0

اخبار حوزه دین و اندیشه

 
salmanjavan
salmanjavan
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1390 
تعداد پست ها : 11418
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اخبار حوزه دین و اندیشه
یک شنبه 7 اسفند 1390  5:54 AM

کودکانمان را در انتقال مفاهیم "کوچک" نبینیم/ مفاهیم قرآنی را روان منتقل کنیم
یکی از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان با تأکید بر اینکه در انتقال مفاهیم دینی و قرآنی به کودکان نباید آنها را ساده انگاشت، یادآور شد: فهم و درک کودکان را نباید نادیده گرفت، اما باید مفاهیم دینی و قرآنی را به شکل ساده و روان منتقل کرد تا گیرا و ماندگار باشند.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: محمد علی شامانی از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان است که سال ها در این حوزه قلم زده و علاوه بر این سال ها معلمی بوده، با بچه ها ارتباط داشته و بخوبی با فضایی که این قشر دارند آشنا و نزدیک است.

علاوه بر این وی چندین کتاب در حوزه پرورش و تربیت در نظام آموزشی دارد. با توجه به تسلطی که این معلم نویسنده دارد نظر او را در حوزه قرآن، کودکان، داستان های قرآنی برای کودکان، جای خالی قرآن در کتاب های درسی و... جویا شده ایم:

* موضوعی که در استفاده از قرآن برای کودکان و نوجوانان مطرح می‌شود، بحث مفاهیم قرآن است، به نظر شما بهتر است این مفاهیم به صورت مستقیم در متن به کار رود یا غیرمستقیم؟

اول از همه باید از خودمان بپرسیم مخاطب قرآن کیست؟ همیشه فکر می‌کنیم مخاطب قرآن کسی بیرون ما است. آیات را حفظ کنیم و برای دیگران بخوانیم. بعد آیات حفظ شده را به رخ بکشیم، آیات را مکرر برای دیگران بخوانیم و بگوییم چه آیات خوبی است. هیچ‌وقت خودمان را مخاطب حقیقی قرآن نمی‌دانیم.

تا وقتی خودمان مخاطب حقیقی قرآن نیستیم، نمی‌توانیم زبانی پیدا کنیم که قرآن را مانند یک شکلات شیرین در دهان بچه‌ها بگذاریم. از همین رو آنرا می‌کنیم به یک خرمالوی گس و نارس که غیرقابل هضم است و بچه ها به دشواری به سراغ آن می‌روند و خیلی استقبال نمی‌کنند در واقع قالب انتخابی مهم است.

اما مهمتر از آن این است که حرف خدا پیشتر به دل شما نشسته باشد وبتوانید آن باور درونی را به زبانی ساده بیان کنید. تاکید می کنم وقتی خودمان را مخاطب قرآن نمی‌دانیم، فرقی نمی‌کند مستقیم حرف بزنیم یا غیرمستقیم. مهم این است که ما مخاطب قرآن هستیم یا نه؟

* ما می گوییم کودکان مخاطبان قرآن هستند واز سوی دیگر کودک به آن سن و درکی نرسیده که مخاطب قرآن باشد و نمی‌تواند مخاطب قرآن به صورت خودخواسته باشد، باید قرآن را به‌عنوان نویسنده، ارگان، سازمان به کودک ارائه کنیم، این اتفاق چطور باید رخ دهد؟

ما قرآن را به بچه‌ها سنجاق می‌کنیم و بعد به بچه‌ها می‌گوییم، خب این آیات را تکرار کنید، حفظ کنید، فکر می‌کنم این بزرگ‌ترین خطایی است که ما از فهم زمینه‌سازی بچه‌ها برای آشنایی با قرآن داریم. قرآن باید در نوع نگاه، در نوع دریافت، در باور ما، قدم زدن ما، در آهنگ کلام ما خود را نشان دهد.

بعد بگوییم دوست داری بدانی که خدا چه می‌گوید؟! با همین لحن ساده. لازم نیست خیلی پیچیده حرف بزنیم. لازم نیست آیاتی را انتخاب کنیم که هنوز بعضی بزرگان ما در ترجمه آن عاجز هستند؛ چه رسد به تفسیر آن. در حوزه ترجمه ما هنوز ترجمه روان و دقیقی برای مخاطب کودک و نوجوان نداریم .

باید کلام ساده و صمیمانه باشد؛ همان کلام ساده و صمیمی، با همان لحن دوست داشتنی که ما با اطرافیان و فرزندان خود صحبت می‌کنیم. خیلی آن کلام را سخت و دشوار و راه عبور واژه ها را تنگ نکنیم. واژه‌ها به قدری نرم باشند که در خیال بچه‌ها بنشینند.

* بین صحبت‌هایتان از سادگی گفتید و اینکه زبان باید ساده باشد، گاهی این ساده‌گویی وجود دارد ولی گیرایی و تاثیر نیست، در این رابطه چه باید کرد؟

خیلی اوقات خودمان حرفی را که می‌خواهیم بگوییم خوب نفهمیده‌ایم. وقتی خوب درک نکرده‌ایم نمی‌توانیم آن را آماده کنیم که دیگران هم بفهمند. حرفی را شنیده ایم ولی هرگز ان را درونی نکرده ایم، خوب آن را هضم نکردیم. گاهی دچار یک نگاه ساده‌انگارانه‌ هم می‌شویم.

فکر می‌کنیم ساده سخن گفتن به معنای این است که ساده‌انگارانه درباره مسائل حرف بزنیم. بچه‌ها را بچه فرض می کنیم؛ یعنی انسان‌هایی که نمی‌فهمند، نادان هستند. می‌شود حرف‌هایی گفت که آنها متوجه ایرادهای ما نشوند در حالی که وقتی می‌گوییم ساده صحبت کنیم؛ یعنی درست، متقن، دقیق، شیوا وکاملا قواعد بیان دقیق را رعایت کنیم. آن وقت می‌توانیم موثر باشیم.

خیلی اوقات مخاطب را دست کم می گیریم و می گوییم او بچه است! و چون بچه است، خیلی نازل حرف می‌زنیم؛ یعنی نگاهمان نسبت به مخاطب یک نگاه عاقل اندر سفیه است. چون بچه‌اند نمی‌دانند!

می‌دانید این توهم  از کجا ایجاد می‌شود؟ از آنجایی که فکر می‌کنیم ما دانای کل هستیم و همه چیز را می‌فهمیم و همه چیز را می دانیم و بچه‌ها نمی‌فهمند، ما مخاطب را دست کم گرفتیم. فرق نمی‌کند این مخاطب کودک است یا مردم عادی کوچه و بازار. وقتی شما مخاطب را دست کم گرفتید هیچ ارتباطی شکل نمی‌گیرد. زبانی برای فهم مشترک پیدا نخواهید کرد.

مادام که شما خودت را دانای کل می‌دانی بین شما و مخاطب فرسنگ ها فاصله ایجاد می شود. مادامی که ایستاده‌ای و می‌خواهی همه را از سر راهت برداری ارتباط شکل نمی گیرد. خوب هم می‌فهمند، دقیق هم می‌فهمند. ما هستیم که ساده به بچه‌ها نگاه می‌کنیم و ساده‌نگارانه از کنارشان رد می‌شویم.

ناگهان چقدر زود دیر می شود...

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها