جمهوری لیبرال و ایمار (1919 تا 1933)نتوانست ثبات اقتصادی یا سیاسی ایجاد کند. در اوایل دهه 1930، طرفداری از حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (نازی) افزایش یافت.
این حزب خواهان برقراری دولتی قدرتمند و متمرکز، سیاست خارجی جنگ طلب، حفظ خصوصیات نژاد آلبانی و فسخ توافقهای پس از جنگ شد، در 1933 ، رهبر حزب نازی آدولف هیتلر (1889 تا 1945) صدر اعظم و در 1934 رئیس جمهور شد.
رایش سوم (امپراتوری) او اتریش را ضمیمه خود ساخت (1938)، چکوسلواکی را تجزیه کرد (1939)، و اقدام به نابود سازی یهودیان و دیگرانی کرد که از نظر نازیها پست بودند. هیتلر به منظور پیشبرد ادعاهای ارزی در لهستان، پیمان عدم تعرض آلمان و شوروی را منعقد کرد. (24 اوت 1939)، که به شوروی اجازه میداد تا جمهوریهای بالتیک (استونی)، لاکوی و لیتوانی را ضمیمه خود سازد و توافقی برای تقسیم لهستان در یک سپتامبر 1939 آلمان را داخل جنگ کرد.
دو روز بعد بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند ولی برای کمک به لهستان کاری نمیتوانستنند انجام دهند.
هیتلر پس از گذشت وقفه ای موسوم به جنگ ساختگی به سوی غرب روی آورد. (1940) و به دانمارک، نروژ، بلژیک ،هلند، لوکزامبورگ و فرانسه حمله کرد.
در 1941 ایتالیا بر ضد بریتانیا و فرانسه وارد جنگ گشت و با حمله این کشور به آلبانی و یونان جبهه بالکان گشوده شد. حمله آلمان به شوروی (1941) جبهه شرق را گشود.
همچنین در 1941، ژاپن با حمله به پایگاه دریایی پرل هاربر آمریکا در هاوایی به دول محور (آلمان و ایتالیا) پیوست. در اوج قدرت دول محور در1942، آلمان – مستقیماً یا ازسوی هم پیمانانش – نزدیک به کل اروپا به غیر از جزابر بریتانیا، سوئیس بی طرف، سوئد، اسپانیا و پرتغال را تحت کنترل داشت.
در اواخر 1942 درشمال افریقا وضع به ضرر دول محور تغییر کرد. در 1943، ایتالیا تسلیم شد و نیروهای شوروی شروع به عقب راندن آلمانیها کردند.
در1944 ، متفقین با پیاده کردن نیرو در ساحل نرماندی آزاد سازی اروپای غربی را آغاز کردند، و با پیشروی در بالکان آلمانیها را ازخاک شوری بیرون راندند. پس از بمبارانهای سنگین متفقین، پایان مار آلمان سریع بود. هیتلر در آوریل 1945 خودکشی کرد و برلین در اوائل مه به دست شورویها سقوط کرد.
در 1945، آلمان زمینهای بسیاری به لهستان داد. متفقین (بریتانیا، فرانسه، آمریکا، شوروی) این کشور – و پایتختش، برلین – را به چهار بخش اشغال تقسیم کردند.
مقصود متفقین، آلمانی متحدو خلع سلاح شده بود، ولی همکاری بین آنها به سرعت از هم پاشید، و در 1948 و 1949 شوروی برلین غربی را محاصره کرد. در 1948، بخشهای غربی آلمان ازنظر اقتصادی یکی شد.پس از وحدت بخشهای غربی و تشکیل جمهوری فدرال آلمان، دربخش شوروی، استقرار جمهوری دموکراتیک آلمان اعلام شد. پیشرفت اقتصادی جمهوری دموکراتیک آلمان در مقایسه با جمهوری فدرال لطمه خورد. در 1953 کمبود مواد خوراکی و حکومت سرکوبگرانه کمونیستی قیامی را به دنباب داشت. در 1955، آلمان غربی در مقام عضوی از اتحاد غربی کسب استقلال کرد. تقسیم کشور در آلمان با اکراه پذیرفته شد. صدر اعظم مونرادآدنائر (1876 تا 1967) از به رسمیت شناسی آلمان شرقی به عنوان کشوری مجزا امتناع کرد و روابط با اتحاد شوروی نامشخص باقی ماند.
روابط میان دو آلمان با فرار تعداد زیادی از آلمانیهای شرقی به غرب تیره شد و این فرارها فقط وقتی متوقف شد که والتر اولرشت (رهبر حزب کمونیست آلمان شرقی از 1950 تا 1971) دستور بنای دیوار برلین را صادرکرد (1961).
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست) /عنکبوت20