مرگ به سبک خودکشته !
سه شنبه 6 مرداد 1388 3:16 PM
اصولا واژه خودکشی به معنی خود کشتن می باشد. یعنی در این عمل فرد اونقدر خودشو میکشه که میمیره و این خود کشتن به علت وارد آمدن مصایب و رنجهای فراوان یا بالعکس صورت میگیره.
آیا تاکنون با پیشامدهای ناکام کنندهای در زندگی مواجه شدهاید، طوری که دلتان بخواهد به همه چیز خاتمه دهید؟
آیا تاکنون مرگ به عنوان راه حلی بهتر از مبارزه با زندگی برایتان مطرح شده است؟
بسیاری از مردم در دورهای از زندگی خود به مرگ فکر کردهاند، ولی تعداد بسیار کمی از آنها واقعا به خودکشی عمل میکنند. بحران خودکشی تجربهای مغشوش کننده ، دردناک و سخت است. برای بیرون آمدن از بحران خودکشی ، تعیین عوامل ایجاد کننده بحران ، فهم احساسات شخص خودکشی کننده و مواجهه با افکار خودکشیگرا ، مسائل بسیار مهم و اساسی هستند.
«خودکشي»، بعنوان نشانه هايي از نبود احساس امنيت فردي، معضل بسياري از کشورهاي جهان است و رقم بالايي بين ساير دردهاي جامعه دارد. در آمريکا همه ساله دست کم 30هزار جوان به دليل آينده نامعلوم و زندگي بدون هدف دست به خودکشي مي زنند. در فرانسه نيز هر روز 438 نفر به دلايل مختلف اقدام به خودکشي مي کنند و در چند کشور اروپايي از جمله سوئيس و سوئد ميزان خودکشي 15 تا25 در هر 100هزار است.
پيش تر تصور مي شد ميزان خودکشي در نواحي غربي نشده پايين تر از کشورهاي ديگر است; چنانکه به ترتيب ارقام 3/5 و 7 در 10هزار در تايلند و اوگاندا اعلام شده بود اما ميزان 43 و37 در هزار به ترتيب در هند و پاسيفيک غربي (کشورهاي کرانه باختري اقيانوس آرام) اين نظريه را متزلزل مي سازد.
هرچند بنابر اعلام کارشناسان، ميزان خودکشي در جامعه جوان ايران چشمگير نيست اما بررسي موشکافانه آمار مرگ خود خواسته طي دو دهه گذشته نشان دهنده اينست که با آمار فزاينده اي در برخي از استان ها روبرو هستيم. در اين بين استان ايلام بالاترين آمار خودکشي و استان سمنان پايين ترين شاخص خودکشي موفق را به خود اختصاص داده اند. در تحقيقي که در ايران صورت گرفته، بيشترين اقدام به خودکشي در مردان بين 20 تا 25 ساله و در زنان 16 تا 20 بوده است.
وقتي ميزان خودکشي در زنان و مردان روي هم مورد توجه قرار مي گيرد بيشترين ميزان اقدام مربوط به 16 به 20 ساله ها است. البته اقدام زنان به خودکشي بيش از مردان و نزديک 3 برابر است. با اين وجود تقريبا 6درصد زناني که اقدام به خودکشي کرده جان خود را از دست داده اند. همچنين 2درصد از مردان که به طرف اين گناه کبيره رفته بودند، مرده اند.
اين موضوع نشان مي دهد گرچه مردان کمتر از زنان خودکشي کرده اند اما آن دسته از افراد که به استقبال مرگ مي روند واقعا خواهان مرگ هستند. اين ارقام و نتيجه تقريبا با کشورهاي ديگر برابر است. کارشناسان «افسردگي» را بعنوان عامل اصلي خودکشي مي دانند اما در بعضي استان ها، اختلاف خانوادگي مهمترين علت بيان مي شود. عمده ترين شيوه خودکشي در ايران خودسوزي است که بيشتر از سوي بانوان 20 تا 30 ساله سر مي زند.
افزايش خودکشي در ميان جوانان، حکايت از آفتي خطرناک دارد که سلامت سرمايه هاي زرين کشور را تهديد مي کند. خودکشي زنان نشان دهنده وجود احساس ناامني در ميان آنان است. نبايد فراموش کرد مرگ مادر خانواده از طريق خودکشي اثر جبران ناپذيري بر فرزندان مي گذارد. حمايت جدي از زنان در محيط خانواده يکي از راه هاي کاهش اين نوع خودکشي است. مرگ هر فرد تاثير به سزايي بر اطرافيانش مي گذارد، بويژه بر جمع دوستان، خانواده و عزيزاني که بيش از هر کس ديگري به او نزديک هستند.
شيوه خودکشي، بدون ارتباط با جديت و شدت قصد مردن هنگام رفتار انتحاري، بر ميزان موفقيت در اقدام تاثير دارد، به همين دليل معمول ترين روش خودکشي موفق در کودکان و نوجوانان آمريکايي استفاده از سلاح گرم است که دو سوم خودکشي پسران و تقريبا نصف خودکشي دختران را شامل مي شود. دومين روش شايع خودکشي در پسران که يک چهارم موارد را شامل مي شود حلق آويز کردن است; در دختران يک چهارم موارد خودکشي با خوردن مواد سمي شکل مي گيرد. همچنين استفاده از مونواکسيدکربن، سومين روش شايع خودکشي در پسران است اما در کمتر از 10درصد موارد ديده مي شود.خودکشي با مونواکسيدکربن و حلق آويز کردن در دختران به طور برابر، هرکدام 10درصد موارد را شامل مي شود.
عوامل ديگر استقبال از مرگ با پيشينه خودکشي در خانوده، رويارويي با خشونت خانوادگي، مصرف موادمخدر و دسترسي به مواد سمي و روش هاي مهلک ارتباط دارد. از سويي ديگر، خودکشي در کشورهاي مختلف و بسته به فرهنگ هاي متفاوت، دلايل گوناگوني دارد. ميزان خودکشي در ميان افرادي که بيکار يا دچار مشکلات شديد اقتصادي و کمبودهاي مادي هستند از قبيل ورشکستگان و کارگران موقت بيش از ديگران است. در بسياري از مواقع خودکشي در ميان کساني شکل مي گيرد که تنها زندگي مي کنند.به نظر مي رسد عامل تنهايي، احساس بي کسي و بي پناهي موثرتر از فقر مالي است. شهرنشيني نيز که باعث بيگانگي مردم با هم شده از ديگر عوامل خودکشي است.
الکليسم، کاهش باورهاي مذهبي و مهاجرت هاي بي رويه و بدون برنامه ريزي شده، گرفتاري هاي خانوادگي، اختلاف با پدر ومادر يا همسر، شکست در عشق، عوامل و فشارهاي فرهنگي خاص، محروميت هاي عاطفي، مرگ نزديکان و برخوردهاي اجتماعي ناشايست و غيرمنطقي و ازدواج هاي تحميلي به ويژه در زنان و مسائل اخلاقي، نااميدي و احساس شکست از عوامل بسيار مهمي هستند که مي توانند منجر به خودکشي شوند. در اين ميان بايد به نقش اختلال هاي رواني همچون افسردگي و ساير بيماري هاي دستگاه اعصاب اشاره کرد که بي ارتباط با مسائل عنوان شده نيستند.
بنابراين مي بينيم عوامل رواني مانند افسردگي نتيجه کمبودهاي مختلف در زندگي رواني اجتماعي مردم است که مي تواند منجر به خودکشي شود. در چنين موقعيتي بايد خدمات محافظتي پيش از ترخيص از بيمارستان در مراقبت سهيم شوند. وقتي فرد انتحاري اظهار مي دارد ديگر فکر خودکشي ندارد ترخيص فقط بايد پس از فراهم شدن طرح کامل پيشگيرانه صورت بگيرد.اين طرح بايد روان درماني، درمان دارويي و روان درماني خانواده را در برگيرد. همچنين افزايش اعتقاد مذهبي و توجه به فلسفه زندگي و حيات از راهکارهاي موثر پيشگيري از خودشکي است. با مشاوره هاي باليني در مدرسه ها، دانشگاه ها و مرکزهاي کارگري مي توان افرادي را که استعداد خودکشي دارند شناسايي و نسبت به درمان آنان اقدام کرد
خود کشی عملی نیست که در یک شب و آنهم مانند فیلم ها رخ دهد ؛ حداقل 70 درصد کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، قبل از اقدام ، به گونهای قصد خودشان را نشان میدهند. آگاهی از این نشانهها و حاد بودن مشکلات فرد می تواند در پیشگیری از چنین تراژدیهایی کمککننده باشد. اگر شما فردی را میشناسید که در برقراری یک ارتباط هدفمند و یا رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده درموقعیت پراسترسی قرار دارد و یا حتی به دلیل شکست در امتحان دچار مشکل میباشد، لازم است درصدد یافتن سایر علائم بحران برآیید.
بسیاری از افراد غالبا با ابراز جملاتی همچون ، دلم میخواهد خودم را بکشم ، یا ، نمیدانم چه مدت دیگر میتوانم این فشارها و مشکلات را تحمل کنم ،یا اینکه ، من قرصهایم را برای روزی نگهداشتهام که کارها واقعا بدتر گردد ، یا ، اخیرا طوری رانندگی میکنم گوئی واقعا برایم اهمیت ندارد چه اتفاقی برایم پیش بیاید. دیگران را مستقیما از برنامه خود کشی خود مطلع میگردانند. بطور کلی وجود احساس افسردگی ، ابراز درماندگی ، تنهایی و ناامیدی شدید ، میتواند بیانگر افکار منجر به خودکشی در فرد باشد. گوش دادن به صحبتهای فرد که نشانه درخواست کمک از طرف اوست، حائز اهمیت بسیاری است. چرا که معمولا این گونه صحبتها تلاش ناامیدانه فرد جهت برقراری ارتباط ، دریافت کمک و درک مشکلاتش توسط دیگران میباشد.
بیشتر اوقات دررفتار بیرونی افرادی که به فکر خودکشی میافتند تغییراتی دیده میشود آنها ممکن است با بخشیدن اموال قیمتی خود و مرتب کردن کارهایشان خود را برای مرگ آماده کنند. آنها همچنین ممکن است از اطرافیان خود کنارهگیری نموده الگوی خواب و خوراک خود را تغییر دهند و یا علاقهشان را نسبت به فعالیتها یا ارتباطات گذشتهاشان از دست بدهند. چنین تغییرات ناگهانی و شدید میتواند به عنوان زنگ خطر تلقی گردد. چرا که با این تغییرات فرد خود را درموقعیتی میبیند که بزودی مشکلاتش تمام خواهد شد و به آرامش دست خواهد یافت ..
در زمينه علل خودكشي طبقه بنديهاي متعددي وجود دارد، در اينجا به يكي از اين طبقهبنديها اشاره ميشود.
1) علل آسيب شناختي- رواني شامل بيماريهاي جسمي، بيماريهاي رواني همچون افسردگي.
2) علل اقتصادي شامل بيكاري، مشكلات اقتصادي، اخراج شدن از كار ورشكست شدن و از دست رفتن پايگاههاي اجتماعي.
3) علل عاطفي شامل شكست در عشق، از دست رفتن شخص مورد علاقه، مرگ يا بيماري خطرناك يكي از نزديكان، درگيريها و اختلالات خانوادگي.
متاسفانه باورهای عمیانه در مورد خودکشی وجود دارد
باور غلط: فرد باید دیوانه باشد که حتی فکر خودکشی به سرش بزند.
حقیقت: بیشتر مردم گاهگاهی درطول زندگی خود در مورد خودکشی فکر کردهاند. بسیاری از افرادی که خودکشی میکنند و یا اقدام به خود کشی کرده اند، در زندگی خود افراد عاقلی بودهاند.
باور غلط: افرادی که یک بار اقدام به خودکشی میکنند دیگر سراغ آن نمیروند.
حقیقت: اغلب مواقع عکس قضیه درست است . کسانی که اقدامهای قبلی خودکشی داشتهاند، بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند. برای بعضی از این افراد ، خودکشی دردفعات دوم و سوم آسانتر میباشد.
باور غلط: کسانی که قصد جدی خودکشی دارند هیچ کاری را نمیتوان برای آنها انجام داد.
حقیقت: بیشتر بحرانها ی منجر به خودکشی ،محدود به زمان بوده و براساس افکار مبهم صورت گرفتهاند. کسانی که اقدام به خودکشی میکنند به نحوی قصد فرار از مشکلات را دارند .درحالی که آنها میباید مستقیما با مشکلات برخورد نموده تا بتوانند راه حلهای دیگری را بیابند .راه حلهایی که با کمک افراد علاقمند به آنها درطول بحران مطرح شده و با حمایت آنها این افراد قادر خواهند بود دقیق تر راجع به مسائل فکر کنند.
باور غلط: صحبت راجع به خودکشی می تواند ایده خودکشی را در فرد بوجود آورد.
حقیقت: بحران و آشفتگیهای هیجانی ناشی از آن ، فکر راجع به خود کشی را در ذهن فرد مستعد ایجاد نموده است. علاقمندی وصحبت مستقیم راجع به خودکشی ، این اجازه را به فرد میدهد فشار یا ناراحتی صحبت دربارة مشکلات خود را تجربه نماید که این امر میتواند منجر به کاهش اضطراب در وی گردد. این گونه صحبتها همچنین باعث میشود فردی که قصد خودکشی دارد کمتر احساس تنهایی یا انزوا داشته و احتمالا برای وی تسکین دهنده نیز باشد.
بر اساس نتايج بررسي هاي مختلف ميتوان به برخي از عوامل پيش گويي كننده خودكشي اشاره كرد. بين خصوصيات همراه با خطر بالاي خودكشي ميتوان از سن بالاي 45 سال، جنس مذكر، الكليسم، خشونت و تحريك پذيري، از دست دادن سلامت جسمي، افسردگي و بستري شدن قبلي در بيمارستان رواني نام برد. همچنين اقدام و مبادرت قبلي به خودكشي، به عنوان يك ملاك قوي براي احتمال بروز مجدد خودكشي به شمار ميرود. آشكارترين هشدار در خودكشي ابراز تمايل مستقيم است. بررسيها نشان ميدهد كه تقريباً بيش از دو سوم كساني كه خودكشي ميكنند قبلاً قصد خود را با ديگران در ميان گذاشته و آنها را به انجام آن تهديد مينمايند. بنابراين يكي از راههاي موفق پيشگيري از خودكشي توجه به ابراز اين فكر از طريق ديگران كمك به حل مشكل آنان و راهنمايي آنها جهت مراجعه به روانشناس يا روانپزشك است.
درمان افراد اقدام كننده به خودكشي عبارتست از:
1- مشاوره، راهنمايي و حمايت فرد
2- آموزش و درمان حل مسألهاي
3- روان درماني فردي
4- مداخله خانوادگي
5- گروه درماني
6- درمان دارويي
7- بستري كردن در بخش بيماران رواني
مهارتهاي حل مسأله به فرد اين امكان را ميدهد كه با بررسي راهحلهاي مختلفي كه در پيشرو دارد، يكي آز آنها را مؤثرتر تشخيص داده و در جهت حل مشكل آن را بهكار بندد. بهياد داشته باشيم كه خودكشي ميتواند يك راهحل باشد، اما بدترين و آخرين راه حل مشكل است. هميشه براي حل همه مشكلها راهحلهاي بسياري ساده، ارزان و آبرومندانه وجود دارد كه بايد به آنها فكر كنيم و با كمك مشاور آنها را پيدا كنيم.