0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی
چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:12 AM

فلسفه خلقت و مسلمان بودن

پرسش:
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا در این دنیا زندگی می کنیم؟ چرا ما باید مسلمان باشیم و مسیحی نباشیم؟ چرا ما باید با تقلید کور کورانه از پدران مان به اسلام بگرویم؟
پایگاه حوزه2139، 2139
پاسخ:

الف: مهمترین و اساسی ترین سؤالهای عقیدتی هر انسانی در سه سؤال خلاصه می‏گردد:

1 ـ از کجا آمده‏ام؟ 2 ـ کجا هستم و چرا؟ 3 ـ به کجا می‏روم؟ و روایتی به این مضمون از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود خداوند رحمت کند آن مردی را که بداند از کجا آمده است، به کجا می‏رود و در کجاست؟ و به پاسخ این سؤالات «جهان بینی» می‏گویند یعنی در واقع پاسخ این سؤالات جدی تفسیر نظام هستی از حیث مبدأ و معاد و جهت می‏باشد.

عارف نامی جهان اسلام مولوی نیز در دیوان کلیات شمس می‏فرماید:

روزها فکر من این است و همه شب سخنم‏

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم‏

از کجا آمده‏ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می‏روم آخر ننمایی وطنم‏

طبق نظر قرآن کریم هدف از آفرینش انسان عبادت است که البته توجه داشته باشید که عبادت می تواند تمام شؤون زندگی را در بر بگیرد و در مصداقهای مشهور آن مانند نماز و روزه خلاصه نمی شود. عبادت منجر به معرفت می شود و معرفت به محبت نسبت به خداوند و سر انجام به عشق منتهی می شود و بدین ترتیب انسان آماده زندگی در جهان ابدی می گردد.

وظیفه عمده دین پاسخگویی و تبیین این خواستهای اساسی بشر است و رفتار و مشی انسانها بر اساس این جهان بینی و نحوه تفسیر نظام هستی از صدر تا ذیل قوام می‏پذیرد و معنا پیدا می‏کند که اکنون جای پرداختن به آن نیست.

ب:بعد از آن که ثابت شد انسان محتاج هدایت الهی از طریق وحی و پیامبران می‏باشد، باید در بین ادیان موجود اعم از ادیان ابراهیم و غیر آن به جستجو بپردازد و دینی را که ملایم یا ملایمتر با فطرت او است بپذیرد و ناملایم بودن یک دین با فطرت پاک بشری برابر با بطلان و ناصواب بودن آن است.

توضیح بیشتر آن که انسان دارای دو بعد گرایشهای خاص و متمایز از حیوان و ادراکات مخصوص و متمایز از حیوانات می‏باشد گرایشهای انسان هم در سه حوزه فطرت، عاطفه و غریزه متجلّی می‏باشند. گرایشاتی که انسان را با خدا پیوند می‏زنند و او را با عالم غیب و بی‏انتها مأنوس می‏نمایند را اصطلاحا فطرت می‏گویند و گرایشاتی که موجب عطف انسان به موجودات دیگر خاصه انسان می‏شود را عاطفه و گرایشاتی که موجب حفظ شخص انسان و بقای او و بر آوردن نیازهای شخصی او می‏شود را غریزه می‏گویند. در باب ادراکات هم انسان دارای ادراکات اولیه که همان سرمایه علمی است بوده و تمام علوم او نهایتا ناشی از همین ادرکات اولیه و اصطلاحات بدیهیات می‏باشد و با استفاده درست از این بدیهیات به نظر جدیدتری دست می‏یابیم که اصطلاحا آن را نظریات می‏گویند.

بعد از ذکر این مقدمه می‏گوییم هر دینی که با ساختار فکری و وجودی انسان سازگار باشد دین حق است یعنی عقل و فطرت و عاطفه و غرایز او را هدایت و راهنمایی نموده و بر ضد آن نباشد اما اگر دینی گزاره‏هایی داشت که ضد عقل و یا ضد فطرت و گرایش انسان یا مخالف عواطف پاک انسانی یا دشمن غرائز بشری بود معلوم می‏شود بین خالق انسان و خالق این دین دوگانگی هست حال به گزاره‏های ادیان موجود در مورد خدا، غیب و قیامت و مسائل دیگر نظری می‏افکنیم که کدام مطابق یا فوق عقل است و کدام مخالف و ضد عقل است کدام چندش آور و دشمن فطرت انسانی است و کدام سازگار با آن؟

البته معیار و ملاکات دیگری برای تشخیص دین حق از باطل وجود دارد که بنای ما بر اختصار و اجمال است و شما می‏توانید به کتاب مقدمه‏ای بر جهان‏بینی اسلامی شهید مطهری (کتاب انسان و ایمان ـ نبوت و ختم نبوت و...) رجوع فرمائید.

ج: تقلید کور کورانه و تقلید از جاهل در اسلام مطرود و مورد نکوهش می‏باشد و ما هم با این فراز از سخن شما موافقیم که هنوز به درجه‏ای از رشد نرسیده‏ایم که پذیرش دین را بر اساس تحقیق و فهم صحیح حاصل نماییم. امیدواریم که با بسط آگاهی و روشن‏ بینی در میان مسلمین این ضعف عمده بر داشته شود البته باید پذیرفت که پذیرش دین از ناحیه عامه مردم امری صد در صد طبیعی و مطابق فطرت و خواست ذاتی آنهاست اما باید این جنبه را پرورش داد و به حد طبیعی و فطری باقی نگذاشت که بزودی دچار آفت می‏شود.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها