پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391 1:23 PM
1 : پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):5-34. |
نفوس فلکي در جهان شناخت سينايي و همانندي آنها با نفوس بشري |
رحمتي انشااله |
نفوس فلکي، به منزله موجودات مجردي که (برخلاف عقول) در فعل و تاثيرشان نياز به جسم دارند، در فلسفه ابن سينا مورد بحث قرار گرفته اند؛ اهميت بحث درباره اين وجودها، فقط به دليل جايگاهشان در فلکيات قديم نيست. مي توان گفت قبول اين نفوس از سوي ابن سينا و انکارشان از سوي ابن رشد، تاثير اساسي در سير و سرنوشت فلسفه در جهان اسلام و در جهان غرب داشته است. در اين نوشتار ضمنِ نشان دادن جايگاه اين نفوس در جهان شناخت ابن سينا، برهان ابن سينا بر اثبات آنها، مورد بحث قرار گرفته است. سپس نشان داده ايم که چگونه در اثر اعتقاد ابن سينا به نفوس فلکي، راه او از راه فيلسوفان مشايي جدا مي شود و او گام در مسير حکمت مشرقي مي نهد. در حقيقت نظريه ابن سينا درباره نفوس فلکي يکي از خاستگاه هاي حکمت مشرقي اوست. و در نهايت همانندي ميان نفوس فلکي و نفوس بشري مورد بحث قرار گرفته است. در اينجا نوعي "دور هرمنوتيکي" برقرار مي گردد، به اين معنا که راه شناخت نفوس فلکي براي ما انسان ها، "خودشناسي" يا تامل در نفس بشري خويش است، و در عين حال با شناخت نفوس فلکي، خودشناسي ما نيز متحول مي شود. |
كليد واژه: عقل، نفس فلکي، جسم فلک، حکمت مشرقي، نفوس بشري، دور هرمنوتيکي |
نسخه قابل چاپ |