پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 10:25 AM
2 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1385; 4(7):21-56. |
توجيه معرفت شناختي از ديدگاه ويتگنشتاين متاخر، از مبناگرايي تا زمينه گرايي |
مهدوي نژاد محمدحسين,علي زاده بيوك,محمدزاده رضا |
از آنجا که ادعاي معرفت بدون ارايه دليل کافي و وافي بي وجه است، اساس معرفت شناسي معاصر بر اين است که بنيان نظام معرفت بشري چيست، و نظام معرفتي بشر از کجا آغاز مي شود و به کجا سر مي سپارد. از نظر ويتگنشتاين متاخر، توصيف عالم، بدون وجود تعدادي قضاياي مبنايي و يقيني ناممکن است، اما قطعيت و يقيني بودن اين قضايا به معناي مطابقت آن ها با واقع نيست بلکه به طرز نگرش افراد وابسته است. آنچه براي ما محرز و يقيني است، به وسيله بازي زباني اي که فرد در آن شرکت مي جويد، معين مي شود. از اين رو، معرفت بشر در کنه خود مبتني بر اعمال او و ديگر الگوهاي منشي رفتار اوست. ويتگنشتاين معتقد است که توجيه و عقلانيت، همواره متکي به بافت و زمينه است و در فعاليت هاي اجتماعي و بازي هاي زباني جاي مي گيرد و چون نحوه هاي زندگي، جهان - تصويرها يا جهان بيني ها مختلف اند، شيوه هاي مختلفي از عقلانيت نيز وجود دارد. در اين نوشتار، نخست با تعريف سه جزيي معرفت، تحليل ويتگنشتاين از معرفت و وجه تمايز آن با يقين را بيان کرده ايم. سپس با اشاره به ساختار مباني معرفتي ويتگنشتاين، نشان داده ايم که چرا از نظر وي مبناگرايي براي دفاع از اعتبار نظام معرفتي، قرين توفيق نيست و با جايگزيني نظريه زمينه گرايي چه تفاوتي در مباني معرفت و کيفيت ابتناي معارف ديگر بر آن ها رخ خواهد داد. در پايان، با بررسي نظريه زمينه گرايي و مساله شکاکيت و با اشاره به برخي مزيت هاي اين نظريه، نشان داده ايم که خود با جايز دانستن روايتي از نسبي گرايي، خالي از نوعي گرايش هاي شک گرايانه نيست. |
كليد واژه: معرفت، توجيه، مبناگرايي، باور پايه، زمينه گرايي، شکاکيت، عمل، شک، يقين، بازي زباني، ويتگنشتاين |
![]() |
نسخه قابل چاپ |