پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 2:17 PM
4 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):75-92. |
جنبه هاي شناخت شناسانه و ايدئاليستي فلسفه شوپنهاور |
صافيان محمدجواد,اميني عبداله |
فلسفه شوپنهاور، تا آنجا که به جهان به عنوان باز نمود، نحوه شناخت و رابطه ميان فاعل شناسا و متعلق شناخت مي پردازد، هم سو با فلسفه نظري کانت و شناخت شناسي اوست. هم رساله دکتراي شو پنهاور و هم بخش اول اثر مشهور جهان به عنوان اراده و بازنمود او صبغه شناخت شناسي کانتي دارند.خود شوپنهاور نيز اذعان کرده است که فلسفه اش مبتني بر فلسفه کانت است. وي در حوزه شناخت شناسي انقلاب کپرنيکي کانت را مي پذيرد. هر چند جنبه شناخت شناسي (جهان به عنوان باز نمود ) فلسفه او مبتني بر فلسفه کانت است، اما او از پيروي صرف انديشه کانت اجتناب مي کند. يکي گرفتن عليت با ماده تقليل مقولات دوازده گانه فاهمه به يک مقوله، زمان و مکان و عليت را صور اصل جهت کافي دانستن و... نمونه هاي ابتکاري وي در برابر ديدگاه کانتي هستند.لذا مي توان گفت او در صدد گذر از فلسفه کانت است.از طرف ديگر . فلسفه شو پنهاور ايدئاليستي است. وي متعلق شناخت را باز نمود و تصور فاعل شناسا مي کند. اما جنبه ايدئاليستي فلسفه وي تنها در ساختار جهان به عنوان بازنمود مطرح است، نه جهان به عنوان اراده. بيان ديگر ايدئاليسم تنها جنبه برون ذاتي و پديداري جهان را در بر مي گيرد. اين نوشتار در صدد تا جايگاه شناخت شناختي و ايدئاليستي فلسفه شوپنهاور را از دريچه فلسفه نظري کانت نشان دهد. |
كليد واژه: اصل جهت کافي، ايدئاليسم، جهان به عنوان باز نمود، جهان به عنوان اراده، شناخت شناسي، فاعل شناسا، متعلق شناخت |
![]() |
نسخه قابل چاپ |