پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
شنبه 16 اردیبهشت 1391 10:47 PM
6 : متافيزيك (مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني اصفهان) پاييز و زمستان 1388; 45(3-4):101-112. |
اگو از ديدگاه لکان و هوسرل |
فتح زاده حسن* |
* گروه فلسفه، دانشگاه زنجان |
هوسرل ـ حداقل در دورة سوم حيات فکري خود ـ متقاعد شده بود که سوژه در مرکز فلسفه قرار گرفته است و فلسفه چيزي نيست جز شناخت اگو. همين شاخصة دکارتي، هوسرل را به يکي از سرآمدان انديشه مدرن بدل مي سازد. اما در دوره معاصر، اين اگوي مرکزي و همراه با آن انديشه مدرن توسط پساساختارگرايان همواره به چالش کشيده شده، و در اين ميان بحث هاي لکان به خاطر تمرکز بر روان کاوي و نيز تقدم زماني آن بر ديگر نوشته هاي پساساختارگرايانه حايز اهميت است، افزون بر اين که جدال هوسرلي ـ لکاني را مي توان نماينده اي از جدال فراگيرتر بين مدرنيسم و پست مدرنيسم دانست. در اين مقاله، ابتدا به ايدة مرکزي لکان در نفي و انحلال سوژه دکارتي مي پردازيم و سپس با توضيح نظريات هوسرل، خواهيم ديد که وي چه راه برون رفتي در مقابل قواعد بازي روان کاوي لکان ارايه مي دهد. هوسرل با تقليل پديده شناختيِ رويکرد طبيعيِ نهفته در بطن علوم طبيعي (ازجمله روان کاوي) پديده شناسي را در بعدي متمايز و در جايگاهي برتر نسبت به اين علوم قرار مي دهد. بار اين دفاعيه را فرايند برکشيدن اگوي تجربي به اگوي استعلايي به دوش مي کشد. |
كليد واژه: مرحله آينه، رويکرد طبيعي، اگوي تجربي، اگوي استعلايي |
نسخه قابل چاپ |