پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان
جمعه 15 مهر 1390 8:33 PM
زمزمه ملکوت (14)
اشاره:
به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.
دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.
باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.
رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.
آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.
اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ» 1
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستاده ام.
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن ـ یعنی بازگوکردن کلام ربّ ـ و ماه دعا ـ یعنی گفتگوی عبد است با ربّش ـ است و عرض کردیم كه ادعیه بر دو گونه است؛ مأثور و غیرمأثور، كه اینها هم دارای آداب و شرایطی است. بالأخره بحث ما به اینجا رسید كه عواملی در دعا مؤثر هستند. یعنی خودِ دعا، کارآیی دارد، اما عواملی هم در کنارش اثرگذاری دارند؛ از جمله عامل زمان. در بحث زمان ابتدا، «روز و شب» را به طور عمومی مطرح کردیم و إنشاءالله بعداً زمانهای خاص، یعنی ایّام و لیالی خاص را بحث خواهیم كرد.
من عرض کردم كه در باب روز و شب، ما چند دسته روایت داریم. دستهای بر روی مسأله شب به طور خاص تأکید كرده، دستهای هم بر نیمه شب به بعد، دستهای بر ثُلث آخر شب، یعنی سحرگاهان و گروهی هم بر «بینالطلوعین» تأكید فرموده است.
ساعات خاص روز برای دعا كردن
امّا در این جلسه سراغ ساعات خاص «روز» میرویم. ما در باب روز هم داریم که یک وقت خاصی از روز بر روی دعا مؤثر است. در آیه پانزدهم سوره مباركه رعد آمده است:
«وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ».یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است خواهناخواه، « و سایههای آنها، بامدادان و شامگاهان برای خداوند، سجده میکنند.
2
* قبل از طلوع و غروب خورشید
در ذیل این آیه شریفه روایتی از امام ششم(علیهالسلام) آمده كه حضرت فرموند:
«هُوَ الدُّعَاءُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ هِیَ سَاعَةُ إِجَابَةٍ».3یعنی منظور آیه، دعا كردن در این زمانها است و این ساعت ـقبل از طلوع و غروب آفتابـ زمان استجابت دعا است. روایت دیگری از امام صادق (علیهالسلام) است که حضرت فرمودند:
«إِنَّ الدُّعَاءَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ».4دعا كردن قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن، از احکامی است که روی آن تأکید شده است. روایت دیگری باز هم از امام صادق (علیهالسلام) است كه حضرت فرمود:
«إِذَا كَانَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ فَعَلَیْكَ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهِدْ وَ لَا یَمْنَعُكَ مِنْ شَیْءٍ تَطْلُبُهُ مِنْ رَبِّكَ وَ لَا تَقُولُ هَذَا مَا لَا أُعْطَاهُ وَ ادْعُ فَإِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ»5قبل از طلوع آفتاب و غروب آن دعا كن و بر دعا كردن و خواستهای كه از پروردگارت داری اصرار نما و چنین نگو كه این خواسته من اجابتشدنی نیست؛ دعا كن؛ چون پروردگارت هر كاری را كه بخواهد، انجام میدهد.
اثر این زمان بر روی داعی
من قبلاً عرض کردم که بحث تأثیرگذاری زمان، یک وقت در ارتباط با اثر زمان «بر روی دعا» است و یک وقت در مورد اثر «بر روی داعی» و در ربط با دعا كردن او است. یعنی زمان گاهی بر نَفسِ دعا اثر دارد و گاهی بر روی داعی اثر میگذارد كه در نتیجه روی دعای او هم مؤثّر است. عرض کردم كه وارد بحث اوّل نمیشوم، ولی بحث دوم را وارد شدم و در رابطه با دعا كردن در ثُلث آخر شب، سحرگاهان و بینالطلوعین مطالبی را گفتم. در جلسه گذشته این مسأله را در باب بینالطلوعین مطرح کردم که برای چه روی آن تأکید شده است. روایتی هم در این زمینه بود كه من آن را خواندم. یعنی حرفها، از خودم نبود و من بین روایات را جمع کردم.
اوّل و آخر بگو خدا!
گفته شد که مردم، صبحها که بیدار میشوند، از نظر روند طبیعی و حالِ غالب اینطور است كه در صدد آمادگی برای رفتن به دنبال امور مادّی و به دست آوردن رزق و روزی هستند. یعنی غالباً انسانها در آن ابتدایی که وارد روز میشوند، از همان موقع برای مسائل مادّی و به دست آوردن روزی تلاش میكنند. از قدیم هم اینطور بوده و بهطور متداول هم كار از همان طلوع شمس آغاز میشود و انتهای این تلاشها هم غروب است. این روایات بر روی «اوّل و آخر» همه تلاشها دست گذاشته است. از همان اوّل که بلند میشوی و میخواهی دنبال کار و كاسبی و مسائل مادّی بروی، خدا خدا كن! آخرش هم همین است. اوّل خدا، آخر هم خدا! خوب دقت کنید! ببینید چقدر زیبا است. آخر بحث عرض میکنم كه منشأ اصلی این معارف ما چیست. بعداً در مورد آن توضیح میدهم.
جلوگیری از انحراف
چندین دلیل در این مسأله وجود دارد. یكی اینكه چرا در صبح و عصر باید دعا كرد و خدا را صدا کرد؟ چون مردم كه در طول روز سراغ کسب و كار میروند، امور بسیاری از وسوسههای شیطانی برایشان پیش میآید؛ چه شیطان درونی و چه بیرونی که آنها را فریب داده و اغفال میکند. این امور دائماً میخواهد انسان را از صراط شرعی و راه و چارچوبهایی که شرع برای او تعیین کرده، خارج كند. من باید چه کار کنم كه نجات پیدا كنم و از راه بیرون نروم؟
استغفار در آخر روز
میگوید همان اوّل صبح که میخواهی بیرون بروی، خودت را به خدا بسپار و دعا کن! اوّل کار هم طلوع شمس است. آخر کار هم بهطور غالب تا غروب شمس ادامه پیدا میكند. چهبسا در بین این دو مقطع زمانی، لغزشهایی هم پیدا شود. هنگام غروب که شد، خدا از یادت نرود! فکر کن و اگر خطایی از تو سرزده است، با دعا آن را برطرف کن! دعا کن و از خدا بخواه كه از تقصیرت بگذرد. بهترین دعا برای این منظور چیست؟ استغفار است.
خود را به خدا بسپار!
این یک مسیر است برای اینكه دعا در این زمانها را توجیه كنیم. اما مسائل زیادی در اینجا مطرح است. مثلاً اینكه معمولاً حوادثی در روابط اجتماعی، برای انسان پیش میآید كه از این گرفتاریها راه نجاتی نیست. وقتی انسان وارد جامعه میشود، حوادث و اتفاقاتی برای او پیش میآید كه تنها حافظ او، خدا است. این مورد، غیر از آن مسأله قبلی است. آنجا بحث وسوسههای شیطانی و تخلّف از احکام الهی و حرام و حلالهای شرعی بود؛ امّا اینجا بحث حوادث و اتفاقاتی است كه در طول روز پیش میآید. از وقتی که بیرون میآیم تا زمانی كه برمیگردم، ممکن است برایم هزار اتفاق بیفتد و شاید صبح كه میآیم، اصلاً به شب نرسم و دیگر برنگردم. لذا همان اوّل صبح که میخواهی راه بیفتی، خودت را نسبت به این حوادث به خدا بسپار!
پیشگیری از هر نوع پیشآمد
اگر انسان بخواهد سراغ ابعاد گوناگون مسأله برود، میبیند یک بُعد و دو بُعد نیست. همه این حرفها حساب شده است. از اوّل طلوع شمس تا غروبش که معمولاً در این وقت، انسان به دنبال كسب درآمد به درون جامعه میآید، برای انسان مسائلی پیش میآید، چه از نظر وساوس شیطانی، چه از نظر حوادث طبیعی و روابط انسانی كه حافظ و نگهداری جز خدا، برای انسان نیست.
6دعا در این اوقات از پیشآمدها، آن هم هر نوع پیشآمدی، پیشگیری میكند. در یک جمله، دعا از پیشآمدهایی که در این مقطع زمانی برای من ممکن است پیش بیاید، چه معنوی و چه مادّی و طبیعی، پیشگیری میكند.
* نماز و دعا هنگام زوال
دسته دیگری از روایات است که «عند زوال الشمس»، یعنی ظهر را مطرح میکند. دو روایت هست كه یكی از آنها روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) است كه فرمود:
«إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ»؛ آنگاه که ظهر میشود، دربهای آسمان و دربهای بهشت باز میشود؛
«وَ اسْتُجِیبَ الدُّعَاءُ»؛ و دعا مستجاب میشود؛
«فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ عَمَلٌ صَالِحٌ».7پس خوشا به حال آن کسی که در این وقت، کردار نیکی از او بالا رود. این را خوب دقت کنید! من بعداً میگویم كه این روایت به چه چیزی اشاره دارد.
روایت دوم را هم میخوانم: «كَانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ یُصَلِّی أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ هَذِهِ سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُحِبُّ أَنْ یَصْعَدَ لِی فِیهَا عَمَلٌ صَالِحٌ».8 پیغمبراكرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی كه نزدیك ظهر میشد، چهار ركعت نماز میخواندند. چرا؟ میفرمودند چون این ساعت زمانی است كه دربهای آسمان باز میشود و من دوست دارم كار نیكی از من در این ساعت بالا رود.
توجه به بُعد روحانی انسان
اینها اشاره به مطلب دیگری دارد. انسان صبح که راه افتاد و دنبال کار رفت، بحبوحه اشتغالات او به مادّیت چه وقت است؟ سر ظهر، وسط کار است که دیگر گرم کار شده است و تمام همّ و غمّش، رفته سراغ پول ـنعوذباللهـ؛ در همین وقت حواست را به عالَم بالا جلب میكند كه تو آدم هستی و فقط یك بُعد نداری. تو موجودی چند بُعدی هستی. دائماً كه نباید به دنبال احتیاجات جسمانیات باشی. سَری بالا کن و متوجه عالَمی شو كه روزیات باید از آن عالَمِ برتر به تو برسد. چه خبر است كه اینقدر به دنیا مشغول شدهای؟! رزق و روزی همین دنیایی كه در آن غرق شدهای، از جای دیگر ـاز یک عالم برترـ میرسد. این هم باید از بالا برسد.
روزیها در آسمان است
من به یک آیه اشاره کنم و او این آیه شریفه است كه در سوره ذاریات است:
«وَ فِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون».9روزی شما و آنچه كه وعده داده شدهاید، در آسمان است. روزیهای شما در عالَم عِلوی ـیک عالم برترـ است، نه در این خاک. نه اینکه میخواهد بگوید در دنیا كار نكن و فقط دعا كن! میگوید تمام توجّهت را صرف دنیا نکن! بله، راجع به زمین هم داریم كه:
«قُلْ مَنْ یَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ».10ولی پیغمبر میگوید، عمل صالح در این موقع، یعنی وقت زوال شمس به آسمان میرود. موقع نماز ظهر و عصر كه حتّی خدا آن را واجب هم کرده است، به سراغ خدا برو!
* بین وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر
حتی در روایتی از از امام صادق (صلواتاللهعلیه) آمده است كه:
«الْوَقْتُ الَّذِی لَا یُرَدُّ فِیهِ الدُّعَاءُ هُوَ مَا بَیْنَ وَقْتِكُمْ فِی الظُّهْرِ إِلَى وَقْتِكُمْ فِی الْعَصْرِ».11وقت و ساعتی كه دعا در آن رد نمیشود، ما بین وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر است. حضرت میفرماید در این ساعت سراغ او برو! گاهی اینطور است که در بین روز، وسط کار که انسان گرم کار است، ممکن است ـ نعوذباللهـ حوادث ناگواری برای او پیش بیاید كه دیگر نتواند كارش را ادامه دهد و یا دُرُست فكر كند. گاهی به چهکنم، چهکنم میافتد. همان وسط روز و وسط کار كه به چهکنم، چهکنم افتادهای، متوجّه این معنا باش که گرهگشا بالا است. به آنجا توجه كن!
در باب روز و شب، ما چند دسته روایت داریم. دستهای بر روی مسأله شب به طور خاص تأکید كرده، دستهای هم بر نیمه شب به بعد، دستهای بر ثُلث آخر شب، یعنی سحرگاهان و گروهی هم بر «بینالطلوعین» تأكید فرموده است.
نه سرمست مادیّات شو و نه دستپاچه!
من به این روایاتی که میخوانم دقت دارم.
12همه میخواهد بگوید خودت را گم نکن! پیشآمد ناگواری اتفاق افتاده است؟ نترس! تو خدا داری! چرا دست و پایت را گم کردهای؟! سرت را بالا کن و از او بخواه! گرهگشای اصلی او است. نه از این طرف سرمست مادّیات شو و نه از آن طرف اگر حادثهای پیشآمد کرد، دست و پایت را گم کن!
در متن مادّیت به معنویت هم توجه كن!
نکته اساسی این است که بر اساس معارفمان اصلاً مادیّت ما، آمیخته به معنویّت است و معنویت هم، در مادّیت گسترده شده است. این جزء معارف ما است كه اینها از هم جدا نیستند. خیال نکنی که مادّیت از معنویت جدا است! این خبرها نیست. این اشتباه است كه فكر كنی معنویت در امور مادّی، راه ندارد و اینها از هم بیگانهاند. مادّیت ما آمیخته به معنویت است. این روایات دارد این حرفها را به ما میآموزد. اینها، دستوراتی است که از ناحیه بزرگان دین برای ما آمده است كه در متن مادّیت به معنویت هم توجه كن. در متن مادّیتِ من معنویت است. لذا یک مؤمن هیچگاه در زندگیاش هراس ندارد و دست و پای خودش را گم نمیکند؛ و نه غافل میشود و سرمست که خدا را فراموش کند. این روایات دارد این را به ما درس میدهد.
اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت