پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
شنبه 23 اردیبهشت 1391 10:26 PM
6 : معرفت فلسفي پاييز 1388; 7(1 (پياپي 25)):201-232. |
تاملي بر «هستي» در انديشه شهرزوري و كانت |
منافيان سيدمحمد*,مسگري احمدعلي اكبر |
* دانشگاه شهيد بهشتي |
در نظر بسياري از متفكران، مساله بنيادي مابعدالطبيعه پرسش از «هستي» است. اما شهرزوري به عنوان يك فيلسوف آشنا با سنت فلسفه سينوي و كانت فيلسوف آلماني از جمله متفكراني به شمار مي روند كه ضمن انتقاد از «هستي» به مثابه امر عيني و واقعي، ابتناي مابعدالطبيعه بر «هستي» را انكار مي كنند. البته، شهرزوري در مرزهاي مابعدالطبيعه سنتي باقي مي ماند و كانت- با انتقاد از مابعدالطبيعه سنتي- نوعي مابعدالطبيعه معرفت شناختي را طرح مي كنند، اما ميان انتقادهاي آنان به «هستي»، قرابت و همسويي ويژه اي مشاهده مي شود. در اين نوشتار، با بررسي، تحليل، و مقايسه انديشه هاي اين دو فيلسوف، به اشتراك ايشان در فضاي عمومي حاكم بر مابعدالطبيعه شان اشاره خواهيم داشت. به نظر مي رسد كه چگونگي انتقاد و تحليل اين دو فيلسوف از هستي، بيان كننده نوعي نگاه منطقي به اين مقوله است، نگاهي كه راه را براي طرح و پذيرش اصالت ماهيت در سنت فلسفي هر يك از آن دو هموار مي كند. |
كليد واژه: مابعدالطبيعه، هستي، محمول منطقي، كانت، شهرزوري |
![]() |
نسخه قابل چاپ |