پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 10:07 AM
4 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1388; 7(2 (پياپي 14)):77-95. |
وجود لنفسه در فلسفه سارتر |
علوي تبار هدايت |
سارتر با پذيرش مفهوم «روي آورندگي» در فلسفه هوسرل اظهار مي دارد که آگاهي عبارت است از آگاهي از چيزي. آگاهي همواره داراي متعلق است و به چيزي اشاره مي كند كه شناخته شده است. او، به واقعيتي به نام نومن كه در پس فنومن ها يا پديدارها قرار دارد معتقد نيست؛ و از سوي ديگر، پديدارها را متكي به آگاهي يا فاعل شناسا نيز نمي داند. پديدارها، خود تكيه گاه خود هستند. بدين ترتيب ما با دو نوع وجود مواجه مي شويم: يكي آگاهي و ديگري متعلق هاي آگاهي يا پديدارها. سارتر نوع اول را وجود لنفسه و نوع دوم را وجود في نفسه مي نامد. در اين مقاله، پس از بررسي رهيافت پديدارشناسانه سارتر، به ويژگي هاي وجود لنفسه از جمله عدم بودن و آزاد بودن؛ و همچنين به برخي از ساختارهاي اين نوع وجود مانند غيرشخصي بودن، غيرجوهري بودن و فقدان و ميل، پرداخته مي شود. |
كليد واژه: پديدارشناسي، روي آورندگي، وجود في نفسه، وجود لنفسه، سارتر |
نسخه قابل چاپ |