انواع بازی کودکان
چهارشنبه 20 مرداد 1389 5:47 PM
اين که کودک چگونه و چه نوع بازي اي مي کند تا حد زيادي به سن و ميزان تکامل او بستگي دارد. بازي ها، با توجه به محتواي آنها و تمايلات و گرايش هاي کودک که از اوضاع و احوال دروني او سرچشمه گرفته است، براساس نگرش و ديدگاهي که نظريه پردازان روان شناسي نسبت به کودک دارند، به انواع گوناگوني تقسيم مي شوند.در ميان بازي ها، بازي هاي تقليدي، نمايشي، نمادي، تخيلي به دليل اهميتي که در شناخت و بررسي وضعيت روحي، رواني و درماني کودک دارند، و از آنجا که کودکان هم بيشتر مايل اند به اين بازي ها بپردازند و نيز وجوه اشتراک اين بازي ها که تشخيص آنها را قدري مشکل مي سازد، سبب مي شود اولويت را به بررسي اين بازي ها بدهيم
.
بازي هاي تقليدي
غريزه تقليد يکي از غرايز نيرومند و ريشه دار در انسان است. به برکت وجود همين غريزه است که کودک بسياري از رسوم زندگي، آداب معاشرت، غذاخوردن، لباس پوشيدن، طرز سخن گفتن، اداي کلمات و جمله ها را از پدر و مادر و ديگر معاشران فرا مي گيرد و به کار مي بندد. انسان در سراسر طول عمر، کم و بيش، از ديگران تقليد مي کند؛ اما در فاصله يک تا پنج سالگي از اين قوه بهره بيشتري مي گيرد.کودکان تقليد را ابتدا از پدر و مادر خود آغاز مي کنند؛ که به تقليد اکثر فعاليت هاي پدر و مادر خود در خانه مي پردازند. پسران کارها و مشاغلي را تقليد مي کنند که بيشتر مربوط به مردان است و دختران علاقه مندند که فعاليت هاي مربوط به مادران را تکرار کنند. مثلاً پسرها دوست دارند نقش بنا، دستفروش، مغازه دار، راننده، پزشک، خلبان، پليس و ... را بازي کنند، در حالي که دخترها ذوق فراوان دارند که در نقش مادر و پرستار، کارهايي از قبيل تميز کردن خانه، آشپزي، شستشو و اتو زدن لباس ها و غيره را به صورت بازي انجام دهند
.
بازي هاي تقليدي در رشد کودکان نقشي مهم دارند. کودکان نيازمند فرصت هايي هستند تا خود را، مثل بزرگترهايي که مي شناسند، بيارايند و همچون آنان عمل کنند. از جمله وسايلي که امکان چنين بازي هايي را فراهم مي کند: چيزهايي نظير لوازم خانه داري، عروسک ها، پارچه هاي مخصوص خياطي، ظرف ها ، قطعات گوناگون و مکعب ها، انواع ماشين ها، هواپيما، قايق، تانک، تفنگ، ميز و صندلي کوچک که به کودک کمک مي کنند با فرو رفتن در نقش بزرگسالان، دنياي واقعي پيرامون خود را درک کند و براي زندگي در آن آماده شود. اين گونه بازي ها از سه سالگي به بعد مورد توجه کودکان قرار مي گيرند و کودک بسياري از مسائل عاطفي و اجتماعي را به وسيله آنها مي آموزد.بازي هاي تقليدي در رشد کودکان نقشي مهم دارند. کودکان نيازمند فرصت هايي هستند تا خود را مثل بزرگترهايي که مي شناسند، بيارايند و همچون آنان عمل کنند
.
بازي هاي نمايشي
کودکان، نه تنها به تقليد فعاليت هاي بزرگسالان مي پردازند، بلکه همچنين مشتاقانه علاقه دارند که مانند آنان لباس بپوشند و مانند آنان سخن بگويند. نخستين بازي هاي نمايشي کودک در خانه انجام مي شود و آن زماني است که مثلاً دختر کفش هاي مادرش را مي پوشد و يا پسر، به تقليد از پدر، روزنامه مي خواند و يا با مخاطب هاي فرضي به مکالمه تلفني مي پردازد و نقش آنان را به نمايش مي گذارد.اگرچه بازي هاي تقليدي و نمايشي با هم مشترک اند و در حقيقت، بازي نمايشي خود نوعي از بازي تقليدي است، نکته ظريف اين جاست که در بازي تقليدي کودک سعي به تقليد نقش دارد، در حالي که در بازي نمايشي، کودک علاوه بر تقليد نقش، انتظار خود از آن نقش را بيان مي دارد. مثلاً هرگاه کودک پدري سختگير و مستبد داشته باشد، کودک در بازي تقليدي خود سختگير و مستبد مي شود؛ اما در بازي نمايشي انتظار محبت و همدردي پدر با فرزند را منعکس مي کند
.
بازي هاي نمايشي به توانايي هاي کودک براي فرار از محدوديت هايي که واقعيت به او تحميل مي کند، مي افزايد. اين بازي ها او را قادر مي سازد که به آرزوهاي خود جامه عمل بپوشاند و به وي فرصت مي دهد تا خود را از شر بد خلقي ها برهاند و بر موقعيت هايي که در زندگي واقعي او را آزار مي دهند فايق آيد. کودک هر چه سرخورده تر باشد، بيشتر به بازي هاي نمايشي رو مي آورد. کودکي که انطباق اجتماعي ضعيفي دارد، بيشتر از کودک داراي انطباق صحيح و کافي به بازي هاي نمايشي مي پردازد
.
تحقيق درباره بازي هاي کودکان در مهدکودک ، نشان داده است که کودکاني که بيشترين وقت را صرف بازي هاي قاعده دار مي کنند، کمترين ميزان نگراني و دلشوره را دارند، در حالي که کودکان دچار نگراني وقت بيشتري را به بازي هاي نمايشي اختصاص مي دهند. بازي نمايشي به کودک فرصت مي دهد تا شخصيت خويش را آشکار سازد. در واقع، مهمترين بازي اي که در آن احساسات، نيازها و عواطف کودکان مي تواند بروز و ظهور کند، بازي نمايشي است
.
موضوعات عادي بازي هاي نمايشي و تخيلي کودکان خردسال عبارت اند از
:
1-
الگوهاي خانگي، از جمله ميهمان بازي، آشپزي، مواظبت از بچه ها و ايفاي نقش پدر و مادر
2-
تقليد از حيوانات که مي پرند و مي خزند
3-
مراقبت از بيماران و تقليد نقش دکتر و پرستار
4-
فروشگاه بازي کردن
5-
سفر کردن و ديگر فعاليت هاي مربوط به حمل و نقل، مانند راندن خود رو، قطار، هواپيما و کشتي
6-
ايفاي نقش پليس و به طور کلي بازي با اسلحه
7-
بازي آتش نشاني
8-
کشتن و کشته شدن
9-
مهماني دادن و عروسي کردن
10-
ايفاي نقش قهرمانان افسانه اي
بازي هاي نمادين
بازي هاي نمادي که نقطه اوج بازي هاي کودکانه است، از حدود يک و نيم يا دو سالگي آغاز مي شود و در پنج و شش سالگي به کمال خود مي رسد، و تا هشت و نه سالگي نيز ادامه مي يابد. در واقع، بازي نمادي زماني آغاز مي شود که کودک به تدريج زبان مي گشايد و توانايي کاربرد علائم و نمادهاي زبان را دارد.بازي هاي نمادي، با بازي هاي تقليدي و نمايشي تفاوت دارد. در بازي هاي تقليدي و نمايشي، کودک با استفاده از وسايل موجود به برون فکني يا درون فکني اميال و خواسته هاي خود مي پردازد و از اين طريق، به لذتي دروني و بروني دست مي يابد و خود را از قيد تنش ها رها مي سازد
.
درهر دوي اين بازي ها (تقليدي و نمايشي) کودک سعي دارد به اشيا و وسايل واقعي موجود در محيط خود دست يابد و با آن وسايل بازي کند، اما در بسياري از اوقات، محدوديت ها مانع دستيابي کودک به ابزار و وسايلي است که در بازي به آن نياز دارد. در اين مرحله است که کودک، براي حل مشکل خود، به بازي هاي نمادين روي مي آورد و عناصري تازه وارد بازي کودکان مي شوند. واقعيت ها تغيير شکل مي يابند. اشيايي که وجود ندارند به وسيله اشياي ديگر به نمايش در مي آيند
.
مثلاً تکه چوبي را اسب خود مي داند؛ قوطي کبريت را در دست مي گيرد و آن را ماشين خود مي پندارد و شروع به استارت زدن، بوق زدن، ترمز گرفتن، عقب و جلو رفتن و پارک کردن مي کند، يا قاشق چايخوري را به عنوان هواپيما در فضا حرکت مي دهد و بعد آن را در فرودگاه به زمين مي نشاند. در اين بازي ها کودک شيء مورد استفاده را نمادي از شيء اصلي تلقي مي کند. در چنين اوقاتي، کمک تخيل بسيار چشمگير است و کودک، براي اين که تخيلش بتواند خوب کار کند، به بسياري اشيا و مواد نياز دارد، اما در اين ميان چيزهايي را که مي شناسد و از آنها دانش مختصري دارد، محدودند. نيروي تخيل به کمک کودک مي شتابد تا او نشانه ها را بسازد، نشانه هايي که جانشين اشيا، حيوانات و اشخاص واقعي مي شوند
.
بازي هاي نمايشي به توانايي هاي کودک براي فرار از محدوديت هايي که واقعيت به او تحميل مي کند، مي افزايد. اين بازي ها او را قادر مي سازد که به آرزوهاي خود جامه عمل بپوشاند و به وي فرصت مي دهد تا خود را از شر بد خلقي ها برهاند و بر موقعيت هايي که در زندگي واقعي او را آزار مي دهند فايق آيد. کودک هر چه سرخورده تر باشد، بيشتر به بازي هاي نمايشي رو مي آورد. کودکي که انطباق اجتماعي ضعيفي دارد، بيشتر از کودک داراي انطباق صحيح و کافي به بازي هاي نمايشي مي پردازد.در حقيقت، مي توان گفت که نشانه ها عبارت اند از تصوراتي که کودک از دنياي درون و برون خود دارد و خاصيت تخيل اين است که آن تصورات را رشد و گسترش مي دهد. در اينجاست که ارزش و اهميت اسباب بازي ها آشکار مي شود؛ زيرا تنوع و گستردگي آنها کمک مي کند تا کودک بتواند به توسعه هر چه بيشتر نشانه ها و در نتيجه به تصورت خود، نايل آيد
.
پياژه معتقد است که اين نشانه ها در واقع زبان فردي کودک است که وي مي تواند با آنها احساسات دروني خود را آشکار سازد. مثلاً اگر کودکي تنبيه شده باشد، ممکن است عروسک خود را کتک بزند يا با خرس کوچولوي خود اوقات تلخي کند؛ يا کودکي که دارويي را به اکراه نوشيده و به اين دليل کارش به مشاجره با مادرش کشيده باشد، به طور نمادين دارو را به عروسکش مي خوراند و در باره مزاياي دارو با عروسک سخن مي گويد. اين گونه بازي ها را پياژه "بازي جبراني" مي نامد.متخصصان بازي درماني، متخصصاني که بر روي کودکان داراي ناراحتي هاي عاطفي کار مي کنند، در اتاق بازي درماني، از وسايلي مانند عروسک ها، خانواده هاي عروسکي، جعبه هاي شن و ... بهره مي گيرند؛ زيرا کودکان ممکن است نتواند احساسات خود را به وسيله کلمات منتقل کنند
.
کودکان، به وسيله بازي يا اسباب بازي ها، احساسات و ناکامي هاي خود را نشان مي دهند. اسباب بازي ها در واقع کلمات کودکان هستند و حالت نمادين دارند که روان درمانگر مي تواند اوضاع و احوال دروني کودک را تفسير کند
.
بازي هاي تخيلي
تخيل به آن گونه فعاليت عالي ذهن گفته مي شود که اشيا يا حوادثي را در ذهن خلق مي کند، بدون اين که مستقيماً از داده هاي حسي بهره بگيرد. به عبارت ديگر ذهن هنگام تخيل، روابط تازه اي را ايجاد مي کند و آنها را به شکل هايي در مي آورد که پيشتر هرگز با آنها برخورد نداشته است.کودک تخيلي آن چنان قوي دارد که مي تواند جريان آب باريکي را به صورت رودخانه اي پهناور در خيال مجسم نمايد و تلي کوچک از خاک را تپه اي فرض کند. کودک مانند خودرويي حرکت مي کند و دور مي زند. خود را به منزله راننده مي بيند و بدن خويش را همچون خودرو به کار مي اندازد. تخيل کودک اسباب بازي ها را بزرگ مي کند و مواد بازي را تغيير مي دهد تا به اين ترتيب، کودک بتواند به عالم خيال وارد شود، موجودات خيالي را واقعي فرض کند و از بازي خود لذت ببرد
.
هرچند کودک ذهن فعال و قوي دارد، اسباب بازي ها در نظر او مواد واقعي هستند و او هر دو قلمرو واقع و خيال را نيک مي شناسد. در انواع بازي هاي تخيلي، پرتو خيال است که اسباب بازي ها و مواد را جان مي بخشد و هنگامي که خلق و خوي طفل دگرگون مي شود، اسباب بازي ها ممکن است در نظر او تغيير کنند؛ مثلاً جريان باريکي از آب صورت خندق بگيرد، يا تکه چوبي که قايق بود، به خيال او جزيره اي جلوه کند. براي کودک بسيار آسان است که صندوقخانه اي کوچک، گاهي محل اختفاي دزد، و زماني محل تاجگذاري پادشاه باشد.اين بازي ها در يک و نيم سالگي آشکار، ولي معمولاً در سه سالگي آغاز مي شود و در طي چند سال غنا و پيچيدگي مي يابد. تحقق اين مرحله، مستلزم پشت سر گذاشتن مطلوب مراحل پيشين است
.
در اين بازي ها کودک، براي تظاهر به نوشيدن، ابتدا فنجاني خالي را به کار مي برد، در مرحله بعد اين کار را با يک برگ که به شکل فنجان در آمده، و يا با کف دست خود که آن را گود کرده است و ميان آنها و شيء واقعي مشابهت ظاهري وجود دارد، انجام مي دهد. او در مرحله بعدي، از اشياي مناسبي استفاده مي کند که به شيء واقعي شبيه نيست و سرانجام به مرحله اي مي رسد که اين کار را اصولاً بدون استفاده از اشيا و با حرکات نمايشي صامت انجام مي دهد.اين مراحل، ميزان «فاصله گرفتن» تدريجي کودک از اشياي واقعي و افزايش مهارت وي در نمادسازي را نشان مي دهند. تفاوت اين نوع از بازي ها با بازي هاي نمادي آن است که در بازي هاي تقليدي و نمايشي و حتي نمادي، کودک از آنچه ديده و تجربه کسب کرده است الگوبرداري مي کند، در حالي که در بازي هاي تخيلي، کودک با استفاده از تجربه هاي گذشته خود، رويدادي جديد که در سابق برخورد چنداني با آن نداشته است، به وجود مي آورد
.
کودک با استفاده از بازي هاي نمادي، پرنده انديشه را به دور دست ها پرواز مي دهد و با نيروي تخيل خود اشيا و موجودات مورد علاقه را در برابر خويش حاضر مي کند و در آنها تغييراتي مي دهد تا مناسب بازي او شوند و آن گاه آنها را با اسباب بازي هاي نمادي خود فعال مي کند. کودک با استفاده از نيروي تخيل خود، موجودات يا اشيايي را که باعث زحمت و آزارش هستند، بدون ترس از گزند آنها و با رضايت خاطر، حاضر مي کند و آن گاه با اسباب بازي هاي نمادي خود، آنها را هلاک مي سازد يا از آنها انتقام مي گيرد و به تنبيه شان مي پردازد.رشد تخيل، بايد هدف اصلي آموزش و پرورش کودک باشد. همه مخترعان، نويسندگان، نقاشان و موسيقيدانان بي ترديد تخيلي قوي داشته اند. بازي کودکان مي تواند براي رشد تخيل بي اندازه مفيد واقع شود و تخيل نيز فرصت هاي ثمربخشي را براي يادگيري و شناسايي کودکان از جهان فراهم مي آورد
.
وسايل و لوازمي که به کودکان در بازي هاي تخيلي کمک مي کند
فعاليت هايي مانند خانه بازي، بازي در نقش پدر و مادر، آشپزي، خريد و فروش و شکار از شکل هاي متداول بازي هاي تخيلي هستند که براي اين بازي ها، هرچه وسايل بازي بيشتر باشد، کودکان بهتر مي توانند بازي هاي تخيلي را انجام دهند
.
وسايلي که براي اين منظور به کار مي رود، لازم نيست نو و يا دقيق درست شده باشد. اگر اين وسايل ناقص باشند، کودک با کمک تخيل خويش، آنها را تکميل مي کند
.
وسايل لازم براي بازي هاي تخيلي
1-
لباس هاي زنانه؛ 2
-
لباس هاي مردانه؛ 3- تلفن اسباب بازي يا چيزي شبيه آن که کودک را تشويق به صحبت کردن کند؛ 4- انواع عروسک ها و خانواده عروسکي؛ 5- بطري شير نوزاد؛
6-
زنگ اخبار که براي ورود استفاده مي شود؛ 7- شيلنگ پلاستيکي به طول دو يا سه متر؛ 8- خودرو، قطار، قايق و هواپيماي اسباب بازي؛ 9- ملافه، پتو، روميزي، روتختي کهنه که ديگر مورد استفاده قرار نمي گيرد؛ 10- کلاه مأمور آتش نشاني، کلاه افسر پليس، روپوش سفيد و لوازم پزشکي و
...