0

داستان های قرآنی / قصه هاي پيامبر اكرم(ص)

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:داستان های قرآنی / قصه هاي پيامبر اكرم(ص)
جمعه 29 مرداد 1389  7:51 PM






داستان خوبان روزگار




شب فرا رسیده بود و اهالی مدینه در خانه های خود مشغول استراحت بودند. اما پیامبر که نگران بود از خانه ی خود خارج شد و به سوی خانه ی دختر و دامادش به راه افتاد.این روزها از شادی و خوشحالی پیامبر خبری نبود،این موضوع را همه ی مردم و اهالی مسجد فهمیده بودند.
علاقه و محبت پیامبر به حسن و حسین بی اندازه بود! و غم ایشان به خاطر بیماری نوه های عزیزش بود كه به شدت بيمار بودند!وقتی به خانه ی علی رسید با استقبال فاطمه و علی روبرو شد. دوست داشت مثل همیشه صدای خنده ی بچه ها را بشنود ،اما آنها بی حال خوابیده بودند و با اینکه از دیدن پدربزرگ مهربانشان خیلی خوشحال شدند،اما توان بلندشدن نداشتند.پدربزرگ به طرف بچه ها رفت ،آنها را بغل کرد و بوسید و برای سلامتیشان دعا کرد.بجز پیامبروحسن و حسین،فاطمه (ع) و حضرت علی (ع) هم در اتاق حضور داشتند.فضه ، زن مهربانی که سالها پیش خدمتگزار مادر پیامبر بوده است ،با آنها زندگی می کرد و کمک حال دختر گرامی پیامبر بود.
پدربزگ بچه ها نگاهی به علی کردو گفت: ((علی جان،برای سلامتی بچه ها، نذری به دل گرفته ای؟))علی نگاهی کرد و گفت:((نذر می کنم که خدا سلامتی و شادابی را به بچه هایم برگرداند،من هم برای تشکر سه روز پشت سرهم روزه می گیرم.))فاطمه (س) هم گفت:((من هم همینطور،من هم نذر می کنم این بچه ها حالشان خوب شود،سه روز پشت سر هم روزه می گیرم.))حسن و حسین هم نگاهی به پدر مادر خود کردند و با صدای کودکانه و دلنشینشان گفتند:((ما هم با شما نذر می کنیم که روزه بگیریم))فضه هم همین نذر را به دل گرفت و همه برای سلامتی بچه ها دعا کردند.
چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که بچه ها حالشان خوب شد و بازی و شادی کودکانه را دوباره شروع کردند.حالا وقت آن رسیده بود که به نذر خود عمل کنند.همه ی اهل خانه ی علی روزه گرفتند،برای افطار فقط آرد جو داشتند که آنرا خمير کردند و پنج قرص نان آماده کردند .موقع افطار که رسید ناگهان صدای در خانه آمد،وقتی در را باز کردند مردی را دیدند که گفت:((من گرسنه و فقیر هستم،نیاز به غذا دارم،چیزی برای خوردن دارید که به من کمک کنید؟خدا به شما عوض بدهد ...))علی خواست نان خود را برای فقیر ببردکه فاطمه هم نان خود را داد فضه نگاهی کرد او هم نان خود را بخشید،حسن و حسین هم نانهای خود را برای فقیر گذاشتند،آن شب روزه داران خانه ی علی با آب افطار کردند.
طبق نذرشان فردای آن روز را هم روزه گرفتند، برای افطار همان پنج قرص نان آماده شده بود .همه كنار سفره نشسته بودند که افطار کنند که باز هم صدای در شنیده شد.اینبار کودک فقیری بود که برای کمک خواستن به در خانه ی علی آمده بود،روزه داران باز هم سهم افطار خودشان را به آن کودک بخشیدند و شادی چشمهای او را هدیه گرفتند!
یک روز دیگر از نذر آنها باقی مانده بود،در حالیکه این دو روز هم فقط با آب افطار کرده بودند اما روز سوم هم به عهد خود وفا کردند و روزه گرفتند.موقع افطار نزدیک بود،پس از سه روز روزه گرفتن ،ضعف و گرسنگی به همه بخصوص حسن و حسین فشار می آورد،بوی نان جو در خانه پیچید،موقع افطار رسید ،دستها به طرف نان های داغ سفره دراز شد که باز هم صدای در ...پشت در فرد اسیری بود که به دلخوشی کمک گرفتن به در خانه ی علی آمده بود،امکان نداشت که دست خالی برگردد ،از طرفی هم همه ی دارایی خانه فقط غذای افطارشان بود وتمام آن پنج قرص نان به همراه روی خوش، به آن مرد اسیر بخشیده شد.
پیامبر شب به دیدن دختر و دامادش و نوه های عزیزش آمده بود که فرشته ی خدا ،جبرئیل به دیدن آنها آمد و به پیامبر گفت:((ای محمد،برای اهالی این خانه هدیه ای از طرف خدا آورده ام...))سپس پیامبر در حالیکه اشک شوق می ریخت کلام خدا را برای اهالی خانه بیان کرد:((خداوند به کسانی به عهد و پیمان خود عمل می کنند و از روز قیامت می ترسند ،. غذای خودشان را با اینکه خودشان نیاز دارند،به فقیر و یتیم و اسیر می بخشند ... بهشت زیبا را می بخشد،بهشتی که جویهای روان در آن جریان دارد که تخت هایی روی آن قرار دارد،درختهایی با میو ه های شیرین ...))با این مژده ی پیامبر هیچ کدام از اهالی خانه علی دیگر احساس گرسنگی نمی کردند و خوشحالی و شادی قبولی نذرشان فضای خانه را پر کرده بود و همه خدا را به خاطر این پاداش بزرگ شکر کردند!!!
.سوره ی انسان_آیات 5 تا 22


 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها