کليد درب ادبيات جهان را نداريم!
دوشنبه 28 شهریور 1390 9:27 PM
حجتالاسلام و المسلمين رسول جعفريان از جمله محققان برجسته حوزوي و دانشگاهي در رشته تاريخ اسلام است. موسس کتابخانه تخصصي تاريخ ايران و اسلام که بيشتر سالهاي زندگي خود را به تاليف، تصحيح، ترجمه و تحقيق در تاريخ ايران و اسلام گذرانده است. کتاب «اطلس شيعه» از جمله نتايج تلاشهاي وي به شمار ميرود. وي هماکنون رياست کتابخانه مجلس شوراي اسلامي را برعهده دارد.
گفتوگو با جعفريان به بهانه بحث کوتاهي در ارتباط با پديده جهاني شدن ادبيات است که تبياد(ادبيات+تبيان) جواب وي را در اين زمينه براي شما بصورت نکاتي مختصر و مفيد قرار مي دهد، باشد که بهره بريد.
*روزگاري نه چندان دور آنچه ما بهعنوان ايراني در قالب متن مينوشتيم سکه روزگار بود اما اين روزها خبري از حضور انديشه مکتوب ايراني در خارج از ايران نيست.
وقتي صحبت از «ما» ميکنيم بايد ببينيم اين «ما» کيست و متعلق به کدام بخش جغرافيايي و در چه دوره زماني است. يک «ما» مربوط به روزگار مولوي است . يک وقت ديگر، مقصود از «ما»، «ما»ي دوره صفوي است. اين «ما» در دوره قاجار باز هم محدودتر ميشود، بهطوري که آنان که فارسي را زبان علم ميدانند کمکم زبان روسي را زبان علمي ميشناسند. همين «ما» وقتي به دوره پهلوي ميرسد، ديگر به شدت محصور و محدود و ملي شده است. اين زمان دنيا عوض شده است. بنابراين، آن «ما»ي قرن 7 و 8 هجري، «ما»ي قرن 10 و 11 نيست چنان که «ما»ي آن زمان «ما»ي دوره معاصر.
*امروز آنچه هويت فکري «ما» را تشکيل ميدهد، در عين آنکه ميراثي از گذشته دارد، قوت جهاني بودن و شدنش ضعيف است. اين مسئله به اين نيست که شما يک فرهيختهاي مثل حافظ يا مولوي داشته باشيد، مکتب و مدرسهاي ميخواهيد که فرهيختهاي مثل مولوي و حافظ در آنها تربيت شود.
*اسلام دين جهاني است اما مهم اين است که همان را نيز ما محلياش نکنيم.
*ما در نوشتههايمان تنها معيارهاي داخلي خودمان را در نظر داريم. براي نمونه، شما در ارتباط با قيام عاشورا اگر علت قيام امامحسين(ع) بر حکومت يزيد را به دليل برخي از رفتارهاي ظاهري يزيد بدانيد که امروزه انجام آنها در دنيا عادي است، نميتوانيد انديشه حسيني را به ملتهاي ديگر منتقل کنيد، هر چند در داخل کشور موفق باشيد. اما اگر يک چهره آزاديخواه از امامحسين(ع) ترسيم شد و بر اساس انديشههاي عقلايي مقبول ميان بشر، هدف از قيام او براي مبارزه با استبداد شرح داده شد، آنگاه است که ميتوانيم به معيارهاي جهاني برسيم.آن وقت است که ما ميتوانيم اثرمان را به ادبيات جهاني نزديک کنيم. مردم دنيا در هر شرايطي اسطورههاي انساني والامقام ميخواهند، اگر در تبيين شخصيت امامحسين(ع) اين اصل را مراعات کنيم و از حضرتش چنان که بهترينها را دارد، يک اسطوره براي جهانيان بسازيم و با زبان و ادبيات نوين و جاذبههاي هنري آن را بيان کنيم ميتوانيم انتظار داشته باشيم که اثر ما نزديک به ادبيات جهاني شود.
*وقتي پس از انقلاب اسلامي، ادبيات شيعه، ادبيات مبارزه عليه ظلم و استبداد و ستمگري شد، جاذبه يافت. اينها ارزشهاي جهاني است.
*آدمها يک مذاق محلي دارند، يک مذاق بينالمللي، بههر حال بايد اينها را هم در نظر گرفت. مشکل ما اين است که حتي لفظ و کلاممان را نميخواهيم تغيير بدهيم، لفظ و کلامي که گاهي باعث زدگي از ما هم ميشود و حتي اگر نشود زبان شما محلي خواهد ماند و کسي رغبت ترجمه آن را نخواهد کرد.
تفاوت ادبيات جهاني با ادبيات محلي در همين مسائل است. در معيارهاي هنري، در تصويرسازي هنري و... شما کتاب قلعه حيوانات جورج اورول را ببينيد، به لحاظ مضمون مانند کتاب نون و القلم جلال آلاحمد است، تقريبا در همان مايههاست. نقد چپروي افراطي احزاب کمونيستي است. يکي جهاني ميشود، يکي از مرزهاي ايران هم آن طرفتر نميرود. وقتي شما اصطلاحاتي به کار ميبريد که در ساير زبانها امکان ترجمهاش هم نيست، همينجا مشکل شروع ميشود. اين راه را ادامه دهيد و جلو برويد، ببينيد چه نتيجهاي ميدهد.
*يک اثر جهاني، درصدد بيان معضل همه جهان يا بخش عمده انسانهاست، همه دنيا را در خودش ميگنجاند، شخصيتهاي آن را، مفاهيم موجود در آن را، هر کسي در هر جاي دنيا ميفهمد. داستان را بايد بتوان سريع خواند و از آن عبور کرد.
*ما هنوز محدوديتهاي فکري 400 سال اخيرمان را حفظ کردهايم. آدمهاي جهاني نيستيم. دشمنيهاي گذشته و حال چنان شده است که اقوام همسايه ما هم علاقهاي به حفظ هويت ايراني و آثار برجاي مانده از ما در خودشان نشان نميدهند که هيچ، در حذف آن هم تلاش ميکنند.
*يک مشکل اصلي ما محدوديت زباني است که در دايره فارسي ماندهايم و چارهاي هم نداريم. ما چند ايراني داريم که يک تاريخ فلسفه درست از غرب نوشته باشد؟ ما چند ايراني داريم که يک تاريخ درست براي آمريکا نوشته باشد؟ شما وقتي گرفتار محدوديت زباني و فرهنگي هستيد، چطور ميتوانيد زبان جهاني را در اختيار داشته باشيد و نقاط ديگر را تصرف کنيد؟ مطالعات جهان در اروپا چند قرن است که مستمر ادامه يافته و داشتههاي جهانيان و متونشان در اختيار آنهاست. اينها براي جاسوسي باشد يا نباشد، آثار فرهنگي خود را در غرب ميگذارد.
آنان را با داشتههاي ساير ملتها آشنا ميکند. روي قصهنويس و فيلمنامه نويسشان اثر ميگذارد. وقتي گوته متاثر از حافظ ميشود براي اين است که ديوان حافظ ترجمه شده و در اختيار آنهاست. اگر از ترجمه حافظ عاجز بودند يا از انتشار آن ممانعت کرده بودند که گوتهاي در کار نبود.
اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت