0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی
چهارشنبه 2 فروردین 1391  2:45 AM

راه یقین به خدا و معاد و...

پرسش:
چگونه می توان به یقین (به خدا ، معاد و ...) رسید؟
پایگاه حوزه5984، 5984
پاسخ:

یقین به خداوند اقسامی دارد و برای رسیدن به هر یک راهی ویژه را باید پیمود:

الف) یقین عقلی و نظری (علم الیقین): این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به آن کمال قوت نظری است. برای رسیدن به این مرتبه باید جهاد و خیزش علمی کلامی و فلسفی نمود و با تحقیقات و کاوش‏های پردامنه، ادله گوناگون مربوط به وجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسی و حجاب شبهات را یکی پس از دیگری خرق نمود تا بتوان از پرتو خورشید تابان معرفت بهره گرفت.

در این زمینه مطالعه کتاب‏های زیر سودمند است: «بهترین راه شناخت خدا» اثر محمدی ری شهری؛ «آفریدگار جهان» اثر آیة الله مکارم شیرازی؛ «اثبات وجود خدا» اثر چهل تن از دانشمندان؛ «خدا در قرآن» اثر شهید بهشتی؛ «اصول فلسفه و روش رئالیسم» جلد 5 اثر علامه طباطبایی و شهید مطهری؛ «کلیات فلسفه» ترجمه دکتر مجتبوی؛ «علل گرایش به مادیگری» اثر شهید مطهری؛راه خدا شناسی اثر آیةالله جعفر سبحانی؛ براهین اثبات وجود خدا اثر استاد جوادی آملی؛ مقدمه­ای بر جهان بینی توحیدی اثر شهید مطهری.

 ب) یقین قلبی و شهودی: دراین مرحله به جای سیر با پای چوبین استدلال با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل و خبائث از جمله: خودبینی و دنیا پرستی که ام الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت و بندگی خالصانه می‏توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ:

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

ورنه هر کو ورقی خواند معانی دانست

از این رهگذر به آن جا توان رسید که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «انی لم اعبد ربا لم اره؛خدایی را که نبینم بندگی‏اش نمی‏کنم». این کشف شهودی و احساس باطنی نیز مراتبی دارد که اول آن «عین الیقین» و آخر آن «حق الیقین» است و هر یک از آن دو را نیز درجاتی است بی­شمار. آن که به چنین جایگاه رفیعی رسید دیگر جهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمی‏دهد بل به کشف لمّی با رؤیت جمال و کمال حق، مخلوقات را که چیزی جز فعل او و عین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان که ابا عبدالله علیه السلام در دعای شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: «کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک و متی بعدت حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک عمیت عین لاتراک علیها رقیبا» چگونه بر تو به چیزی استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟ آیا غیر تو ظهوری افزون بر تو دارد تا آشکار کننده ای تو باشد؟ راستی کی پنهان گشته‏ای، تا نیازمند دلیل برای راهنمایی به سویت باشند؟ و کی دور گشتی تا آثار و نشانه‏ها رساننده به سویت باشند؟ آه چه نابیناست چشمی که تو را مراقب خود نبیند»

برای مطالعه و خودسازی در این زمینه نگاشته‏های زیر سودمند است: «چهل حدیث امام خمینی (ره)» «آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت» امام خمینی (ره)؛  نامه حضرت امام به مرحوم سید احمد خمینی و به خانم فاطمه طباطبائی (همسر مرحوم حاج سید احمد خمینی)؛ «اسرار عبادات» اثر آیت الله جوادی آملی؛  «کلیات اخلاق اسلامی» (ترجمه جامع السعادات) ترجمه دکتر مجتبوی. «نامه­ها و برنامه­ها» اثر آیة الله حسن زاده آملی[i] 

ولی در این راه (رسیدن به یقین) باید اموری ملاحظه گردد:

1- خارج نشدن از مسیر شریعت و عمل به احکام که بالاترین ریاضت‏ها و اسباب علو مقام است.

2- مراقبت بر واردات قلبی و شناخت آنها چه این‏که فرموده‏اند: آدمی را دو گوش است یکی را شیطان در آن می‏دمد و دیگری را ملائکه، آن گاه که آدمی در معرض القائات شیطان قرار می‏گیرد، حالت تردید و شک به او دست می‏دهد. حتی ممکن است در این مرحله تا مرز کفر نیز پیش برود. مولوی می‏گوید:

این سوم هست آدمی­زاد و بشر        نیم او زافرشته و نیمیش خر

نیم خر خود مایل سفلی بود          نیم دیگر مایل عقلی بود[ii]

 

وسوسه، تردید و شک و فرمان به مخالفت با شریعت کار شیطان است که باید از شرّ آن به خداوند پناه برد. در این رابطه سوره «قل اعوذ برب الناس» را هر از گاهی تلاوت نمایید.

3- سعی کنید با مطالعه قوه ادراک خود را تقویت نمایید و همراه مؤانست با افراد متعهد و متدین، از اشتغال به اموری که جز غفلت و سرگرمی چیزی نیست پرهیز کنید. ابن سینا در رسائل عهد خود می‏گوید: من تصمیم گرفتم دیگر رمان و قصه نخوانم چون ذهنم را مشوش می‏کرد (رسائل ابن سینا). از این ‏رو باید بنیه عقلانی و معرفتی خود را تقویت نمود تا القائات نتواند آدمی را از مسیر صحیح بلغزاند.

4- یاد خدا الزاماً به معنای ذکر زبانی و عمل جوارحی نیست بلکه اگر اندیشه ‏آدمی نیز در این وادی سیر کند و به پدیده‏های هستی و پیچیدگی و عظمتی که در درون آنها نهفته و روابط آنها بیندیشد و به عظمت و قدرت خداوند پی برد، این نیز ذکر است و از بالاترین اذکار. در نهج البلاغه از حضرت علی (ع) روایت شده که فرمودند: «دل آدمی اقبال و ادبار دارد (روی نمودن و پشت کردن) آن گاه که اقبال و نشاط دارد آن را به ادای نوافل وادار سازید ولی در هنگام ادبار و نداشتن نشاط به فرایض اکتفا نمایید[iii].

5- یأس و نا امیدی از رحمت خداوند خود از گناهان کبیره است با توجه به این آیه قرآن که می­فرماید:«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ»[iv] بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید» و آیات بی‏شمار دیگر قرآن، تصور بخشیده نشدن شخص تائب سوء ظن به خداوند است.

6- برای رهایی از القائات شیطانی و افکار بد و وسوسه‏های شیطانی، باید کاری کرد که انسان بر فکر و روح و باطن خود و خیالات خود غالب گردد. برای این کار چند راه وجود دارد:

الف) توجه به ذات اقدس الهی و تقوا و پرهیز از گناهان قرآن کریم می‏فرماید: «شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می‏کنند تسلطی ندارد. تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده‏اند و آنها که به فرمان شیطان به جای فرمان خدا گردن می‏نهند»[v] 

ب) انجام یک سری مستحبات مثلا همیشه با وضو بودن و زبان را به ذکر مخصوصا «لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم» عادت دادن و نیز خواندن قرآن در اوقات مختلف که دوای هر دردی است.

ج) خود را از بیکاری، تنهایی و عوامل وسوسه انگیز دور نگه داشتن.

د) ذهن را همواره به امور شریفه متوجه ساختن و عادت دادن.

ه) مطالعه پیوسته پیرامون خدا و معاد (مثلا روزی ده صفحه برای مدتی طولانی).

و) به طور منظم مثلاً هفتگی به زیارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ اندیشیدن.

ز) خواب خود را کم کردن و به حداقل رساندن.

ح) شرکت کردن در مراسم دینی و فعالیت جدی در مسائل فرهنگی اجتماعی.

ط) نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.

چند کتاب جهت مطالعه پیشنهاد می‏شود.

1- اخلاق عملی، مهدوی کنی 2- تذکره المتقین، بهاری همدانی 3- (ترجمه المراقبات) چه باید کرد، میرزاجواد ملکی تبریزی 4- معراج السالکین و صلاة العارفین، امام خمینی 5- سیر و سلوک، بانو امین اصفهانی 6- اخلاق و سیر و سلوک، حسین قزوینی 7- اربعین، امام خمینی «درباره خداشناسی» 8- خدا از دیدگاه قرآن، شهید بهشتی 9- خداشناسی، چند دبیر 10- توحید مفضل، امام‏صادق (ع) 11- اثبات وجود خدا، از دیدگاه چهل دانشمند 12- دنیا فیلم آفرینش، حشمت اللَّه دولت‏شاهی 13- شگفتیهای آفرینش، حسین نوری 14- پیام قرآن، ج 2، مکارم شیرازی 15- منشور جاوید، ج 2، سبحانی «درباره معادشناسی» 16- آیین جاویدان، ج 1 و 2، محمد خالصی 17- آغاز و فرجام جهان، محمد رضا هاشمی 18- از خاک به افلاک، حسن موسوی خراسانی 19- به سوی جهان ابدی، زین العابدین قربانی 20- پیام قرآن، ج 5 و 6، مکارم شیرازی 21- منشور جاوید، ج 9، سبحانی 22- حقیقت روح، احمد زمردیان «درباره دوری از گناه» 23- نظام اخلاقی اسلام، حسین حقانی 24- بازگشت به خدا، علی اکبر ناصری 25- ایمان و وجدان، محسن شفائی 26- تفسیر موضوعی، ج 4، جوادی آملی 27- رهنمای گمشدگان، حسن مصطفوی 28- سی درس از نهج البلاغه، علی کاظمی‏

البته انجام بعضی از توصیه ها و استفاده برخی از کتب شاید از عهده شما خارج باشد که در این صورت تشخیص با خود شماست.



[i]با استفاده ازcd  پرسش و پاسخ نهاد رهبری در دانشگاهها

[ii]مثنوی معنوی دفتر چهارم ص621

[iii]شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 19، ص 219

[iv]آیه 53 سوره زمر

[v]سوره نحل آیه 99و100.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
javid1000
دسترسی سریع به انجمن ها