور و با توجه به اینکه آنها از دنیا رفته اند چگونه می توانند اثر گذار باشند؟
پایگاه حوزه7334، 7334
پاسخ:

به نظر می رسد که باید از زاویه ای دیگر به این بحث بپردازیم و نکاتی را هر چند مختصر بیان کنیم:

1- آنچه که راجع به دو آیه فرمودید، حاوی دو ایراد اساسی است:

الف: پیامبر زنده نیست. ب: پیامبر دور است و شما از راه دور او را مخاطب قرار می دهید.

ولی باید گفت پیامبر زنده است، ولی نه در این عالم، بلکه در عالم برزخ که بس فراختر و گسترده تر از این عالم ماده است و امروزه به تحقیق دانشمندان انجمن تحقیقات روحی آمریکا و اروپا هم به اثبات رسیده است، که از دنیا رفتگان، با دنیای طبیعت تعامل دارند هم اثر می گذارند و هم اثر می پذیرند. و از سوی دیگر همه مسلمانان هر روز پیامبر «ص» را مخاطب قرار داده و می گویند: «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» و قهرا این خطابات لغو و بیهوده نیست. و لااقل ما دلیلی بر لغو و بودن آن نداریم و قطعا این سلام به پیامبر ابلاغ می شود و پیامبر «ص» هم پاسخ آن را می دهد.

و اما دوری پیامبر اکرم «ص» یا ائمه هدی علیهم السلام اموری است که در ضوابط و قواعد دنیا و طبیعت می گنجد ولی عالم برزخ، قوانین و مقررات خاص خود را دارد و قهرا در این حصار دنیا نمی گنجد چه آنکه  نسبت برزخ به دنیا نسبت باطن به ظاهر است و ملکوت عالم که عالم اسباب و مسببات است، وجود پخشی و تدریجی ندارد تا علوم تدریجی و زمانی و مکانی به پیامبر و انسان های کامل و برزخ نشینان کامل نرسد. و این هم قیاسی مع الفارق است. از این ها گذشته اگر شما این مطالب را قبول نداشته باشید، نتیجه گیری شما این می شود که پیامبر را: الف- از راه دور، ب- بعد از مرگ خواندن و از او طلب حاجت کردن به این معنا که واسطه بین آدمی و خداوند شود، لغو است نه شرک. چون اگر در حضور و نزدیک و در حیات و زندگی پیامبر، خواندن او شرک نیست، در غیاب و راه دور هم شرک نخواهد بود.

2- اما راجع به کمک طلبیدن از اولیا الهی و دستگیری معنوی آن بزرگواران و رابطه آن با شرک، باید گفت که در حدیث مشهوری داریم (که مطابق با عقل آدمی هم هست) که ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب[1]، خداوند ابا دارد که کارها را جز از طریق اسباب آن جاری فرماید. شما روزانه از اسباب و وسایط مختلف امداد و استمداد می جویید و از ابزار کار بهره می برید. از دیگران التماس دعا دارید، وام می گیرید، و از اسباب طبیعی و مظاهر آن برای رسیدن به اهداف توسل می جوئید. اینها همه در حالی است که همه عالم و مقدرات آن در دست حضرت حق است و هیچ حادثه ای بدون خواست و اذن او رخ نخواهد داد. خوب این در عالم مأنوس و محسوس ما؛ حال در عالم معنا هم از نماز، دعا، اعمال نیکو و... بهره جسته و با توسل به آنان به خدای متعال تقرب می جوئیم. یکی از اسباب معنوی، استفاده از واسطه هایی کامل است که واسطه بودن آنان هم از خود آنان نیست، بلکه خداوند خود آنها را وسیله و شفیع قرار داده است. اصلا فرق شفاعت و مغفرت در همین است که گاهی خداوند بواسطه اسماء خود، مثلا غفران خود را نصیب کسی کند و گاهی با واسطه هایی که واسطه بودن او هم از خداوند است. شفاعت در امور عادی و محسوس ایرادی ندارد. گویی فقط در امور معنوی و روحانی دچار مشکل شده است. اگر کسی ائمه علیهم السلام و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را شفیع قرار دهد، با این عقیده که خدای متعال این وسیله بودن برای آنان را خود، قرار داده است، چگونه می توان این را شرک قلمداد کرد. و آنان را شریک برای خدا در الوهیت یا ربوبیت یا عبودیت و یا... برشمرد؟!

3- در قرآن کریم می بینیم که بعضی از آیات، بعض آیات دیگر را تفسیر و تبیین و تصدیق می کنند. مثلا در آیه 23 سوره شوری، می فرماید:«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی اقربی». و بعد در سوره فرقان، آیه 57 می فرماید:«قل لا اسئلکم علیه من اجرا الا من شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا».

و در سوره مبارکه سبأ، آیه 47 می فرماید:«قل ما سألتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله».

می بینیم که مودت و محبت اهل بیت را اتخاذ راهی به سوی خدا می خواند و هرگز کسی آن را شرک قلمداد نمی کند. چون در حقیقت این هم یک نوع توسل و تقرب به سوی خداوند است.

4- حقیقت آن است که تمام مشکلات و ایرادات از آنجا ناشی می شود که توحید و شرک به درستی مفهوم نشده اند و گمان کرده ایم که استفاده از ابزار مادی یا معنوی یک نوع شریک جستن برای حضرت حق است. در حالی که توحید به معنای نفی آثار ممکنات نیست، بلکه نفی استقلال ممکنات در اثر گذاری و در اصل وجود خود می باشد. اشاعره به همین گمان باطل گفتند: لا مؤثر فی الوجود الا الله، که کلمه حقی است ولی اراده باطلی کرده اند و گفته اند حتی پرتو خورشید از خود او نیست و اگر سنگی به شیشه ای برخورد کند، شکستن شیشه محصول این برخورد نیست، بلکه عادة الله جاری شده است که این زمان شیشه بشکند و الا سنگ هیچ گونه تاثیری ندارد. و این مطلب را تا آنجا پیش بردند که گفتند در قیاسات عقلی و براهین فلسفی هم نتایج از مقدمات اخذ نمی شود. مثلا وقتی می گوییم: الف- هر پستانداری خونگرم است. ب- گاو خونگرم است. ج- گاو پستاندار است. این نتیجه متخذ از آن مقدمات نیست و هیچ ربطی به آن دو ندارد بلکه تنها عادة الله بر این جاری شده است. چنانچه عادة الله جاری شده است که با بودن خورشید روز شود و با نبودنش شب!!!

ولی به نظر می رسد این دیدگاه عین شرک است چون اگر چه توانسته است آثار را به خدا نسبت دهد، ولی ذات این اشیاء را مستقل از خداوند نپذیرفته است.

ولی حقیقت توحید این است که الف: این ممکنات را خدا آفریده است. ب: خداوند به این ممکنات آثار را بخشیده است و این ممکنات در عین حال که آثار دارند، ولی ذات و آثار آنان از آنِ حضرت حق است. در مورد اولیاء الله که کاملترین موجودات ممکن هستند نیز همین نظر مطرح است. آنان و آثارشان از آنِ خداوند است و اگر دعای آنان برای دیگران تاثیر دارد، و اگر آنان با دعای خود به درگاه خداوند، حاجات دیگران را برآورده می کنند، این تاثیر و اثر را هم از خداوند دارند و هم ذات و هم آثار آنان مربوط به خداوند است و اگر کسی با این دید که خداوند این آثار و ذوات را به آنان داده است، و آنان هیچ گونه استقلال و شأنیتی از خود ندارند و هر لحظه عنایت خداوند است که آنان را آنان کرده است، و «اگر نازی کند فرو ریزند قالبها»، به هیچ وجه من الوجوه این عقیده شرک نیست و نباید اغواگری کسانی که به حقیقت توسل راه نیافته اند ما را به انکار این مسئله روشن بکشاند.

«پیاپی بکش جام و سرگرم باش           بهل گر بگیرند بیگارها»

در ضمن روایات فراوانی از اهل سنت و شیعه داریم که توسل به پیامبر اکرم «ص» و به تبع آن ائمه علیهم السلام را سفارش کرده اند که فعلا به آن نمی پردازیم.

در پایان هم این نکته را اضافه می کنیم که ممکن است بعضی از عوام الناس بگونه ای توسل بجویند که شائبه شرک داشته باشند و گمان ببرند که ائمه و پیامبر اکرم علیهم السلام، دستگاهی در عرض دستگاه حضرت حق دارند و جدای از خداوند به رتق و فتق امور می پردازند، که معلوم است که این تفکر نمی تواند مقبول باشد. و به نظر می رسد مراد شما اینگونه افکار عامیانه که مقبول علمای فن و دانشمندان دینی نیز نمی باشد، نباشد.



[1]الکافی    ج  1    ص  183

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
javid1000
دسترسی سریع به انجمن ها