پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 2:16 PM
7 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1389; 53(216):155-179. |
بررسي رابطه وظيفه گرايي با نتيجه گرايي |
موحدي محمدجواد* |
* دانشگاه اصفهان |
نظريات وظيفه گرايانه در تقابل با نظريات نتيجه گرايانه بهتر فهميده مي شوند و در فلسفه اخلاق، عموما در اشاره به انگاره هاي اخلاقي غير نتيجه گرايانه به کار مي روند. يکي از مهمترين دلالت هاي وظيفه گرايي اين است که رفتار شخص مي تواند نادرست باشد، حتي اگر نتايج آن بهترين نتايج ممکن باشد. نتيجه گرايي به آن دسته از نظريات اخلاقي اطلاق مي شود که بنابر آنها، نتايج اعمال مبناي هر حکم اخلاقي معتبر درباره آنهاست. پس، بر اساس نتيجه گرايي، عملِ اخلاقا درست عملي است که به بهترين نتايج منتهي مي شود. در تقابل با نتيجه گرايي، وظيفه گرايي بر اينکه مردم چگونه مقاصد خود را عملي کنند، تاکيد مي ورزد و آن را از چرايي انجام عمل مهمتر مي داند. بر اساس نظريات وظيفه گرايانه، ما وظيفه داريم که بعضي از اعمال را انجام دهيم و از انجام دادن بعضي از اعمال خودداري کنيم، اين وظيفه، از ماهيت خود عمل ناشي مي شود و نه از نتايجي که با انجام گرفتن عمل حاصل مي شوند. در اين مقاله، علاوه بر شرح و تحليل نظريات نتيجه گرايانه و همچنين نظريات وظيفه گرايانه، به بررسي رابطه اين دو دسته از نظريات اخلاقي مي پردازيم. فلسفه اخلاق جديد، علاقه بيشتري به اين مساله که چگونه مولفه هاي وظيفه گرايانه مي توانند با نتيجه گرايي ترکيب شوند، نشان مي دهد. |
كليد واژه: وظيفه گرايي، نتيجه گرايي، وظيفه، الزام، درست، خوب |
![]() |
نسخه قابل چاپ |