پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391 1:18 PM
8 : پژوهش هاي فلسفي - كلامي بهار و تابستان 1389; 11(3-4 (43-44)):163-173. |
تفسير هايدگر از آزادي در فلسفه كانت |
صافيان محمدجواد,پيراوي ونک مرضيه |
در اين مقاله مي كوشيم جايگاه آزادي اصيل را، بنابر تفسير هايدگر، در تفكر كانت نشان دهيم. به نظر هايدگر فراروي و استعلاي آدمي، اساس آزادي است. انسان به سبب نسبت خاصي كه با هستي دارد مي تواند از سطح موجودات به سوي خود وجود فرا رود و خود را از روزمرگي و موجودبيني آزاد سازد. به نظر هايدگر، كانت به اين حقيقت كه ذات آدمي در استعلايي بودن و فراروي اوست، گرچه شايد به نحوي مبهم، متفطن گرديده و آن را اساس نقد خويش در هر سه ساحت نظر، عمل، و مواجهه با زيبايي قرار داده است. در نقد اول آزادي در ساحت شناخت بدين نحو آشکار مي شود که شناخت مستلزم يافت پيش مفهومي از موجودات است. در اخلاق، آزادي در تبعيت از قانون و خودانگيختگي اراده ظهور مي کند. ولي در ساحت مواجهه با امر زيبا آزادي محدود به هيچ قيد و شرطي نيست و به عبارت ديگر از قيد، مفاهيم، غايت، تملک و قوانينِ از پيش تعيين شده رهاست. بنابراين، آزادي در ساحت هنر، آزادي اصيل است؛ پس آنتولوژي (هستي شناسي) تقدير و مواجهه با زيبايي براي نقد اول و دوم و سوم، اساسي است؛ چراکه هنر و مواجهه با امر زيبا به طور کامل، به واسطه مشارکت لذت بخش در هماهنگي، اساس عقل نظري و عملي و قوه حکم را آشکار مي کند. |
كليد واژه: استعلا، فوق محسوس، آزادي، تقدير زيبايي، غايتمندي بدون غايت، درك پيش مفهومي، تخيل استعلايي، مفاهيم ماتقدم فاهمه، وحدت استعلا |
نسخه قابل چاپ |