تأثیر نماز بر انسان در سیره و سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)
سه شنبه 9 اسفند 1390 11:00 PM
خداوند در قرآن به عنوان دلدارى و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) می فرماید : ما مى دانیم که سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت مى سازد :« و لقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون، هجر ،۹۷ » . روح لطیف تو و قلب حساست ، نمى تواند اینهمه بدگوئى و سخنان کفر و شرک آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت مى شوى .ولى ناراحت مباش براى زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان به تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده کن :« فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین ، هجر ۹۸».چرا که این تسبیح خداوند اولا اثرات بد گفتار آنها را از دلهاى مشتاقان الله مى زداید ، و از آن گذشته به تو نیرو و توان مى بخشد ، نور و صفا مى دهد ، روشنائى و جلا مى آفریند ، پیوندت را با خدا محکم مى کند ، اراده ات را نیرومند مى سازد ، و به تو قدرت تحمل بیشتر و جهاد پى گیرتر و قدم را سختر مى بخشد . به همین خاطردر روایات از ابن عباس نقل شده که : پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) هنگامى که غمگین مى شد به نماز برمى خاست و آثار این حزن و اندوه را در نماز از دل مى شست .
در جای دیکر خداوند به پیامبرش امر می کند که:«وَ أْمُرْ أَهْلَک بِالصلَوهِ وَ اصطبرْ عَلَیهَا لا نَسئَلُک رِزْقاً نحْنُ نَرْزُقُک وَ الْعَقِبَهُ لِلتَّقْوَى»(طه ، ۱۳۲): و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش ما از تو روزى نمى خواهیم بلکه ما به تو روزى مى دهیم و عاقبت نیک براى تقوا است . در آیه بعد براى تلطیف روح پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) و تقویت قلب او مى فرماید : خانواده خود را به نماز دستور ده و خود نیز بر انجام آن شکیبا و پر استقامت باش. چرا که این نماز براى تو و خاندانت مایه پاکى و صفاى قلب و تقویت روح و دوام یاد خدا است . بدون شک ظاهر اهل در اینجا خاندان پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) بطور کلى است ، ولى از آنجا که این سوره در مکه نازل شده در آن زمان مصداق اهل ، خدیجه و على (علیهماالسلام) بوده اند ، و ممکن است بعضى دیگر از نزدیکان پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) را نیز شامل شود ، ولى با گذشت زمان دامنه خاندان پیامبر گسترده شد .
سپس اضافه مى کند اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است منافع و برکاتش تنها متوجه خود شما است ما از تو روزى نمى خواهیم بلکه به تو روزى مى دهیم .این نماز چیزى بر عظمت پروردگار نمى افزاید ، بلکه سرمایه بزرگى براى تکامل شما انسانها و کلاس عالى تربیت است . در مورد اهمیت نماز پیغمبر اکرم می فرماید:« الصلوه عمود الدین » (وسائل ، ج ۳ ، ص ۲۳ ، ح . ۱۳)نماز عمود خیمه دین است یعنی اگر دین را به منزله یک خیمه بر پا شده ای بدانیم که هم چادر دارد و هم طناب و هم حلقه و هم میخی که بزمین کوبیده اند و هم عمودی که آن خیمه را بر پانگاه داشته است ، نماز بمنزله عمود این خیمه بر پا شده است .راجع به تأ ثیر نماز بر انسان ،امام علی (ع) در نهج البلاغه پس از توصیه و تاکیدهائی درباره نماز ، می فرماید : « و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق و شبهها رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بالحمه تکون علی باب الرجل فهو یغتسل منها فی الیوم و اللیله خمس مرات فما عسی ان یبقی علیه من الدرن ؟ » ( خطبه . ۱۹۷) . نماز گناهان را مانند برگ درخت می ریزد و گردنها را از ریسمان گناه آزاد می سازد ، پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم که بر در خانه شخص باشد و روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود ، آیا با چنین شستشوها چیزی از آلودگی بر بدن باقی می ماند ؟
در حدیثی از یکى از یاران پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) بنام ابى امامه آمده که مى گوید : روزى در مسجد خدمت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) نشسته بودیم که مردى آمد و عرض کرد یا رسول الله من گناهى کرده ام که حد بر آن لازم مى شود ، آن حد را بر من اجرا فرما ، فرمود : آیا نماز با ما خواندى ؟ عرض کرد آرى ، اى رسولخدا ، فرمود : خداوند گناه تو یا حد تو را بخشید . از على (علیه السلام) از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که فرمود :« انما منزله الصلوات الخمس لامتى کنهر جار على باب احدکم فما یظن احدکم لو کان فى جسده درن ثم اغتسل فى ذلک النهر خمس مرات کان یبقى فى جسده درن فکذلک و الله الصلوات الخمس لامتى» : نمازهاى پنجگانه براى امت من همچون یک نهر آب جارى است که بر در خانه یکى از شما باشد ، آیا گمان مى کنید اگر کثافتى در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند آیا چیزى از آن بر جسد او خواهد ماند ( مسلما نه ) همچنین است بخدا سوگند نمازهاى پنجگانه براى امت من .
در حدیث دیگری از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلّم) چنین آمده که فرمود : «من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم یزدد من الله الا بعدا »: کسى که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد هیچ بهره اى از نماز جز دورى از خدا حاصل نکرده است ! . در حدیث دیگرى از همان حضرت چنین آمده :« لا صلوه لمن لم یطع الصلوه ، و طاعه الصلوه ان ینتهى عن الفحشاء و المنکر» : کسى که اطاعت فرمان نماز نکند نمازش نماز نیست ، و اطاعت نماز آن است که نهى آن را از فحشاء و منکر به کار بندد . باز از همان بزرگوار نقل شده : که جوانى از انصار نماز را با پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) ادا مى کرد اما با این حال آلوده گناهان زشتى بود این ماجرا را به پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) عرضه داشتند فرمود :« ان صلاته تنهاه یوما» : سرانجام نمازش روزى او را از این اعمال پاک مى کند .
خداوند در قرآن می فرماید:«فخَلَف مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصلَوهَ وَ اتَّبَعُوا الشهَوَتِ فَسوْف یَلْقَوْنَ غَیاًّ»(مریم،۵۹) :اما بعد از آنها فرزندان ناشایسته اى روى کار آمدند که نماز را ضایع کردند و پیروى از شهوات نمودند و به زودى ( مجازات ) گمراهى خود را خواهند دید . اشاره به گروهى از بنى اسرائیل می باشد که در طریق گمراهى گام نهاده ، خدا را فراموش کردند ، پیروى از شهوات را بر ذکر خدا ترجیح دادند ، جهان را پر از فساد نمودند و سرانجام به نتیجه اعمال سوء خود در دنیا رسیدند و در آخرت نیز خواهند رسید .
در حدیثى که در بسیارى از کتب دانشمندان اهل سنت آمده ، چنین آمده ، پیامبر هنگامى که آیه «فخلف من بعدهم خلف ...» را تلاوت کرده ، فرمود : «یکون خلف من بعد ستین سنه اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا ثم یکون خلف یقرئون القرآن لا یعدوا تراقیهم ، و یقرء القرآن ثلاثه مؤمن و منافق و فاجر» : بعد از شصت سال ، افرادى به روى کار مى آیند که نماز را ضایع مى کنند و در شهوات غوطه ور مى شوند و به زودى نتیجه گمراهى خود را خواهند دید ، و بعد از آنها گروه دیگرى روى کار مى آیند که قرآن را ( با آب و تاب ) مى خوانند ولى از شانه هاى آنها بالاتر نمى رود ( چون نه از روى اخلاص است و نه براى تدبر و اندیشه به خاطر عمل ، بلکه از روى ریا و تظاهر است و یا قناعت کردن به الفاظ ، و به همین دلیل اعمال آنها به مقام قرب خدا بالا نمى رود ) . قابل توجه اینکه اگر مبدء شصت سال را هجرت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) بگیریم درست منطبق بر زمانى مى شود که یزید بر اریکه قدرت نشست و سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) و یارانش شربت شهادت نوشیدند ، و بعد از این ، باقیمانده دوران بنى امیه و دوران بنى عباس است که از اسلام به نامى قناعت کرده بودند .
منبع:موسسه جهاني سبطين