0

گفت و گو در قرآن كريم

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:گفت و گو در قرآن كريم
چهارشنبه 6 مرداد 1389  8:05 AM

گفتار دوم: زمينه‏ها و پيش‏شرطهاى گفت و گو از نگاه قرآن
 
منظور از زمينه‏ها و پيش شرطهاى گفت و گو، امورى است كه فراهم آوردن و مراعات آنها در تمام مراحل گفت و گو لازم و ضرورى است . به برخى از اين موارد اشاره مى‏كنيم :
الف) پذيرش دو طرف يا چند طرف: يكى از پيش‏فرضهاى آغازين گفت و گو، پذيرش دو طرف يا چند طرف است كه با استفاده از علائم، از جمله كلام به شكلهاى مختلف با يكديگر تبادل معنا مى‏نمايند . اين امر مورد پذيرش قرآن كريم است . البته پذيرش طرف مقابل به معناى حقانيت او نيست، بلكه منظور اين است كه گفت و گو وقتى تحقق پيدا مى‏كند كه هر يك از طرفين، سخن طرف ديگر را بشنود و با يكديگر به تبادل آرا و عقايد بپردازند . حضرت موسى عليه السلام مامور مى‏شود حتى با فرعون، دشمنترين دشمنان خدا، به گفت و گو بپردازد و آيات الهى را به او ابلاغ كند :
آن گاه بعد از آنان، موسى را با آيات خود به سوى فرعون و سران قومش فرستاديم . (14 )
شما دو نفر (موسى و هارون) به سوى فرعون برويد; همانا او سركشى كرده است . (15 )
اهميت پذيرش طرف مقابل، به گونه‏اى است كه اين حق حتى براى مشركان به رسميت‏شناخته شده است :
«
و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله ثم ابلغه مامنه ذلك بانهم قوم لا يعلمون‏» (16 )
يعنى: و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان; چرا كه آنان قومى نادانند .
ب) اصل آگاهى و علم: طرفين گفت و گو بايد با آگاهى و علم به مذاكره بپردازند . كرامت و ارزش آدمى به علم و دانش است و به واسطه تعليم اسماى الهى و دريافت تعاليم حق، مسجود ملائكه شد و فرشتگان را به كرنش و تعظيم واداشت . (17 )
خداوند از انسان مى‏خواهد نسبت‏به آنچه علم ندارد، پيروى نكند :
«
و لا تقف ما ليس لك به علم ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤلا» (18 )
يعنى: و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن; زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد .
خداوند انسان را شنوا و بينا قرار داد تا راه را دريابد (19) و مى‏فرمايد : خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‏دانستيد . (20)
و نيز مى‏فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى، گروهى را آسيب برسانيد و (بعد) از آنچه كرده‏ايد، پشيمان شويد . (21 )
ج) لزوم پذيرش اختلاف اقوام، ملل و زبانها: اختلاف انسانها از نظر زبان، مليت و غيره نبايد مانع گفت و گو شود . قرآن كريم به صراحت قبايل و گروه‏ها را پذيرفته است و اختلاف بين رنگها و زبانها را از آيات الهى مى‏شمارد :
«
يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا» (22 )
يعنى: اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد .
«
ومن‏آياته‏خلق‏السماوات‏والارض‏واختلاف‏السنتكم‏والوانكم‏ان‏في‏ذلك‏لآيات‏للعالمين‏» (23 )
يعنى: و از نشانه‏هاى او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست . قطعا در اين (امر) براى دانشوران نشانه‏هايى است .
گوناگونى انسانها از نظر رنگ، نژاد ، مليت و زبان، تفاوتى در انسانيت انسان پديد نمى‏آورد . بسيارى از اختلافها و جنگها ناشى از اين امر است كه گروهى خود را از نظر نژاد و مليت، برتر از ديگران مى‏دانند . همين امر باعث‏بروز جنگ جهانى دوم، از سوى نازيهاى آلمان شد . آنان خواهان برترى و تسلط بر ساير نژادها و ملل بودند . طبيعى است در چنين حالتى، جايى براى گفت وگو و شناخت‏حقايق باقى نمى‏ماند; در حالى كه قرآن كريم گوناگونى انسانها از نظر نژاد، مليت و ... را وسيله‏اى براى شناخت‏يكديگر مى‏داند .
بنابراين، شناخت ملتها جز از راه گفت و گو و تبادل نظر و در سطح بالاتر، گفتمان امكان ندارد . آيات ديگر قرآن كه بر سير و حضور در بين ساير اقوام و ملل تاكيد دارد نيز ناظر بر همين تعريف و شناخت است . دستورات اسلامى مبتنى بر اخذ حكمت و دانش، حتى از زبان بيگانگان جز از طريق ايجاد رابطه و برقرارى ارتباط و مفاهمه، امكان‏پذير نيست .
د) امكان حصول تفاهم و وحدت: هر چند انسانها گوناگون آفريده شده‏اند، با اين حال، زمينه‏هاى فراوانى براى ايجاد تفاهم و همكارى بر اساس اصول مشترك وجود دارد . يكى از پيش‏فرضهاى گفت و گو اين است كه بتوان به وسيله گفت و گو به اصول مشترك دست‏يافت و بر اساس آن با يكديگر تعاون و همكارى داشت . همكارى بين مسلمانان و اهل كتاب بر اساس اصول مشترك، مورد تاكيد قرآن كريم است :
«
قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون‏» (24 )
يعنى: بگو: اى اهل كتاب! بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است‏بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را به جاى خدا، به خدايى نگيرد . پس اگر (از اين پيشنهاد ) اعراض كردند، بگوييد: شاهد باشيد كه ما مسلمانيم (نه شما ) .
در آيات‏سابق از همين‏سوره، به طور مستقيم دعوت به سوى اسلام‏بود، ولى در اين‏آيه، به نقطه‏هاى مشترك بين اسلام و اهل كتاب توجه شده است . قرآن كريم به مسلمانان مى‏آموزد كه اگر كسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما همكارى كنند، از پا ننشينيد و بكوشيد دست‏كم در قسمتى كه با شما اشتراك هدف دارند، همكارى آنان را جلب‏كنيد و آن را پايه‏براى پيشبرد اهداف مقدستان‏قرار دهيد .
ه) آزادى فكر و انديشه و انتخاب راه: يكى از پيش‏فرضهاى گفت و گو، قبول آزادى فكر و انديشه است . هيچ يك از طرفين گفت و گو نمى‏تواند عقايد و افكار خويش را به ديگرى تحميل كند . در قسمتى از آيات قرآن كريم، اين اصل تعقيب شده است كه اساسا طبيعت اعتقادات قلبى و مسائل وجدانى به گونه‏اى است كه اكراه و اجبار بر نمى‏دارد . اگر فردى به حكم اجبار و فشار، معتقدات و دستورات يك مذهب را در ظاهر بپذيرد، هرگز دليل آن نيست كه او در قلب و وجدان خويش آن را پذيرا گشته است :
«
لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي‏» (25 )
در دين اكراه راه ندارد; چرا كه راه از بيراه به روشنى آشكار شده است .
«
و لو شاء ربك لآمن من في الارض كلهم جميعا ا فانت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين‏» (26 )
يعنى: اگر پروردگارت مى‏خواست تمامى اهل زمين (بدون اين‏كه اختيارى داشته باشند) ايمان مى‏آوردند، پس آيا تو مردم را به اكراه وا مى‏دارى تا اين كه مؤمن شوند؟ !
منطق آزادى فكر و انديشه در عملكرد و روش پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام وجود داشت . پيامبر اسلام با نصاراى نجران به گفت و گو پرداخت . آنان از پذيرش حق خوددارى كردند . در نهايت در مورد مباهله (درخواست از خدا براى رسوايى دروغگو) توافق نمودند . (27) در روايات اسلامى وارد شده است كه وقتى پاى مباهله به ميان آمد، نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر هلت‏خواستند تا در اين باره بينديشند و با بزرگان خود مشورت كنند . بالاخره از اقدام به مباهله خوددارى كرده، حاضر به مصالحه شدند و شرايط ذمه را پذيرفتند . (28) پذيرش شرايط ذمه و مصالحه از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و نه اجبار آنان به اسلام يا جنگ با آنان يا مباهله و نفرين آنان، نشان‏دهنده روحيه منطقى و آزادانديشى آن حضرت است . سيره امام صادق عليه السلام مبتنى بر بحث و گفت و گو با گروه‏هاى غيرمذهبى، مثل ملحدين، مشركين و دهريون و نيز گروه‏هايى از اهل كتاب بود . امام با اين افراد، برخوردى حكيمانه همراه با حلم و صبر داشت . ادعاها و ادله آنها را با متانت و صبورى مى‏شنيد و از ادله خود خصم براى رد مدعاى آنان و اثبات اعتقادات اسلامى استفاده مى‏كرد (در اصطلاح منطق به آن، «جدل‏» گفته مى‏شود). مهمترين ابزار امام صادق عليه السلام در برخورد با اين گروه‏ها همان اخلاق معنوى و روحيه بردبارى و گفت و گوى مسالمت‏آميز بود كه سرانجام مخاطب را به تسليم وادار مى‏كرد و كار به جايى مى‏رسيد كه زبان به ستايش و مدح امام مى‏گشود . (29 )
و) خوش بينى نسبت‏به ديگران: يكى ديگر از پيش‏فرضهاى گفت و گو، خوش‏بين بودن و احترام به طرف گفت و گوست . همه انسانها از فطرت الهى بهره‏مندند . اگر فشارها و هوسها برداشته شود، پاكى و اصالت آنان ظاهر مى‏گردد . از اين رو، قرآن كريم، تمسخر ديگران را ممنوع ساخته و از مسلمانان مى‏خواهد كه اقوام ديگر را مسخره نكنند :
«
يا ايها الذين آمنوا لا يسخر قوم من قوم عسى ان يكونوا خيرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان يكن خيرا منهن و لا تلمزوا انفسكم و لا تنابزوا بالالقاب .» (30 )
يعنى: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، نبايد قومى، قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نبايد زنانى، زنان ديگر را ريشخند كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و از يكديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد .
ز) جدى گرفتن پيام گفت و گو: قرآن كريم از رفتار و عملكرد عده‏اى از مخالفان و معاندان حكايت مى‏كند كه هر گاه پيام جدى وحى را از زبان پيامبر خدا مى‏شنيدند، او را تكذيب كرده و به او نسبت‏سحر و جادو، (31) شاعر (32 ) و ديوانه (33) مى‏دادند و در مواردى سخنان وحى را اسطوره پيشينيان (34 ) معرفى مى‏كردند . اين امر، نشان‏دهنده رفتار ناپسند آنان در گفت و گو با پيامبر خداست و به دليل ضعف و پيش‏داورى خويش و بدون توجه به پيام گفت و گو، از شنيدن پيام وحى خوددارى مى‏كردند .
پيامبران خدا در گفت و گو با مردم بسيار جدى بودند و در رساندن پيام خداوند متعال به مردم از كوتاهى و سهل‏انگارى خوددارى مى‏كردند . در قضيه گاو بنى اسرائيل، حضرت موسى عليه السلام به‏مردم‏گفت :
خدا به شما فرمان مى‏دهد كه: ماده گاوى را سر ببريد، گفتند: آيا ما را به ريشخند مى‏گيرى؟ گفت: پناه مى‏بريم به خدا كه از جاهلان باشم . (35 )
ن) احترام به افكار، فرهنگ و مقدسات يكديگر: قرآن كريم ضمن تكريم و احترام به پيامبران و كتب آسمانى سابق، آنها را تصديق مى‏كند . حدود بيست آيه قرآن كريم در تصديق و تاييد تورات و انجيل است . اساسا اين سنت الهى است كه هر پيامبرى، پيامبر پيشين را تاييد و هر كتاب آسمانى، كتاب آسمانى سابق را تصديق مى‏نمايد (ناگفته نماند تاييد تورات و انجيل از سوى قرآن كريم، به معناى تاييد تورات يا انجيل فعلى نيست; چون دست تحريف آن دو را در امان نداشته است ):
«
و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه فاحكم بينهم بما انزل الله‏» (36 )
يعنى: و كتاب آسمانى (قرآن) را به‏راستى و درستى بر تو نازل كرديم كه همخوان (مصدق) با كتابهاى آسمانى پيشين و حاكم بر آنهاست . پس در ميان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، داورى كن .
قرآن كريم از مسلمانان مى‏خواهد كه كافران را دشنام و ناسزا ندهند; چه اين كه آنان نيز در مقابل و از روى دشمنى به خدا ناسزا مى‏گويند (37) و نيز از مؤمنين مى‏خواهد با كسانى كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفته‏اند، دوست نشوند . (38 )
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها