پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
شنبه 23 اردیبهشت 1391 10:33 PM
: معرفت فلسفي پاييز 1388; 7(1 (پياپي 25)):37-79. |
معقول ثاني فلسفي در فلسفه مشايي- اشراقي (از خواجه نصير تا ميرداماد) |
شريف زهرا*,جوادي محسن |
* دانشگاه باقرالعلوم (ع) |
با ظهور خواجه نصيرالدين طوسي، جرياني فلسفي شكل مي گيرد كه به ميرداماد ختم مي شود، اين جريان به رغم بهره گيري از تحيل هاي فلسفي مشايي، فراوان، تحت تاثير فلسفه اشراق قرار داشته است. خواجه نصير در زمينه مفاهيم فلسفي، به ديدگاه شيخ اشراق قائل است و اين گونه مفاهيم را ذهني محض مي داند. اما برخي كه سرآغاز آنان قوشچي است، اين مفاهيم را ناظر به خارج پنداشته و حمل آنها را به ملاك جهات خارجي موضوع دانسته اند، براي مثال، دواني (از پيشگامان اين اعتقاد) معقول ثاني را چنان معنا كرده است كه مستلزم خارجي نبودن مفاهيم فلسفي نيست. اين در حالي است كه ميرداماد دريافته است كه معقول ثاني به معناي عام را بايد به دو دسته معقول ثاني «منطقي» و «فلسفي» تقسيم كرد: در دسته نخست، عروض و اتصاف ذهني مي باشد، ولي در دسته دوم، تنها عروض است كه ذهني مي باشد. بدين ترتيب، اصطلاح «معقول ثاني» در اين دوره- به تدريج- دستخوش تحول مي گردد و سرانجام به دو گروه تقسيم مي شود. |
كليد واژه: معقولات اولي، معقولات ثانيه، معقول ثاني فلسفي، عروض، اتصاف، خواجه نصيرالدين طوسي، ميرداماد |
![]() |
نسخه قابل چاپ |