0

اخبار حوزه دین و اندیشه

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مرکب های لجام گسیخته و مرکب های آرام صاحبان خود را به کجا می برند؟
شنبه 25 شهریور 1391  1:28 PM

گروه دین و اندیشه: گناهان و خطاها همچون مرکب هاى سرکش و لجام گسیخته‏اى هستند که‏ گناهکاران بر آنها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت، اما تقوا همانند مرکب هاى راهوار و آرامى است که صاحبانشان بر آنها سوارند و زمامشان را به دست دارند و تا دل بهشت آنان را پیش مى‏برند!
امام علی(ع) خطبه شانزدهم نهج البلاغه را هنگامى که مردم مدینه با ایشان بیعت کردند ایراد فرمود که در آن سرانجام کار مردم را خبر مى‏دهد و آنها را به گروه هایى تقسیم مى‏کند. این نخستین خطبه‏اى است که امام(ع) در مدینه پس از قبول خلافت‏ ظاهرى ایراد فرموده است. ایشان می فرمایند: آنچه مى‏گویم ذمه‏ام در گرو آن است و خود ضامن آنم، کسى که از اعمال‏ و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد، تقوا وى را از فرو رفتن در آن گونه‏ بدبختی ها باز دارد!
 
آگاه باشید! تیره ‏روزی ها درست همانند زمان بعثت پیغمبر(ص) بار دیگر به شما روى‏آور شده، (همان اختلاف و پراکندگى و دشمنی ها که پیش از اسلام در میان شما رواج داشت‏ امروز از سر گرفته شده) سوگند به کسى که پیامبر(ص) را به حق مبعوث کرد، به سختى مورد آزمایش قرار مى‏گیرید و غربال مى‏شوید و همانند محتویات دیگ هنگام جوشش، زیر و رو خواهید شد، آنچنان که بالا، پائین و پائین و بالا قرار خواهد گرفت. آنان که به ‏راستى در اسلام سبقت داشتند و کنار رفته بودند، بار دیگر سر کار خواهند آمد و کسانى که ‏با حیله و تزویر خود را پیش انداخته بودند عقب زده خواهند شد.
 
به خدا سوگند! هرگز حقیقتى را کتمان نکرده‏ام و هیچ گاه دروغى نگفته‏ام و از نخست مرا به وضعى که امروز دارم خبر داده بودند. آگاه باشید! گناهان و خطاها همچون مرکب هاى سرکش و لجام گسیخته‏اى هستند که‏ گناهکاران بر آنها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت (و این خاصیت اجتناب‏ناپذیر گناه است که هرگز تحت کنترل در نیاید و از گناهى گناهان دیگر مى‏زاید!)
 
اما تقوا همانند مرکب هاى راهوار و آرامى است که صاحبانشان بر آنها سوارند و زمامشان را به دست دارند و تا دل بهشت آنان را پیش مى‏برند! حقى داریم و باطلى، براى هر کدام طرفدارانى است، اگر باطل حکومت ‏کند، جاى تعجب نیست، از دیر زمانى چنین بوده و اگر پیروان حق کم هستند، چه بسا افزوده گردند (مراقب باشید حق را از دست ندهید چه اینکه) کمتر مى‏شود چیزى از دست ‏برود و بار دیگر به دست آید.
 
سید رضى مى‏گوید: در این سخن که از نزدیک ترین سخن ها به فصاحت است، لطائفى ‏نهفته است، که کسى از سخن سنجان به پایه، آن نمى‏رسد و بیش از آنچه ما از آن در شگفتى فرو می رویم ‏«شگفتى‏» از آن به تعجب مى‏آید! و در این سخن علاوه بر همه اینها ریزه کاری هایى است از فصاحت که نه زبان قادر به شرح آن است و نه هیچ انسانى می تواند از دره‏هاى ژرف آن بگذرد و نه آنچه را که من می گویم، جز آنان که در فصاحت پیشگامند و ریشه‏دار، می توانند درک کنند(و ما یعقلها الا العالمون)
 
در قسمتى از این خطبه امام علی(ع) مردم را به سه گروه تقسیم مى‏کند: آن کس که به بهشت و دوزخ کاملا ایمان دارد. از اعمالى که در آنجا نفعى نبخشد رویگردان است (مردم در این راه سه گروه هستند): یا به سرعت‏ به سوى حق پیش مى‏روند اینها اهل‏ نجات هستند و یا به کندى گام برمى‏دارند، باز امید نجات درباره آنها مى‏رود، اما آنان که‏ کوتاهى مى‏کنند(نه جزء دسته اول و نه دومند) در آتش سقوط می کنند! انحراف به راست ‏و چپ گمراهى و ضلالت است، راه مستقیم و میانه جاده وسیع حق است، قرآن و آثار نبوت ‏همین طریق را توصیه می کنند و سنت پیامبر(ص) نیز به همین راه اشاره مى‏نماید و سرانجام، همین ‏جاده مقیاس کردار همگان است، راه همه باید به آن منتهى گردد.
 
آن کس که به ناحق ادعا کند هلاک گردد و هر آن کس که با دروغ و افتراء پیش رود بیچاره و بدبخت‏ شود و آن‏ کس که(در بین مردم نادان) حق را اظهار کند از نظر بیفتد، در نادانى انسان‏ همین بس که قدر خویش را نشناسد (و به ارزش خود پى نبرد) آنچه براساس تقوا بنا گردد، نابودى نپذیرد و بذرى که در سرزمین تقوا پاشیده شود هرگز تشنگى احساس نکند، در خانه‏ها پنهان شوید (و در دسته بندی هاى منافقون و تفرقه‏اندازان شرکت نجوئید) دلهاى ‏پراکنده را به هم نزدیک کنید و با هم آشتى دهید و به دنبال لغزش ها و گناهان توبه کنید(در برابر نعمت ها)غیر از خدا را نباید ستایش کنید و(در مقابل مشکلات و ناراحتى‏ها) تنها باید خویش را سرزنش نمائید.
 
ابن ابى الحدید مى‏نویسد، این خطبه از جمله خطبه‏هاى‏ مشهور و پرارج امام علی(ع) مى‏باشد که همه آن را نقل کرده‏اند، خطبه‏اى مفصل‏ بوده که قسمتى از آن را سیدرضى نقل نفرموده است، اما ابو عثمان جاحظ در کتاب ‏«البیان و التبیین‏» تمام آنرا نقل کرده است و در پاورقى شرح ابن‏ ابى الحدید چاپ جدید مى‏خوانیم: جاحظ آن را در جلد 2 صفحه 50-52 کتاب‏ مذکور آورده است و نیز اضافه مى‏کند که ابن‏«قتیبه‏» آن را در«عیون الاخبار» جلد 2 صفحه‏ 236 ذکر کرده است.»
 
«و ابن عبدربه‏»« در عقد الفرید جلد 2 صفحه 162 و عسکرى در«الاوائل‏» و کلینى در اصول و روضه کافى و شیخ مفید در ارشاد و شیخ الطائفه در«امالى‏» آن را نقل کرده‏اند.(استناد نهج البلاغه صفحه 24)
 

«ذمتى بما اقول رهینه»، یعنى ذمه‏ام در گرو گفتارم است: این‏ سخن اشاره به این است که هر سخن مخصوصا اگر از رهبر باشد باید ضامن ‏اجرا داشته باشد، امام خود ضمانت اجراى سخنهاى خویش را به عهده‏ مى‏گیرد. «الاوان بلیتکم...» این گفته اشاره به اختلافات و دسته بندی ها و تعصبات قبیله‏اى است که پس از قتل عثمان به وجود آمده بود و امام(ع) آنها را از این عوامل مخرب بر حذر می دارد.
 
«اسفلکم اعلاکم...؟» مقصود این است که با سر کار آمدن ‏امام(ع) کارهاى حکومتى مخصوص افراد پاک و آنان است که سابقه خدمت ‏بیشتر در اسلام داشته‏اند، نه اینکه جنبه‏هاى قومى و رفاقت و دوستى مؤثر باشد. «و لقد نبئت ‏بهذا المقام...» این سخن اشاره به این است که تمام ‏این حوادث و جریان و سرانجام وضعى که هم اکنون دارم، همه را پیغمبر(ص) براى من پیشگوئى کرده است.
 
«شغل من الجنه...» یعنى‏ «هر کس به بهشت و جهنم معتقد است از تمام‏ کارهاى خلاف بر کنار است‏» اشاره به این است که: اعتقاد صحیح و محکم ‏به آخرت همچون اعتقاد به سوزندگى آتش، روح احساس مسؤلیت را در انسان بیدار مى‏کند و غالبا به خاطر سستى ایمان است که به گناهان آلوده مى‏شویم.
 
«ابدى صفحته...» اشاره به این است که در برابر افراد جاهل‏ و نادان و آنان که به حق اعتقاد ندارند و نمى‏توانند آن را درک کنند، اگر اظهار حقى شود، شخصیت گوینده از بین خواهد رفت و بى ارزش جلوه خواهند کرد، امام(ع) در جاى دیگر مى‏فرماید: «مردم دشمن آنند که نمى‏دانند.» (الناس اعداء عما جهلوا) «کفى بالمرء جهلا...»اشاره به این حقیقت است که انسان بایدارزش خویش را بشناسد، زیرا اگر انسان بداند خود چیست؟ و ارزشش چه ‏مقدار است، هرگز خود را به گناهان و خواسته‏هاى بى ‏ارزش آلوده نمى‏سازد. 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها