پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی
چهارشنبه 2 فروردین 1391 3:12 AM
الف: مهمترین و اساسی ترین سؤالهای عقیدتی هر انسانی در سه سؤال خلاصه میگردد: 1 ـ از کجا آمدهام؟ 2 ـ کجا هستم و چرا؟ 3 ـ به کجا میروم؟ و روایتی به این مضمون از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود خداوند رحمت کند آن مردی را که بداند از کجا آمده است، به کجا میرود و در کجاست؟ و به پاسخ این سؤالات «جهان بینی» میگویند یعنی در واقع پاسخ این سؤالات جدی تفسیر نظام هستی از حیث مبدأ و معاد و جهت میباشد. عارف نامی جهان اسلام مولوی نیز در دیوان کلیات شمس میفرماید: روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم طبق نظر قرآن کریم هدف از آفرینش انسان عبادت است که البته توجه داشته باشید که عبادت می تواند تمام شؤون زندگی را در بر بگیرد و در مصداقهای مشهور آن مانند نماز و روزه خلاصه نمی شود. عبادت منجر به معرفت می شود و معرفت به محبت نسبت به خداوند و سر انجام به عشق منتهی می شود و بدین ترتیب انسان آماده زندگی در جهان ابدی می گردد. وظیفه عمده دین پاسخگویی و تبیین این خواستهای اساسی بشر است و رفتار و مشی انسانها بر اساس این جهان بینی و نحوه تفسیر نظام هستی از صدر تا ذیل قوام میپذیرد و معنا پیدا میکند که اکنون جای پرداختن به آن نیست. ب:بعد از آن که ثابت شد انسان محتاج هدایت الهی از طریق وحی و پیامبران میباشد، باید در بین ادیان موجود اعم از ادیان ابراهیم و غیر آن به جستجو بپردازد و دینی را که ملایم یا ملایمتر با فطرت او است بپذیرد و ناملایم بودن یک دین با فطرت پاک بشری برابر با بطلان و ناصواب بودن آن است. توضیح بیشتر آن که انسان دارای دو بعد گرایشهای خاص و متمایز از حیوان و ادراکات مخصوص و متمایز از حیوانات میباشد گرایشهای انسان هم در سه حوزه فطرت، عاطفه و غریزه متجلّی میباشند. گرایشاتی که انسان را با خدا پیوند میزنند و او را با عالم غیب و بیانتها مأنوس مینمایند را اصطلاحا فطرت میگویند و گرایشاتی که موجب عطف انسان به موجودات دیگر خاصه انسان میشود را عاطفه و گرایشاتی که موجب حفظ شخص انسان و بقای او و بر آوردن نیازهای شخصی او میشود را غریزه میگویند. در باب ادراکات هم انسان دارای ادراکات اولیه که همان سرمایه علمی است بوده و تمام علوم او نهایتا ناشی از همین ادرکات اولیه و اصطلاحات بدیهیات میباشد و با استفاده درست از این بدیهیات به نظر جدیدتری دست مییابیم که اصطلاحا آن را نظریات میگویند. بعد از ذکر این مقدمه میگوییم هر دینی که با ساختار فکری و وجودی انسان سازگار باشد دین حق است یعنی عقل و فطرت و عاطفه و غرایز او را هدایت و راهنمایی نموده و بر ضد آن نباشد اما اگر دینی گزارههایی داشت که ضد عقل و یا ضد فطرت و گرایش انسان یا مخالف عواطف پاک انسانی یا دشمن غرائز بشری بود معلوم میشود بین خالق انسان و خالق این دین دوگانگی هست حال به گزارههای ادیان موجود در مورد خدا، غیب و قیامت و مسائل دیگر نظری میافکنیم که کدام مطابق یا فوق عقل است و کدام مخالف و ضد عقل است کدام چندش آور و دشمن فطرت انسانی است و کدام سازگار با آن؟ البته معیار و ملاکات دیگری برای تشخیص دین حق از باطل وجود دارد که بنای ما بر اختصار و اجمال است و شما میتوانید به کتاب مقدمهای بر جهانبینی اسلامی شهید مطهری (کتاب انسان و ایمان ـ نبوت و ختم نبوت و...) رجوع فرمائید. ج: تقلید کور کورانه و تقلید از جاهل در اسلام مطرود و مورد نکوهش میباشد و ما هم با این فراز از سخن شما موافقیم که هنوز به درجهای از رشد نرسیدهایم که پذیرش دین را بر اساس تحقیق و فهم صحیح حاصل نماییم. امیدواریم که با بسط آگاهی و روشن بینی در میان مسلمین این ضعف عمده بر داشته شود البته باید پذیرفت که پذیرش دین از ناحیه عامه مردم امری صد در صد طبیعی و مطابق فطرت و خواست ذاتی آنهاست اما باید این جنبه را پرورش داد و به حد طبیعی و فطری باقی نگذاشت که بزودی دچار آفت میشود.
فلسفه خلقت و مسلمان بودن
پرسش:
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا در این دنیا زندگی می کنیم؟ چرا ما باید مسلمان باشیم و مسیحی نباشیم؟ چرا ما باید با تقلید کور کورانه از پدران مان به اسلام بگرویم؟
پایگاه حوزه2139، 2139
پاسخ: