0

سرداران دفاع مقدس

 
gps0064
gps0064
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1751
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:سرداران دفاع مقدس
چهارشنبه 14 مرداد 1388  2:44 AM


دكترحسين علايي : گرچه از روزي كه جنگ آغاز شد و در جبهه حضور يافتم با اولين افراد جديدي كه آشنا شدم يكي « حسن باقري » و ديگري « حسين خرازي » بود ولي در سال هاي اخير درباره دوران به ياد ماندني دوستي با شهيد حسين خرازي زياد فكر كرده ام . اغلب ازخود مي پرسم كه او چه ويژگي ها و خصوصياتي داشته است كه باعث شده اينقدر براي من و براي كساني كه اندكي با وي آشنايي داشته اند همچنان جاذبه داشته باشد و در حال حاضر هم فقدانش با حسرت احساس شود
از سوي ديگر اين سئوال هميشه مطرح است كه چه چيزهايي وجود دارد كه مي توان از حسين خرازي آموخت او چه اثري در زندگي امروز ما مي تواند داشته باشد او در زندگي كوتاه خود چه كارهايي انجام داده است كه با مطالعه آنها مي توان به شخصيت وي پي برد
حسين خرازي انساني جالب و شخصيتي با ابعاد گوناگون و پررمز و راز براي دوستانش بود. بي ترديد او يكي از بنيانگذاران و قافله سالاران شيوه ها و تاكتيك هاي جديد ايران در مقابله و درگيري با دشمن متجاوز بعثي بود. هنوز هم مي توان به زيبايي روش هايي كه او براي مواجهه با قواي دشمن عنود بكار مي گرفت انديشيد و چگونگي اجراي آنها را مورد بررسي قرار داد. از زماني كه او از صحنه درگيري هاي وابستگان به حزب بعث عراق در كردستان به جنوب آمد و در دارخوين در نزديكي هاي آبادان كه در محاصره بود مستقر شد تا زماني كه در زمستان سرد كربلاي 5 در محور شلمچه به ديدار معبود شتافت تمام زندگي اش در برنامه ريزي و سازماندهي و شركت در نبردهاي گوناگون براي بيرون راندن ارتش متجاوز بعثي از خاك عزيز ايران و به منظور دفاع از كشو امام زمان (ع ) سپري گشت . او در عمليات هاي ثامن الائمه طريق القدس فتح المبين و بيت المقدس نقش بسيار مهمي را ايفا كرد و جز فاتحان خرمشهر محسوب مي گردد.
شيوه هاي جنگي او در تمام عمليات هاي فوق راهگشاي گره هاي سخت جبهه بوده است . حسين به طور مرتب بر توانايي هاي تاكتيكي خود مي افزود و شيوه هاي جنگي خود را تكامل مي بخشيد.
در حال حاضر هم مهم ترين مسئله براي دفاع از انقلاب اسلامي و كشور چگونگي اتخاذ راهبردها و تاكتيك هايي جديد براي روبرو شدن با تهاجم احتمالي تهديد آينده است . هيچگاه نمي توان تنها با شيوه هاي گذشته و تاكتيك هايي كه براي دستگاه فكري دشمن روشن است جهت مقابله با تهديد آينده وارد عمل شد. آن چه مهم است خلق شيوه ها و رهكارهاي تازه اي است كه حسين خرازي يكي از مبتكران چنين روش ها و تاكتيك هايي در دوران جنگ تحميلي بوده است .
حسين خرازي بنيانگذار و موجود يكي از پايدارترين تشكل هاي نظامي قدرت دفاعي جمهوري اسلامي ايران يعني لشكر 14 امام حسين (ع ) بوده است . او توانست حول محور پرجاذبه وجود خود جمعي از متدين ترين جوانان جامعه را كه عمدتا از استان اصفهان به جبهه هاي جنگ اعزام مي شدند گردهم آورد و به رغم تربيت غيرتشكيلاتي ما ايرانيان يك سازمان جهادي پايدار و يك تشكل رزمي پرتوان را براي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بوجود آورد و نمونه اي از يك كار جمعي توسعه يافته را به جامعه حزب اللهي ايران ارائه دهد. خرازي شجاعتي مثال زدني داشت . شجاعت او بارها در مقابل ارتش متجاوز بعثي و در تك تك عمليات ها خود را نشان مي داد علاوه بر آن او از معدود فرماندهاني بود كه توانست در مقابل خواسته هاي نشدني و يا غيراجرايي فرماندهان رده هاي بالاتر از خود بايستد و به طرح هاي عملياتي نشدني « نه » بگويد. ايستادن در مقابل نظر افراد بزرگتر از خود جسارت و شجاعتي بيش از ايستادن در مقابل ارتش صدام لازم داشت و حسين اين شجاعت و اين دلاوري را داشت . از آنجا كه او هميشه در صحنه هاي اصلي ميدان نبرد حضوري فعال داشت بنابراين قدرت تشخيص و درك بالايي از توان و نيات و شيوه هاي جنگي دشمن پيدا كرده بود كه به او بصيرت لازم را براي مواجهه با شرايط سخت داده بود. براي مثال در عمليات فتح المبين نيروهاي لشكر امام حسين در منطقه عين خوش به قواي دشمن حمله كرده و توانستند موفقيت چشم گيري بدست آورند. اما در ادامه درگيري ها در مقطعي از عمليات گردان هاي لشكر امام حسين به دليل مقاومت نيروهاي دشمن از پيش روي بازماندند و با پاتك هاي تعجيلي ارتش بعثي عملا به محاصره قواي دشمن درآمدند . در اين درگيري ها ارتش بعثي موفق شد كه نيروهاي تيپ 41 ثارالله را كه در كنار گردان هاي تيپ 14 امام حسين وارد عمل شده بود تا حدودي به عقب براند و جناح تيپ امام حسين را به اشغال خود درآورد. در چنين شرايطي تنها نيروهاي تيپ امام حسين (ع ) در برابر قواي دشمن باقي مانده و مقاومت مي كردند. نگراني از ادامه تهاجم دشمن و احتمال تسلط ارتش بعثي بر رزمندگان تيپ امام حسين موجب شد تا فرماندهي قرارگاه كربلا از حسين خرازي بخواهد كه نيروهاي خود را براي رهايي از اسير شدن به دست قواي دشمن به عقب بكشاند. او كه خود در صحنه نبرد و درگيري ها حضور فعالي داشت اين عقب نشيني را موجب شكست كل عمليات فتح المبين مي دانست . بنابراين به جاي پذيرفتن عقب نشيني و خلاصي از زير آتش و فشار دشمن اعلام كرد كه من مي مانم و مي جنگم . او قدرت مقاومت را در رزمندگان تيپ امام حسين مي ديد و احساس مي كرد كه ماندن و جنگيدن مي تواند شرايط را به نفع قواي خودي تغيير دهد. بنابراين مي گفت بايد ايستاد و مقاومت كرد و زسختي اوضاع نبايد هراسيد. او با تفالي به قرآن كه از سوي هم رزم عزيزش حجت الاسلام مصطفي رداني پور صورت گرفت تشخيص خود را براي عدم عقب نشيني از مقابل ارتش بعثي در چنين شرايطي صحيح دانست و قرارگاه اداره كننده صحنه عمليات را نيز قانع كرد كه رزمندگان تيپ امام حسين (ع ) قادرند تا به مقاومت در برابر قواي بعثي ادامه دهند و در نهايت صحنه جنگ را به نفع قواي اسلام تغيير دهند. بنابراين او ماند و پيروزي بزرگي را براي عمليات فتح المبين رقم زد.
در آن دوران روش تصميم گيري در ميدان جنگ به صورت يكطرفه و فقط از بالا به پايين نبود بلكه فرماندهي عمليات با توجه به ديدگاه ها و نظرات يگان هاي عمل كننده و مشاوره فراوان با فرماندهان يگان ها تصميمات درست را متناسب با شرايط موجود اتخاذ مي كرد. در چنين شرايطي است كه ايستادگي و مقاومت و جنگيدن رزمندگان همراه خرازي باعث شد كه گشايشي در كل جبهه نبرد بوجود آمده و با حمله ساير يگان ها از جمله تيپ هاي 8 نجف و 25 كربلا به مواضع دشمن در منطقه رقابيه و حمله يگان هايي مانند تيپ 27 محمد رسول الله (ص ) به تپه هاي علي گره زد و تيپ المهدي به ارتفاعات رادار وضعيت و شرايط به نفع رزمندگان اسلام تمام شود. حسين خرازي اگر در اينجا جسارت مخالفت با تصميم و تدبير فرماندهي قرارگاه كربلا را در خود نمي ديد اطمينان از استقبال فرماندهي رده بالاتر از ارائه نظراتش را نمي داشت اين عمليات ممكن بود كه به موفقيت كامل نرسيده و از رسيدن به اهداف خود ناكام ماند. در اين صورت فرماندهي قرارگاه كربلا بيش از هر چيز احساس ضرر مي كرد.
خرازي در جنگ افق هاي بالاتر را هم مي ديد. او در عين انعطاف و توجه به مقتضيات و شرايط جبهه ها آماده بود تا در جايي كه لازم بود « نه » بگويد. او هم هيجان و شور اسلامي داشت و هم اين هيجان و شور در او ماندني و پايدار بود. حسين اهل تامل تفكر و تعمق درباره مسائل مربوط به حوزه هاي گوناگون نبرد بود. همه فرماندهان و طراحان عمليات به او اعتماد داشتند و بر شيوه ها و تاكتيك هاي او تكيه مي كردند. به همين خاطر مي توان گفت او انساني كمياب در جبهه هاي نبرد بود كه وجودش بسيار براي جنگيدن با دشمن ضروري مي نمود. رفتن او لطمه اي بر پيكر توان رزمي و قدرت دفاعي ايران بود به طوري كه جاي خالي او براي هميشه احساس مي گردد. او در ادامه تلاش هاي خود توانست استعداد تيپ امام حسين را به سه برابر افزايش داده و سازمان خود را تبديل به يك لشكر بنمايد . لشكر امام حسين (ع ) پس از حسين خرازي فرماندهان بسياري را به خود ديده است ولي لشكر 14 هميشه با نام حسين خرازي شناخته مي شود. اين لشكر علاوه بر نقش مهمي كه در دوران دفاع مقدس داشت توانست نام استان اصفهان را نيز در فداكاري هاي ملت ايران در دوران جنگ تحميلي جاودانه نمايد.
ويژگي مديريت حسين خرازي در دو چيز خلاصه مي شد 1 ـ اخلاق اسلامي 2 ـ دانش جنگي كه آن را در ميدان جنگ آموخته بود .
آنچه در حسين وجود داشت خلوص صداقت صميميت و « شجاعت در بيان و در ميدان » و « نظم و برنامه ريزي در كارها » بود.
حسين خرازي براي تشكيل لشكر امام حسين (ع ) منتظر رسيدن جنگ افزار و تسليحات نماند. او ابتدا لشكر را درست كرد و سپس آن را با سلاح هاي عمدتا به غنيمت گرفته شده از قواي دشمن در نبردهاي مختلف تجهيز كرد . او با توجه به نياز آن دوره جنگ لشكر 14 امام حسين (ع ) را به گونه اي سازماندهي كرد كه بتواند آن را در همه نبردها در دشت و كوه و دريا و جنگل بكار گيرد. بايد گفت حسين خرازي يكي از خط شكن ترين و پرقدرت ترين يگان هاي دوران دفاع مقدس را در قالب لشكر امام حسين (ع ) بوجود آورد. هيچ عملياتي در دوران جنگ تحميلي وجود ندارد مگر آنكه حسين خرازي و لشكر امام حسين (ع ) يكي از نقش آفرينان مهم آن بوده اند.
خرازي بيش از آنكه سخن و گفتارش شيوا و دل نواز باشد كردار رفتار و عملش آموزنده و راه گشا و الگو بود. رزمندگان لشكر كه از داوطلبان بسيجي اقشار مختلف مردم تشكيل مي شدند آنچنان او را دوست داشتند كه هر رفتاري را كه فرمانده محبوبشان انجام مي داد با علاقه از او تقليد مي كردند. براي مثال در زماني كه حسين خرازي پيراهن پاسداري خود را بر روي شلوار مي انداخت رزمندگان لشكر نيز با علاقه مثل او لباس مي پوشيدند. يا زماني كه در هواي سرد او كلاه گردي را بر سر مي گذاشت بسيجيان دلاور نيز چنين مي كردند. علاقه به او باعث شده بود كه تمام حركات رفتارها و شيوه هاي او در كردار ساير رزمندگان تداوم يابد.
او يكي از تواناترين فرماندهان در برنامه ريزي و اقداماتي بود كه مي توانست رزمندگان را بر قواي ارتش بعثي چيره نمايد. به همين دليل در سخت ترين شرايط جبهه ها چشم ها به او دوخته مي شد . براي نمونه در عمليات خيبر كه در اسفندماه سال 1363 در منطقه هورالهويزه انجام شد وقتي كه تلاش ها براي بازكردن جاده طلاييه به جزيره مجنون جنوبي ناكام ماند فرمانده جنگ از او خواست تا وارد ميدان شود. لشكر امام حسين در آن زمان در كنار برادران ارتش در منطقه زيد ماموريت داشت . حسين بلافاصله گردان هاي ورزيده لشكر را به جبهه طلاييه منتقل كرد تا بتواند اين خواسته را اجرا نمايد. او تمام فكر و همت خود را بكار گرفت و با حضور در خط مقدم درگيري دست راست خود را در راه خدا تقديم نمود . حسين تا عمليات كربلاي 5 كه در اثناي آن به شهادت رسيد با نداشتن يك دست همچنان رزمندگان لشكر امام حسين را بر عليه قواي دشمن به كار مي گرفت و ارتش بعثي را باحضور خود در همه ميدان هاي نبرد دچار ياس و سرافكندگي مي كرد . سرانجام اين فرمانده دلاور و خستگي ناپذير در 8 اسفندماه سال 1365 در منطقه عملياتي كربلاي 5 در حوالي شلمچه و در سن 29 سالگي بر اثر اصابت تركش خمپاره به ديدار دوست شتافت و براي هميشه جز شهداي زنده تاريخ ايران گرديد.
شرح عشق ار من بگويم بر دوام
صد قيامت بگذرد و آن ناتمام
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها