پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 10:31 PM
5 : نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني (تبريز) تابستان 1385; 49(199 (ويژه نامه فلسفه)):99-126. |
اتهام افلاطون يا كورنفورد! نقدي بر يك تفسير |
صدرمجلس سيدمجيد* |
* گروه فلسفه، دانشگاه تبريز |
مقاله حاضر، بررسي شرح و تفسير كورنفورد راجع به اتهام افلاطون است. اتهام اين است كه افلاطون نظريه «امتناع وجود اضداد در شي واحد» (= خلو شي از اضداد) را به ناحق بر ذهن و زبان پروتاگوراس مي گذارد و سرانجام او را به عنوان متفكري كه به نسبيت گرايي و نگرش اصالت فاعل شناسا معتقد است، معرفي مي كند؛ در حالي كه از نظر تاريخي پروتاكوراس به نظريه «معيت وجودي و آميخته اضداد در خود اشيا» قايل بوده است. از نظر كورنفورد اين انتساب نارواي افلاطون، خود در تفسير نادرست قاعده انسان معياري پروتاگوراس ريشه دارد. بدين ترتيب از نگاه كورنفورد، پروتاگوراس معرفي شده در رساله ته يه تتوس با خود پروتاگوراس واقعي و تاريخي اختلاف فاحشي دارد. كورنفورد در طرح و تاييد مدعاي خويش به دو مورد تاكيد مي كند: اول، متن رساله ته يه تتوس (خصوصا فقره 152) و دوم، گزارش سكستوس آمپيريكوس. نوشته حاضر، با بازنگري در همين دو مورد و با اتكا به آن ها، از دو چشم انداز به نقد نظريه كورنفورد مي پردازد: اول، استدلال منطقي و دوم، استناد تاريخي. |
كليد واژه: |