پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی
پنج شنبه 3 فروردین 1391 1:22 AM
قضا و قدر و نقش دعا
پرسش:
چه قدر قسمت و قضا و قدر در زندگی نقش دارد؟ اگر قسمت هر کسی از ابتدای تولد مشخص شده است، پس چرا ما برای فرداهای خود دعا می کنیم؟
پایگاه حوزه، 12356،
پاسخ:
تلقی صحیح از قضا و قدر و فهم دقیق آن می تواند در حل اشکالات مربوط به آن راه گشا باشد.
قضا یعنی حتمیت حادثه ای که البته این حتمیت از ناحیه علل و اسباب اوست و قدر یعنی کسب حدود و مشخصات و خصوصیات که آن هم از ناحیه علل و اسباب آن حادثه می باشد و قضا و قدر الهی در واقع عبارت است از انبعاث و سرچشمه گرفتن همه علل و اسباب از اراده و مشیت و علم حق که علت العلل است یعنی هر عاملی که در جهان خودنمایی می کند، تجلی علم و اراده حق و مظهر خواست خداوند و آلت اجرای قضا و قدر اوست.
البته این امکان وجود دارد که قضا و قدر حتمی نباشد یعنی عاملی که خود از مظاهر قضا و قدر الهی و حلقه ای از حلقه های علیت است، عامل تغییر و تبدیل سرنوشتی شود که آن را هم قضا و قدر الهی اقتضاء کرده باشد. مثلا کسی به بیماری خاصی مبتلا است و سرنوشت او همان است (و البته این هم از علت خاصی ناشی می شود) اگر همراه پرهیز مناسب داروی مناسب مصرف نماید، این پرهیز و استفاده از دارو علت دیگری است و سرنوشت دیگری را به همراه دارد و موجب از بین رفتن بیماری می شود یعنی سرنوشت قبلی بیمار را تغییر می دهد و این به موجب قضا و قدر است و اگر هم دارو را نخورد و رنجور شود و یا دوای زیانبخشی را بخورد و بمیرد، باز به اقتضای قضا و قدر است؛ و بالاخره هر چه بکند نوعی سرنوشت و قضا و قدر است و نمی تواند از حوزه قضا و قدر بیرون باشد و سرش اینست که قضا و قدر عاملی در عرض سایر عوامل جهان نیست بلکه مبدا و منشاء و سرچشمه همه عامل های جهان است، هر عاملی که بجنبد و اثری از خود بروز دهد، مظهری از مظاهر قضا و قدر است و تحت قوانین آفرینش.
و به همین دلیل برای هر حادثه ای، هر اندازه علل و اسباب مختلف و جریان های مختلف وجود داشته باشد، قضا و قدرهای گوناگونی هم متصور است و آن جریانی که واقع می شود و صورت می گیرد به قضا و قدر الهی است و آن جریانی که متوقف می شود به قضا و قدر الهی است.
علاوه، در بین سلسله حوادثی که در جهان به وقوع می پیوندند، باید حساب جداگانه ای برای اعمال و افعال انسان باز کرد زیرا اعمال و افعال انسان از آن سلسله حوادثی است که سر نوشت آن به هزاران علل بستگی دارد که از آن جمله اراده و اختیار انسان است و لذا آنچه انسان با اراده و اختیار خود بر می گزیند و انجام می دهد، مشمول قضا و قدر الهی است.[1]
اما مسئله تاثیر دعا بر قضا و قدر
از نظر جهان بینی الهی واقعیت جهان در چهارچوب ماده و جسم و کیفیات و انفعالات جسمانی محصور و محدود نمی باشد، بلکه دنیای حوادث، دارای تار و پودهای بیشتر و پیچیده تر است و عواملی که در پدید آمدن حوادث شرکت دارند بسی افزون تر می باشند.
علاوه بر عوامل مادی و فیزیکی، علل و عوامل دیگری که عوامل روحی و معنوی نامیده می شوند نیز در سرنوشت انسان، اجل، روزی، سلامت و سعادت و امثال این امور مؤثرند. چون از نظر جهان بینی الهی، جهان یک واحد زنده و با شعور است، اعمال و افعال بشر حساب و عکس العمل دارد. خوب و بد در مقیاس جهان بی تفاوت نیست.
مؤمنی که به خدا معرفت دارد می داند که نظام هستی قائم به اراده خداوند است و اراده الهی بر مبنای حکمت است و به مقتضای حکمت الهی امور جهان با واسطه و اسباب تحقق می یابد که این اسباب گاهی بصورت مادی و طبیعی است مانند کار کردن و... و گاهی معنوی مانند دعا کردن.
و می یابد که اراده خداوند بر امتحان و آزمایش انسان برای رسیدن به کمال است و طریق تکامل انسان بندگی خداوند است و از مظاهر بندگی این است که انسان فقط حاجت خود را به پیشگاه خداوند عرضه کند و از او رفع آن را بخواهد. به هر اندازه دل انسان متوجه خداوند بشود و از او بخواهد نیازش را بر طرف کند بر کمال او افزوده می شود؛ و به همین جهت اگر انسان حتی برای نیازهای مادی خود نیز به خدا توجه کند، باعث کمال او می گردد.
پس قضا دارای اسبابی است که یکی از آن اسباب دعا کردن است که با دعا کردن یکی از اسباب قضاء محقق می شود چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: "لایرد القضاء الا الدعا [2]" قضاء را رد نمی کند مگر دعا.
البته کیفیت تأثیر امور معنوی از جمله دعا در امور مادی و مجاری علت و معلولی در کتب فلسفی اسلامی بطور تفصیلی بیان شده است.
سخن آخر اینکه، دعا در مفهوم واقعی آن یک نوع کسب قابلیت برای تحصیل سهم زیادتر، از فیض بی پایان پروردگار است و انسان بوسیله دعا، توجه و شایستگی بیشتری برای درک فیض خداوندی پیدا می کند و بدیهی است که کوشش برای تکامل و کسب شایستگی بیشتر، عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است نه چیزی بر خلاف آن.
بنابراین دعا نه تنها در مقابل قضای الهی نیست بلکه خود یکی از مظاهر قضا الهی قلمداد شده و لذا تاکیدات قرآن مجید و سنت معصومین علهیم السلام بر آن وارد شده است. [1]- برای توضیح بیشتر رجوع شود به: انسان و سرنوشت ، شهید مطهری ص52-130 [2]- بحار الانوار ج 90 ص294 باب 16 روایت23.