0

بازیهای بومی محلی استان تهران

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

بازیهای بومی محلی استان تهران
یک شنبه 3 مرداد 1389  6:17 PM

 

 

بازى‌هاى استان تهران عبارتند از:
آب اومد کدوم آب، آبجى نساء، آسياب بچرخ، آسياب بشين، آفتاب مهتاب چه رنگه، آن مان نبارا، اتل متل توتوله، اِشن‌قَر، الک دولک، اوسا بدوش زن اوسا ندوش، باقالى به چندمن، بامبک، بره‌غُزي، پنج دوک، پنجره، پِنشت، تاب‌بازي، ترکه‌بازي، ترنابازي، تيرون‌بازي، جست‌و خيز، جفتک چارکش، چال مال خدا، چرخک، چشمک، چوب‌توپ، حسن کمال، حمومک مورچه‌داره، خاله رورو، خاله ديگ به‌سر، دختر گريه مى‌کنه، دستمال، دوزيازي، دوقوز بپرک، ريگ‌بازي، زوري،زوو، سُک‌سُک، سه‌پايه، سه نفر کله ملوق، شلاق‌بازي، شير ديدم، شير يا خط، طاق يا جفت، عرقچينک، عمو زنجيرباف، عموسبزى‌فروش، قايم‌ باشک، قلعه‌بازي، قلعه
ٔ شاه مال منه، کبوتربازي، کلاه‌بردار، کوشک، گربه ٔ خاله پيرزن، گردوبازي، گردو شکستن، گرگم به هوا، لبوداغه لبو، لى‌لي، مدادبازي، مَلمَلى‌گو، مولودي، ميخ طويله، ميخک، نقطه‌بازي، نون بيار کباب ببر، هالنگه، هسته ٔ خرمابازي، هفت سنگ، هل و گلاب، ياسمن و نسترن، يک کلافه و ....

   آب اومد، کدوم آب

اين بازى در واقع ترانه‌اى است که بين استاد و شاگرد يا شاگردان رد و بدل مى‌شود. ترانه پايان مشخصى ندارد و مى‌تواند برحسب استعداد استاد و حوصله ٔ شاگردان ادامه يابد. ترانه اين‌گونه آغاز مى‌شود : استاد: يه مرغ زردى داشتم، خيلى دوسش مى‌داشتم، توله هه اومد و بردش، سرپا نشست و خوردش ... سگ اومد . شاگردها: کدوم سگ؟ استاد: همون سگ که مرغو خورده . شاگردها: کدوم مرغ؟ استاد: همون مرغ زرد پاکوتاه، گردن هما که شيش قرون تا هش قرون مى‌خريدنش، نمى‌دادمش ...

   آسياب بچرخ

بازيکنان دست‌هاى يکديگر را گرفته و دايره‌وار مى‌ايستند. آن‌گاه يکى از بازيکنان فرمان داده و مى‌گويد: 'آسياب بچرخ' . با اين فرمان بازيکنان با سرعت زياد شروع به چرخيدن مى‌کنند تا آنکه سر آنها گيج رفته و بر زمين بى‌افتند .

   آسياب بشين

بازيکنان دست يکديگر را گرفته و دايره‌وار مى‌ايستند. يکى از آنها استاد شده و خطاب به بازيکنان مى‌گويد: آسياب بشين. آن‌گاه همگى نشسته و مى‌گويند: 'مى‌شينم ' . بعد از آن هربار که استاد مى‌گويد: 'جون خاله جون' يا 'جون عمه‌جون ' ، همگى مى‌گويند: 'پا نمى‌شم' و زمانى که استاد مى‌گويد: 'جون چمدون' همگى مى‌گويند: 'پا مى‌شم' و بعد بلند مى‌شوند. دوباره استاد آنها را مورد خطاب قرار داده و مى‌گويد: 'آسياب قليان بکش' ؛ آن‌گاه همگى قليان کشيده و در واقع اداى قليان‌کشيدن را درمى‌آورند. سپس استاد مى‌گويد: 'آسياب بخواب' و همگى خود را کج مى‌کنند و در آخر استاد مى‌گويد: 'آسياب بچرخ' ، که همگى دست يکديگر را گرفته و دور خود مى‌چرخند و بازى پايان مى‌گيرد .

   الک دولک

بازيکنان به دو گروه تقسيم مى‌شوند، يک گروه در بالاى زمين، پشت خط شروع بازى و گروه ديگر در داخل زمين مستقر مى‌شوند. در نقطه ٔ شروع سنگى را که بزرگتر از آجر معمولى است، قرارداده و چوب دولک را طورى روى آن مى‌گذارند که موازى با خط طولى زمين و لااقل يکى از لبه‌هاى آن آزاد باشد. ابتدا يکى از نفرات بالا با الک ضربه‌اى محکم به‌سر آزاد دولک مى‌زند. دولک از سر سنگ بلند شده و پس از چرخشى در هوا به داخل زمين فرود مى‌آيد. اگر افراد گروه پائين که داخل زمين هستند، دولک را در هوا 'بُل' بگيرند، برنده مى‌شوند و جاى دو گروه عوض مى‌شود. در غير اين‌صورت يکى از نفرات گروه پائين، دولک را از روى زمين برداشته و به‌طرف الک که پس از پرتاب دولک، در کنار سنگ و به موازات خط طولى زمين گذاشته مى‌شود، پرت مى‌کند. اگر الک به دولک اصابت کند، باز جاى دو گروه عوض مى‌شود و در غير اين‌صورت نوبت به نفر بعدى گروه بالائى مى‌رسد و به‌همين ترتيب تا پايان نفرات گروه بالا ادامه پيدا مى‌کند . در نوع ديگر الک دولک به‌جاى سنگ، دو آجر موازى با فاصله ٔ حدود ده سانتى‌متر را روى زمين گذاشته و چوب الک را روى آن دو آجر مى‌گذارند، يکى از بازيکنان گروه بالا با دولک زير الک مى‌زند تا الک حدود ۱ - ۵/۱ متر به‌هوا بلند شود، بعد ضربه‌اى محکم به آن زده و به‌طرف زمين بازى پرت مى‌کند .

   بامبک

اولين بازيکن از جمع بازيکنان پيش آمده و دو زانو روى زمين مى‌نشيند. توپى را که قطر آن حدود ده سانتى‌متر است، در دست گرفته و آن را به زمين مى‌زند، توپ پس از برخورد به زمين بالا آمده و بازيکن با ضربات کف دست خود، آن را دوباره به زمين مى‌زند و ضربات را ادامه مى‌دهد تا زمانى که توپ از دست وى رها شده و ضربات قطع گردد. پس از او يک‌يک بازيکنان مهارت خود را مى‌آزمايند . بازيکنى که تعداد ضربات او بيش از ديگران باشد، برنده ٔ بازى شناخته مى‌شود. در اين بازى هر ضربه ٔ توپ را يک 'زى‌يک' مى‌نامند .

   دستمال

بازيکنان به دو گروه مساوى تقسيم مى‌شوند. آن‌گاه مقابل هم و به‌فاصله ٔ ده قدم از يکديگر، در دو صف قرار مى‌گيرند. استاد بازى يک دستمال بين دو صف مى‌گذارد، طورى‌که فاصله ٔ آن از دو دسته به يک اندازه باشد. با فرمان استاد نفر اول هر دو صف بايد به‌سرعت دويده و دستمال را بردارند. بازيکنى که زودتر دستمال را برداشته و به‌جاى خود برگردد برنده ٔ بازى است. البته به‌شرطى که طرف مقابل او نتواند دست خود را بدن او بزند. پس از پايان بازيِ دو نفر اول، نوبت به نفر دوم صف مى‌رسد و به‌همين ترتيب بازى ادامه مى‌يابد تا همه ٔ نفرات دو صف به پايان برسد. در پايان گروهى که تعداد برنده‌هاى آن بيشتر باشد، برنده ٔ اصلى شناخته خواهد شد .

   دوزبازى

هريک از دو بازيکن دوازده ريگ يا شيء کوچک ديگرى مانند لوبيا را برمى‌دارند، طورى‌که رنگ شيء موردنظر هريک با ديگرى متفاوت باشد. بعد روى زمين يا کاغذ سه مربع داخل هم مى‌کشند. آن‌گاه به نوبت هربار يک شيء خود را در نقاط تقاطع خط‌ها مى‌گذارند. بازيکنى که زودتر از ديگرى بتواند، سه دانه از شيء خود را در يک خط مستقيم قرار دهد، برنده است .

   زوو

بازيکنان به دو گروه مساوى تقسيم مى‌شوند. روى زمين، مستطيل بزرگى رسم مى‌کنند و هريک از دو گروه در يکى از دو نيمه ٔ مستطيل مستقر مى‌شوند. آن‌گاه به‌ترتيب از هر گروه يک نفر، نفس را در سينه حبس مى‌کند و با کشيدن زوو وارد زمين حريف مقابل مى‌گردد. هريک از اين دو نفر سعى مى‌کند در حال زووکشيدن، ياران حريف را نيز لمس کند. ياران حريف نيز ضمن فرار از او، سعى مى‌کنند او را محاصره کرده و بگيرند که نتواند از خط نيمه ٔ زمين بگذرد، زيرا در غير اين‌صورت تمام کسانى را که لمس کرده باشد، از بازى اخراج خواهند شد. در دور و دورهاى بعدى دو نفر ديگر از دو گروه وارد زمين حريفان خود خواهند شد و به‌همان ترتيبى که گفته شد عمل مى‌کنند. هر گروهى که زودتر ياران خود را از دست بدهد، بازنده است و به‌عنوان مجازات بايد به افراد گروه برنده کولى بدهد؛ يعنى بازيکنان برنده هرکدام بر کول يکى از بازندگان سوار شوند و چند دورى سوارى گيرند . در اين بازى اين نکته قابل ذکر است که فردى که براى زوو کشيدن نفس‌گيرى کرده است، هرگاه احساس نمايد که نفس خود رو به اتمام است بايد بلافاصله به زمين بازگردد و اگر در زمين حريف نفس آن تمام شود، از دور بازى خارج مى‌گردد .

   سُک‌سُک

سُک‌سُک، نوع ديگرى از بازى قايم باشک است. با اين تفاوت که 'گرگ' هنگامى که يکى از بازيکنانى را که پنهان شده، مى‌بيند، بايد خود را به محل چشم گرفتن رسانيده و بگويد: سُک‌سُک. در اين صورت بازيکنى که توسط گرگ ديده شده، گرگ بعدى خواهد بود. بقيه ٔ بازيکنان دوباره به محل شروع بازى آمده و دوباره بازى را آغاز مى‌کنند .

   طاق يا جفت

در اين بازى که بيشتر بردوباخت موردنظر است، يکى از دو بازيکن، تعدادى ريگ يا شيء ريز ديگر را در مشت خود مى‌گيرد و دو کف دست خود را روى هم گذاشته و آن اشياء را در ميان دستان خود تکان مى‌دهد و يا دو دست خود را به پشت خود برده و آن اشياء را در يکى از مشت‌هاى خود قرار مى‌دهد. آن‌گاه شست خود را در مقابل بازيکن دوم گرفته و مى‌گويد: طاق يا جفت. بازيکن دوم به ميل خود يکى از دو کلمه ٔ طاق يا جفت را ادا مى‌کند. سپس بازيکن اول مشت خود را باز کرده و تعداد اشياء مشت خود را مى‌شمارد، اگر با گفته ٔ بازيکن دوم مطابقت داشت که وى برنده است و در غير اين‌صورت بازنده خواهد بود .

   عمو سبزى‌فروش

زنى عاشق عمو سبزى‌فروش است و تنبان سياه دبيت و شليته ٔ کوتاه مى‌پوشد و چادر به‌سر مى‌کند. يک زن هم قباى بلند پوشيده و با شال و گيوه و عرقچين اداى سبزى‌فروش را درمى‌آورد. حاضران در مجلس هم با دايره و تنبک و دست، با اشعار آهنگينى که دو طرف مى‌خوانند، هماهنگى مى‌کنند. زن اشعارى را مى‌خواند و دلبرى مى‌کند و با گفته‌هاى خود حاضران را مى‌خنداند .

   قلعه ٔ شاه مال منه

بازيکنان يک نفر را به‌عنوان شاه انتخاب مى‌کنند. بعد از اينکه شاه به بالاى تپه ٔ خاکى يا ماسه‌اى رفت، آن‌گاه همه ٔ بازيکنان با هم مى‌گويند: 'قلعه ٔ شاه مال منه' و همگى به سمت بالاى تپه هجوم مى‌برند که شاه را پائين بياورند، شاه مهاجمان را به پائين هل داده و مى‌گويد: 'شاه منم که زور دارم قلعه ٔ شاه مال منه ' . بازى به‌همين ترتيب ادامه پيدا مى‌کند تا زمانى‌که کسى بتواند او را پائين بکشد که در نتيجه، خود وى يا بازيکن ديگرى به‌جاى شاه قرار مى‌گيرد .

   کبوتربازى

معمولاً کسانى که کبوتر نگهدارى مى‌کنند، گاه گاهى آنها را هوا کرده و از پرواز آنها لذت مى‌برند و حرکات آنها را زير نظر دارند. گاهى دو نفر کبوترباز که با هم رقابت دارند مسابقه مى‌دهند، يعنى اگر کبوترهاى يکديگر را بگيرند پس نمى‌دهند. گاهى هم بر سر مدت زمان پرواز کبوترهاى خود شرط‌بندى مى‌کنند . کبوتربازان براى شناسائى کبوترها خود اسامى خاصى که معمولاً به رنگ آنها بستگى دارد، انتخاب مى‌کنند مانند: طوقي، دم‌سياه، سينه دم‌سياه، ابلق، کله‌دار، چترى و ...

   گرگم به هوا

يکى را به‌عنوان گرگ انتخاب مى‌کنند و چند محل را که کمى از سطح زمين بلندتر است به‌عنوان ' هوا' انتخاب مى‌کنند. گرگ شروع به تعقيب دونده‌ها مى‌کند. هرگاه بتواند دست خود را به پشت يکى از بازيکنان بزند آن بازيکن گرگ مى‌شود و گرگ به‌جاى او وارد بازى مى‌شود. هرگاه بازيکنى خود را به 'هوا' برساند گرگ ديگر نمى‌تواند او را بزند. بازيکنان معمولاً براى آنکه گرگ را گيج کنند سروصداى زيادى راه مى‌اندازند و شعرهائى را مى‌خوانند .

   لى‌لى

ابتدا زمين مستطيل هموارى را انتخاب و آن را به شش خانه ٔ مساوى تقسيم مى‌کنند. از اولين خانه ٔ دست راست شماره‌گذارى مى‌کنند به‌ طورى‌که خانه‌ ە اى ۱ و ۶ ، ۲ و ۵ ، ۳ و ۴ در کنار هم قرار مى‌گيرند. در بيرون دايره با فاصله ٔ دلخواه نيم‌دايره‌اى مى‌کشند و آنجا را نقطه ٔ شروع بازى مى‌دانند. قبل از شروع بازى روى پاره‌اى مقررات توافق مى‌کنند (مثلاً عبور دادن سنگ از خانه‌ها با چند ضرب بايد صورت بگيرد). معمولاً خانه ٔ چهارم را خانه ٔ استراحت قرار مى‌دهند. در اينجا هر بازيکنى مى‌تواند از حالت لى‌لى بيرون آمده و استراحت کند. در هر نوبت يکى از بازيکنان بازى را انجام مى‌دهد يعنى سنگ را در خانه ٔ اول مى‌اندازد و براساس توافق قبلى که بايد بازى مثلاً يک ضرب يا چند ضرب باشد با پا سنگ را به‌ترتيب از خانه‌ها عبور مى‌دهد، تا از خانه ٔ ۶ به بيرون برود. دفعه ٔ بعد سنگ را به خانه ٔ ۲ و ۳ و ... مى‌اندازد براى پرتاب سنگ به خانه ٔ ۶ که مجاور خانه ٔ ۱ است، بايد بازيکن لى‌لى‌کنان خود را به خانه ٔ ۳ برساند و از آنجا سنگ را پرتاب کند. اگر پاى بازيکن يا سنگ روى خط بين خانه‌ها قرار بگيرد بازيکن سوخته است. وقتى تمام مراحل بازى را با موفقيت به پايان رساند برنده شده و مى‌تواند خانه‌اى بخرد ( تنها خانه ٔ چهارم که محل استراحت است قابل خريدارى نيست). وقتى فرد خانه‌اى مى‌خرد بازيکنان ديگر بايد با اجازه ٔ او از خانه خود عبور کنند . اتفاق مى‌افتد که بازيکنى موفق شود تمام خانه‌ها را بخرد .

   نقطه‌بازى

ابتدا روى کاغذ نقطه‌هائى با فاصله ٔ حدود يک سانتيمتر به‌طور عمودى و افقى رسم مى‌کنند . نقطه‌ها مى‌توانند کم يا زياد باشد که برحسب آن بازى کوتاه‌تر يا طولانى‌تر خواهد شد. بازيکنان هريک، يکى از حروف الفبا و يا شماره‌اى را براى خود انتخاب مى‌کنند و آن‌گاه هريک به‌نوبت، دو نقطه را به‌هم وصل مى‌کنند. البته هربار بيش از يک خط نمى‌توان رسم کرد، به‌جز زمانى که بازيکن با رسم يک خط بتواند مربعى را تشکيل دهد که در اين‌صورت مى‌تواند خط ديگرى هم رسم کند. به اين ترتيب بازى را ادامه مى‌دهند تا تمام نقطه‌ها به‌هم متصل شوند. آن‌گاه مربع‌هاى هر بازيکن شمرده مى‌شود و کسى که بيشترين مربع متعلق به او باشد، برنده ٔ بازى خواهد بود .

   نون‌ بيار کباب ببر

يکى از بازيکنان دست‌هاى خود را جلو مى‌برد، طورى‌که کف آنها رو به هوا باشد. ديگرى کف دست‌هاى خود را روى کف دست‌هاى بازيکن اول قرار مى‌دهد. حال بازيکنى که دست‌هاى خود را زير دست ديگرى است، بايد با سرعت و مهارت دست‌هاى خود را بيرون کشيده و روى دست‌ ديگرى بزند؛ بازيکن دوم هم بايد به‌موقع دست‌هاى خود را کنار بکشد که مورد ضرب قرار نگيرند؛ در غير اين‌صورت، سوخته و جاى دست‌ها عوض مى‌شود. بازيکنان به‌هنگام بازى عبارت 'نون بيار کباب ببر' را مرتباً تکرار مى‌کنند .

   هفت سنگ

از ميان بازيکنان دو نفر به‌عنوان استاد انتخاب مى‌شوند. اين دو استاد ياران گروه خود را انتخاب کرده و براى تعيين گروه شروع‌کننده ٔ بازي، تر و خشک مى‌کنند . آن‌گاه سنگ‌ها را از بزرگ به کوچک روى هم مى‌چينند و گروه اول ( شروع‌کننده ٔ بازي) در مقابل سنگ‌ها و به‌فاصله ٔ حدوداً پنج متر از آنها مى‌ايستد. افراد گروه دوم هم پشت سنگ‌ها قرار مى‌گيرند. سپس يکى از افراد گروه اول توپ را به‌طرف سنگ‌ها پرتاب مى‌کند. اگر توپ به سنگ‌ها اصابت کند، گروه دوم توپ را برداشته و به قصد زدن گروه اول، آنها را دنبال مى‌کند. گروه اول هم سعى مى‌کند در موقعيتى مناسب، دوباره سنگ‌ها را روى هم بچيند، ضمن اينکه توسط ياران حريف هم زده نشود. اين گروه در صورت موفقيت برنده شده و دوباره شروع‌کننده ٔ بازى خواهد بود. اما اگر هنگام پرتاب، توپ به سنگ‌ها اصابت نکند، گروه اول بازنده است و جاى دو گروه عوض مى‌شود .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها