پرسش و پاسخ های اعتقادی
چهارشنبه 2 فروردین 1391 2:37 AM
نوشته اید: "من کاری که موجب ضربه زدن به دیگران و آزار و اذیت آنان شده باشد انجام نداده ام و لذا بر فرض وجود روز قیامت، نباید در آنروز عذاب شوم." نکته ای که باید در اینجا خاطر نشان کرد این است که اولا: آنچه شما بدان اشاره کرده اید و ادعا دارید بدان پایبندید، صرفا رعایت حقوق دیگران است یعنی روابط فرد با اجتماع، در حالی که این مقدار، تنها بخش کوچکی از معارف دینی را تشکیل می دهد. معمولا آموزه های دینی بر چهار محور می چرخند: الف: روابط فرد با خود ب: روابط فرد با خدای خود ج: روابط فرد با اجتماع د: روابط فرد با طبیعت روابط فرد با خود و خدای خود، به آن اندازه با اهمیت است که در قیامت مورد بازپرسی قرار می گیرد. باور ما بر این است که در حوزه روابط فرد با اجتماع، بدون بهره گیری از دین در بسیاری از موارد با مشکل مواجه خواهیم شد. در بسیاری از موارد، برای اصلاح روابط اجتماعی چه در حوزه اخلاقیات و چه معاملات و چه روابط زندگی، سیاسی و مانند آن، صرفا به عقل شخصی نمی توان اتکا کرد. در امور بسیاری تنها وحی است که گره گشای مسایل است. اما نکته اساسی و مهم در پاسخ به سؤال این است که: بی تردید شما همانند ما قبول دارید که از بزرگترین نعمت های انسان، نعمت عقل است. یقینا این نکته را هم می پذیرید که افکار، باورها و اعمال انسان ضرورتا باید مطابق با عقل و عقل پسند باشد، از این رو بدون هیچ دلیل بدیهی، نمی توان قضاوت عقل را پشت سر انداخت و به آن بی توجهی کرد. از طرف دیگر، مسلم است که در آموزه ها و معارف عقلانی، تنها اثبات نیست که دلیل می خواهد بلکه انکار این امور نیز باید مستند به براهین و دلایل عقل پسند باشد. تنها انسان های شکاک هستند که برای اثبات یا انکار به دلیل نیاز ندارند که بی تردید شما جزء این دسته از افراد نیستید. با توجه به این دو مقدمه باید گفت که مسلما وقتی عقل انسان با این حقیقت مواجه می شود که عده ای که خود را پیامبر معرفی می کنند، معارفی نو برای بشر آورده اند از جمله باور به خدا و قیامت و مانند آن و مدعی اند پیروی از آنها و باور به توحید و نبوت و معاد، به سعادت دنیا و آخرت و انکار آنها به شقاوت دنیا و آخرت می انجامد، عقل ضرورتا حکم می کند که حداقل برای دفع ضرر محتمل، باید در این امور تحقیق نمود و در صورت حکم به صحت آنها، به آنها اعتنا پیدا کند. لذا اعتقاد به خدا و قیامت، مسایل پیش پا افتاده و بی اهمیتی نیستند که بتوان به راحتی از کنارشان گذشت و بدون اعتقاد به هیچ دلیلی آنها را انکار کرد. چنانکه گفته شد به حکم یقینی عقل در این امور هم اثبات نیازمند دلیل است و هم انکار. بنابراین شما حداقل برای این که نزد عقل خود، به خاطر باور به افکاری خاص، موجه باشید، لازم است باورهای خود را مستند به دلایل و براهین محکم عقلی کنید. این کار مستلزم آن است که دلایل عقلی اثبات این آموزه ها را بشنوید، در آنها تأمل کنید و بیاندیشید. آنگاه به نتیجه گیری مستند به حکم عقل برسید که باید به این امور باور داشت یا خیر. نکته ی مهم دیگری که باید به آن اشاره کنیم اینست که ادعاء ضرر نزدن به دیگران و عدم ایمان به کتاب های آسمانی با هم جمع نمی شوند زیرا: 1-آیا پیامبران وائمه از مردم نیستند؟ در حالی که تو آنها را تکذیب کرد ه ای و شکی نیست که تکذیب دیگران اذیت آنان و ضرر زدن به آنهاست . 2-آیا وقتی مؤمنین بشنوند که کتابهای آسمانی و پیامبران آنها را تکذیب می کنی، قلوبشان جریحه دار نمی شود؟ 3- به فرض اینکه بگویی من عقیده ام را برای دیگران بازگو نمی کنم تا آنها را تکذیب کرده و به آنها ضرری بزنم، باز هم به بعضی از آنها ضررزده ای ،مثلا خداوند برای بعضی از افراد حقوق شرعی مثل خمس، زکات و....را قرار داده که عقل آنها را درک نمی کند وشما یا آنها را به وجه شرعی ادا می کنید چون فرض کردید که دارید بر اساس قرآن عمل می کنید و این اعتراف به کتابهای آسمانی و ایمان به آنها است و یا آنها را نمی پردازی که در این صورت به آنان ظلم کرده اید. (مثال دیگر) یا وقتی شما از ترکه (مالی که میت باقی می گذارد) پدر و مادرتان ارث دریافت می کنید و با خواهران و برادران خود براساس سهامی که شارع مقدس قرار داده است شریک می شوید این مشارکت را چگونه توجیه می کنید درحالی که می دانید شما فرزندی هستی که حق نداری چنین سهمی را دریافت کنی زیرا خداوند این سهم را برای فرزند پسر به شرط اینکه مؤمن باشد قرار داده است و بدون شرط ایمان تو حق نداری چنین سهمی را دریافت کنی!پس چگونه سهمی را که حقت نبوده است دریافت می کنی؟ !! 3-تازه لازم نیست که ضرر منحصر به دیگران باشد تا موجب غذاب الهی شود، بلکه انسان به خاطر ظلم به نفس(خود) نیز مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت وشما آیا احتمال نمی دهی (و لو خیلی ضعیف) که پیامبران الهی (که قطعا راست گو هستند) راست گفته باشند؟ چگونه مطمئن هستی که به خودت ظلم نکرده ای وخود را به هلاکت نیفکنده ای؟ قطعا دفع ضرر محتمل واجب است. 4-خلاصه کلام این که انسان بی ایمان نمی تواند از ظلم واذیت کردن دیگران دور باشد (فرار کند)، حتی اگر تمام تلاش خود را به کار برده باشد، زیرا بسیاری از امور از چهار چوب عقل خارج هستند ودر محدوده شرع وارد می شوند. در پایان باید گفت که ایمان، به زندگی انسان جهت می دهد و مسیر صحیح را برای انسان مشخص می کند و آثار فراوانی را بدنبال دارد و مجازات در آخرت بخاطر آن است که انسان از آن آثار بهره ای نبرده است و مقصر خود اوست نه کس دیگر. ایمان به خدا و عمل صالح دو بال پرواز برای رسیدن به قله ی سعادت محسوب می گردند که با فقدان هریک، انسان به مقصد نخواهد رسید.
اعتقاد به خدا
پرسش:
چرا باید به خدا اعتقاد داشت هر چند چیزی که من فکر می کنم و انجام می دهم بر خلاف قرآن مجید و ایمان به خداوند نمی باشد. من به زندگی پس از مرگ اعتقاد ندارم هر چند اگر اتفاق بیافتد چرا باید مجازات شویم به خاطر عدم اعتقاد به خداوند. در حالی که من چیزی که ضربه به دیگران باشد را انجام نداده ام.
پایگاه حوزه7155، 7155
پاسخ: