0

كينه شتري مي‌داني يعني چه؟!

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

كينه شتري مي‌داني يعني چه؟!
دوشنبه 7 آذر 1390  8:15 AM

 
روستاي مصر روستايي كوچك در دل كوير مركزي ايران، حدفاصل استان‌هاي اصفهان، سمنان و خراسان است و در 40 كيلومتري شرق جندق و 50 كيلومتري شمال خور از توابع استان اصفهان قرار دارد.

ما مسير دامغان را انتخاب مي‌كنيم و پس از پيمودن كيلومترها راه خلوت و يكنواخت در بيابان‌هايي كه تنها آب انبارها بهانه‌اي براي ايستادن مسافرانند به جندق مي‌رسيم. از آنجا 45 كيلومتر جاده خاكي را كه طي كنيم، روستاي مصر مثل واحه‌اي سرسبز در كوير روبه‌رويمان گسترده مي‌شود، اما همين روستا كمي دورتر از دهانه قنات و آبي كه از 25 كيلومتر آنسوتر به اينجا كشيده شده است خشك و لم يزرع مي‌شود. حالا منظره‌اي استثنايي انتظارت را مي‌كشد. رمل‌هاي خيره‌كننده كويري با شن‌هاي رواني كه هرگز در دستانت نمي‌مانند و پياده‌روي در آن يكي از سخت‌ترين كارهاي زمين است خصوصا اگر سرماي صبحگاهي از شن‌ها چيده شده باشد و قدم روي شن‌هاي داغ بگذاري. در زير اين آسمان بي‌اندازه آبي و بر عرصه اين شنزار بكر عرصه جولانگاه شترهاي باوقار و آزاد است. گاه آنها را مي‌بيني كه براي خودشان بي‌سر و صاحب جولان مي دهند و از اين سو به آن سو مي‌خرامند.

 

مردم اينجا به مدد آب قنات دامداري و كشاورزي نيز دارند. وقتي گشتي در روستا مي‌زنيم سراغ بزرگ ده را مي‌گيريم كه بيشتر با بافت فرهنگي آن آشنا شويم. پيدا كردن او زياد سخت نيست.

حاج علي حيدري 81 ساله است و نسبت به سن و سالش پا درد تنها مشكلي است كه دارد. او با اين سن و سال يك روز در ميان سوار خر مي‌شود و 20 گوسفند را براي چرا به بيابان مي‌برد.

حاج علي با چثه‌اي كوچك، چهارشانه و محكم مي‌نمايد و در اين سن دندان‌هاي طبيعي خود را حفظ كرده است كه فكر مي‌كنم اين از كرامات آفتاب بي‌دريغ كوير است. زانو درد هم يادگار 50 سال لايروبي قنات است كه اگر نبود حاج علي از اين هم سرحال‌تر بود.

حاج علي با شتر‌ها هم ميانه خوبي دارد و مي‌شود گفت يك دايره‌ المعارف سيار شترشناسي است.

او موذن مسجد نيز هست و ما هم با وي در مسجدي كه خود از بانيان آن بوده گفت‌وگو كرديم. گفت‌وگويي گرم و كويري كه برايمان دلنشين بود. اميدواريم به دل شما نيز بنشيند.

حاج علي آيا شما از اولين ساكنان اين روستا هستيد يا روستا پيرتر از شماست؟

 

من يك سال و نيمه بودم كه پدرم به اين روستا مهاجرت كرد. اين روستا 88 سال پيش بنا شده است و 3 ساله بودم كه قنات را وارد ده كردند.

 

طي اين سال‌ها شما كه از اولين ساكنان ده بوده‌ايد به چه كاري مشغول بوديد؟

 

من متولي مسجد و موذن هستم و كشاورزي و گوسفندداري هم مي‌كنم. با كمك يك نفر ديگر 20 گوسفند را يك روز در ميان مي‌برم و مي‌چرانم. چون زياد نمي‌توانم راه بروم با الاغ پي گوسفند‌ها مي‌روم. خيلي دلم مي‌خواست درس مي‌خواندم ولي قسمت نشد. من تك پسر در ميان 5 دختر بودم و پدر و مادرم نذر كرده بودند كه اگر فرزند ششم آنها پسر باشد او را بفرستند كه درس بخواند. همان مكتب‌خانه‌هاي آن دوره را مي‌گويم، اما وقتي به مصر مهاجرت كردند ديگر نشد كه تحصيل كنم، اما خودم همه بچه‌‌هايم را فرستادم كه تحصيل كنند.

20 سال عضو شوراي ده بودم و الان از بزرگان ده هستم.

چند فرزند داري؟

 

5 پسر و 8 دختر. 2 پسرم زن دارند و 3 تايشان هنوز خانه مانده‌اند. 8 دخترم هم 7 تايشان را شوهر داده‌ام و آخري هنوز عقد است.

 

از چند همسر؟

 

دو همسر. اولي اوايل زندگي‌مان فوت شد و دوباره زن گرفتم.

 

با اين حساب چند نوه داري؟

 

(حاج علي اينجا گير مي‌افتد و هرچه حساب مي‌كند به نتيجه نمي‌رسد مي‌خندد) خيلي! از حساب خارج است.

 

گفتيد اينجا با قنات‌ آباد شده. آخرين دهنه قنات كجا بوده و چطور قنات را 88 سال از خشك شدن حفظ كرده‌ايد؟

 

از 28 سال پيش يك بار سيل آمد و خانه ارباب و رعيت را خراب كرد. 25 كيلومتر قنات را هم سيلاب خراب كرد و بعد 100 نفر دانشجوي جهادي آمدند و اين ده را آباد كردند.70 خانوار از اين ده مهاجرت كردند و با اين‌كه دولت پول بازسازي خانه‌هاي 50 خانوار را داد، اما برنگشتند.

اما من و دو سه نفر از اقواممان كه اينجا ملك خريده بوديم نرفتيم. جهادي‌ها را در مسجد اسكان داديم و دوباره قنات را داير كرديم.

من 50 سال متولي قنات بودم و با 2 نفر ديگر هر 40 روز يك بار داخل قنات مي‌رفتيم و آن را لايروبي مي‌كرديم. اگر موش يا عقربي هم در آن افتاده بود آن را خارج مي‌كرديم.

حالا 8 سال است كه شوراي ده متولي قنات شده است. اوايل 40 روز يك‌بار به دو ماه يك‌بار لايروبي تبديل شد و بعد شد 6 ماه يك‌بار و الان يك سال است كه كسي پايش را توي قنات نگذاشته. آب قنات هم به همين دليل كم شده است و بركت از زمين‌هاي بدون آب مي‌رود. كارگر هم پيدا نمي‌شود كه برود كار سخت لايروبي قنات را انجام دهد.

حاج علي، كوير به اين قشنگي، اينقدر هم كه مردم مي‌آيند براي بازديد. لابد درآمد توريست‌ها هم براي مردم بد نيست. چرا جاده اينجا را آسفالت نمي‌كنند كه گردشگران بيشتري بيايند؟

 

البته گردشگران براي اينجا رونق مي‌آورند و جاده را هم قرار بود آسفالت كنند، اما بودجه نرسيد. الان مسير 42 كيلومتري جندق به مصر شن‌ريزي شده و قرار است آسفالت شود.

 

با گردشگران مشكلي نداريد؟

 

اوايل گردشگرها كه مي‌آمدند تا صبح ساز و آواز و بزن و بكوب بود و مردم نمي‌توانستند بخوابند. مردم هم روستايي هستند و صبح زود بايد بيدار شوند و سر شب بخوابند. بعد اعلام كرديم اگر كسي مي‌خواهد شب‌نشيني كند در صحرا اين كار را بكند. خيلي هم طبيعي‌تر است. مردم هم همين كار را كردند و حالا همه راضي هستند.

 

حاج علي برايمان كمي از شتر‌ها بگوييد. مي‌گويند نه شير شتر نه ديدار عرب. چرا مگر شير شتر خيلي خوشمزه است. ما كه هرچه جستجو كرديم كسي نداشت.

 

از بين شير شتر، گاو، گوسفند و بز شير گاو و بز خوشمزه‌تر است، اما به دست آوردن شير شتر سخت است. براي دوشيدن آن اول بايد آن را در صحرا دنبال كني و بگيري و بعد اگر خواستي بدوشي بايد پا و گردنش را ببندي. به همين دليل كسي حوصله ندارد براي فروش شير شتر بدوشد. به علاوه اينجا بعد از اين‌كه بچه شتر‌ها از شير مادر گرفته و تربيت مي‌شوند آنها را داغ مي‌زنيم و در صحرا رها مي‌كنيم. براي خودشان مي‌چرخند و هر وقت بزرگ شدند صاحبشان آنها را پيدا و رام مي‌كند و استفاده مي‌كند. ما چيزي شبيه شتر چراني نداريم. آنها آزادند. شتر وحشي هم در اين بيابان نيست همه آنها كه مي‌بينيد داغ كرده و مربوط به كسي هستند.

 

مي گويند كينه شتري معروف است. اين راست است يا افسانه. اصلا خودتان شتر كينه‌اي ديده‌ايد؟

 

شتر نر كينه دارد. نر‌ها خيلي مغرور هستند و اگر كسي اذيتشان كند كينه مي‌گيرند و اگر 20 سال هم بگذرد قيافه شخص را فراموش نمي‌كنند و انتقام مي‌گيرند. دوستي داشتم كه شترش را اذيت كرده بود و ديگر جرات نمي‌كرد سوارش شود يا از آن استفاده كند.

 

حالا با چنين شتري چه بايد كرد؟

 

شخصي كه شتر از او كينه دارد و دنبالش مي‌كند بايد يك تكه از لباس‌هاي خود را بكند و براي آن بيندازد. شتر آن را لگدكوب مي‌كند و روي آن قلت مي‌زند و آن را حسابي له مي‌كند تا كينه‌اش كاملا بخوابد. بعد ديگر رابطه‌‌اش با آن شخص عادي مي‌شود.

 

شتر را مثل گوسفند سر نمي‌برند. يك بار ديدم شتري را قرباني مي‌كردند و آن را بد مي‌كشتند، حيوانكي زجر كش شد و خونش خيابان را فرش كرد.

 

آنها بلد نبوده‌اند حيوان را زجر كش كرده‌اند. براي كشتن شتر يك چاقوي بلند لازم است. آن را مي‌زنند به بيخ گردن شتر. بعد با يك چوب بلند حدود نيم متري از همان شكاف مستقيم به سمت قلب شتر فرو مي‌كنند و شتر ظرف 5 دقيقه حلال مي‌شود. اگر اين كار را بلد نباشند شتر 3 ساعت جان مي‌دهد. توي ده خودمان هم يك نفر اين كار را كرده بود و اشتباهي چوب را زده بود به كتف حيوان، يك پيرمرد 90 ساله كه كاركشته بود دو سه دقيقه‌اي حيوان را خلاص كرد.

 

و سوال آخر اين‌كه چي شد به اينجا گفتند مصر؟

 

88 سال پيش شخصي به نام يوسف حشمت بچه كرمان و بزرگ شده جندق صاحب يك دختر نيت كرده بود كه دهي را آباد كند. با يك نفر از دوستانش جاهاي زيادي را گشتند تا اين‌كه اينجا را مناسب ديد و او كه مصر را ديده بود اينجا را شبيه به مصر دانست و گفت من كه يوسف هستم نام اينجا را هم مصر مي‌گذارم. يك رشته قنات را هم به اينجا مي‌كشم و دهنه قنات مي‌شود چاه من. اين بود كه نام اين روستا را مصر گذاشت.

 

محمدرضا عزيزي

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

تشکرات از این پست
lakzaee97 liasam farnaz_s ali_kamali kheirandish
دسترسی سریع به انجمن ها