0

ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
چهارشنبه 3 شهریور 1389  9:18 AM

 

 احادیثی از امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی علیه السلام  می فرمایند :

روزی در محضر جدّم رسول خدا (ص) بودم که مقداری خرما به عنوان صدقه خدمتش آورده بودند . پیامبر آن ها را نگه داشته بود تا به اهلش (فقرا) برساند و من به خیال این که از آن ماست ، خرمایی برداشتم و به دهانم گذاشتم. وقتی پیامبر (ص) چنین دید ، نزدیک آمد و خرما را به همراه زنجاب آن از دهانم بیرون کشید . مردی که ناظر صحنه بود ، به آن برخورد اعتراض کرد و گفت : چرا خرما را از فرزند خردسالت گرفتی ؟! حضرت جواب داد: « ما آل محمدیم و صدقه بر ما حلال نیست »

امام حسن مجتبی علیه السلام در معرفی خود فرمودند :

من بهترین و برترین شاخه از قبایل و اقوام عربم ، پدر و اجدادم گرامی ترین آن هایند . بزرگواری و ا فتخار در حسب و نسب مخصوص و منحصر در ماست ، از شجره ای هستیم که شاخه های پر رونق و میوه های پاک و گران بهایی دارد . ما خاندان نبوت و رسالتیم ، در آن خانواده اساس اسلام و دانش پیامبری پی ریزی گردیده است . عزت و افتخار پیامبری ما را برتری داد و آن گاه که دیگران مانع بودند ، این عزت و ریشه دارتر گشت . ما دریاهای ژرف و شگرفیم که هرگز خشک نمیشود و قلّه های بلند و مرتفع و سر افرازیم که هرگز خوار و ذلیل نمی گردد .

من آن کسی هستم که دعایش مستجاب می گردد . من فرزند کسی هستم که شفاعتش پذیرفته شد و فرمانش مطاع است. من فرزند کسی هستم که برای اولین بار خاک وغبار از سرش زدوده شد . من فرزند کسی هستم که چون در بهشت را بکوبد ، به روی او باز خواهد شد . من فرزند آن کسی هستم که ملائکه به کمک و همراهی اوبا کفاّره جنگیدند و خداوند سبحان غنایم جنگی را بر او حلال نمود .

من از اهل بیتی هستم که خداوند ، محبت و دوستی آنان را بر هر مسلمانی واجب دانست و به رسولش فرمان داد که بگو : من در مقابل رسالت خود ، هیچ گونه اجر و مزدی نمیخواهم ، جز مودّت و دوستی اهل قربی .

سخنرانی امام حسن مجتبی علیه السلام در کودکی

امیر مؤمنان علیه السلام سعی داشت فرزندش حسن را آن چنان که هست معرفی کند ، گر چه خردسال بود ، اما عالم و داناست به طوری که دانشش بر دیگران برتری دارد ؛ از این جهت ، روزی در مسجد الحرام رو به فرزنش نمود و فرمود :

... بر فراز منبر برو و سخن بگو تا قریش بعد از من تو را متهم به جهل و نادانی نکنند و بگویند : حسن فرزند علی زیبایی و شکوه و علم و دانش را ندارد .

فرزند پیامبر از منبر بالا رفت و خدای را سپاس شایان گفت و درود و رحمت کوتاهی بر جد و آلش فرستاد و سپس فرمود :

« ای مردم ! از جدّم پیامبر خدا (ص) شنیدم که می فرمود : و من شهر علم و دانشم و علی دروازۀ آن است ...»

 

روشن بودن وضع همه موجودات بر امام

روزی دو نفر خدمت امام مجتبی علیه السلام رسیدند که حضرت به یکی از آن دو فرمودند : دیروز درباره فلان موضوع چنین مطالبی را گفتی ؟ او با تعجب به همراهش گفت : گویا آنچه را گذشته است می داند !

امام مجتبی علیه السلام فرمودند : ما می دانیم هر آنچه را که در شب و روز اتفاق می افتد . سپس فرمودند : خداوند بزرگ آموزش داد به رسول خدا (ص) تمام احکام حلال و حرام را و نیز آموز ش داد ، قرآن و آنچه را فرو فرستاده و هر چیزی را که نیاز به توضیح و تبین دارد . آنگاه رسول خدا (ص) هر آنچه را آموخته بود، به وصی خود علی بن ابی طالب علیه السلام آموخت و سپس امیر المؤمنین علیه السلام تعلیم داد به ما همۀ آنچه را که رسول خدا (ص) آموخته بود .

 

امام حسن مجتبی علیه السلام از زبان پیامبر گرامی (ص)

حسن علیه السلام فرزند من و متعلق به من است ، او نور چشم ، روشنی قلب ، میوۀ دل و سرور جوانان اهل بهشت است ؛ حجت خدا و امام بر امت است ؛ فرمانش فرمان من و گفتارش گفتار من است ؛ هر کسی با او مخالفت کند از من نخواهد بود .

مناقب ابن شهر آشوب 4/17

 

امام حسن مجتبی علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام

امام ششم علیه السلام در اوصاف ، فضائل و حالات حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:

حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السلام عابدترین و زاهد ترین فرد در عصر خویش بود . او هنگامی که حج به جا می آورد ، با پای پیاده از مدینه به سوی مکه معظمه حرکت می کرد و چه بسا با پا ی برهنه بود. به هنگام یاد آوری مرگ و خانه قبر و بر انگیخته شدن در روز قیامت و تقسیم پرونده اعمال ، سخت میگریست و نیز آن گاه که سخن از صراط و عرضۀ اعمال بر خداوند تبارک و تعالی به میان می آورد ، چنان صیحه می زد که بر حال او وحشت میکردند و به هنگام اقامۀ نماز در برابر پروردگار ، عضلات  و تمام بدنش به لرزه می آمد و هرگاه یاد آورد بهشت و جهنم می شد ، لرزه و اضطرابی سخت ، همچون انسانی عقرب گزیده ، او را فرا میگرفت و پیوسته از خداوند سبحان بهشت جاویدان و دوری ا زآتش را در خواست می نمود.

بحارالانوار 43/331

 

امام حسن مجتبی علیه السلام از زبان امام رضا علیه السلام

آنگاه که امام مجتبی علیه السلام را مسموم نمودند و علائم مرگ آشکار شده بود ، حضرت گریه می کردند . پرسیدند : تو که از بهترین و بالاترین موقعیت در نزد خدا و پیامبر (ص) و مردم بر خورداری ، جدت پیامبر گرامی (ص) آن همه سخن درباره ات گفته است و بیست مرتبه با پای پیاده به حج رفته ای و سه مرتبه ، تمام اموال خویش حتی کفش هایت را در را خدا بین فقرا و مستمندان تقسیم کرده ای ، چرا گریه می کنی ؟!

امام حسن مجتبی علیه السلام در جواب فرمودند :

گریه من بخاطر دومطلب اساسی است : وحشت قیامت و جدایی از دوستان

 

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها