0

کشف واقعیت با خاطرات جنگ

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:کشف واقعیت با خاطرات جنگ
دوشنبه 28 شهریور 1390  6:49 PM

صادرات يا واردات شعر

استفاده از فرهنگ بومي در شعر امروز


  قرن‌هاست که سيطره‌انديشه‌هاي يونان باستان و پس از آن انديشه‌هاي جامعه? مدرن و پسامدرن در تکاپويي بي‌وقفه سعي در گشايش مرزهاي فکري و فلسفي بنيان‌گذاران خود دارند و ما خصوصاً در دهه‌هاي اخير مجذوب تئوري‌هاي ايشان شده‌ايم.


صادرات يا واردات شعر

برآمدن موج‌ها و روزآمد شدن مؤلفه‌هاي زيبايي شناسي در ساختار و ساز و کارهاي زباني ادبيات هر جامعه‌اي نشان از سرزندگي، پويايي و بالندگي فلسفه، ادبيات، موسيقي، پيکره‌تراشي، سينما، تئاتر و به طور کلي هنر، سياست و حتي جامعه‌شناسي و روانشناسي اجتماعي افراد آن را جامعه دارد چه بسيار مکاتب ادبي که زمينه‌ساز رشد و توسعه فرهنگي جوامع خود نشده‌اند. با نگاهي به پيرايي و تاريخچه مکاتب ادبي و تأثير آن بر نحله‌هاي هنري و به تبع آن ساز و کارهاي سياسي و اقتصادي جوامع و نوع روابط در هم تنيده برآمده از دل فلسفه‌هاي مبتني بر آن در مي‌يابيم هر مکتب ادبي به خيزش و نقد در مقابل مکاتب ادبي پيش از خود برخاسته و با نقد گذشته خويش مبناي تئوري جديدي را بنيان گذاشته است که نيمي از مؤلفه‌ها ادامه مؤلفه‌هاي پيشين و نيمي ديگر تغيير زاويه ديد و نگرش منتقدان بوده است و اين نفوذ آنچنان در بنيان‌هاي مختلف رسوخ مي‌کرد که مخاطب شاهد پوست‌اندازي و نو شدن ساز و کارها در عرصه‌هاي گوناگون هنري شده و بر همين اساس تغيير در قالب‌ها و بعضاً محتواي آثار نمود مي‌يافت.

«آنچه در پروسه زماني خاصي طبقه‌بندي شده و عنواني را با خود يدک مي‌کشيد». اما به همين موازات در کشورهاي کمتر توسعه يافته با ورود ترجمه آثار و امکان خوانش فلسفه جوامع ديگر گروهي برآمدند تا اتفاقي به آن عظمت و گستردگي را با شتابزدگي در ادبيات خود رقم بزنند و آغازگر تحولي باشند که نيماوار بر قله ادبيات ايستاده و تاريخ ادبيات نوين بر پايه آن‌ها رقم بخورد اتفاقي که در اواخر دهه شصت تا نيمه دهه هشتاد گريبان ادبيات (البته فقط ادبيات) و خصوصاً شعرها را گرفت صداهايي که با عناوين پر طمطراق به دنبال بزک کردن قالب بوده و چه لفاظي‌ها، کژتابي‌ها و بحث‌ها و مجادله‌ها که بر اين پايه شکل نگرفت و سر و صداهاي زيادي که به راه نيفتاد حالا که کاروان زمان گذشته و گرد و خاک‌ها فرونشسته از آن همه سر و صدا و بحث تنها سکوت و شايد هم انزواي هنري سردمدارانشان است آنچه قابل توجه مي‌باشد اين است که اگر آن تجربه‌ها نبود شايد ناگزير از سرگيري و يا از سرگذراندن تجربه گذشته به نوعي ديگر مي‌بوديم.

تجربه نشان داده است پس از پيدايش هنر است که آن را طبقه‌بندي کرده و تا زمان تغيير ذائقه هنري و پيدايي ساز و کاري ديگر امکان تحليل و نقد آن فراهم مي‌آيد به عبارتي فلاسفه تئوري‌هاي خود را بر مبناي داده‌هايي که در اختيار دارند بنيان مي‌گذارند و برون داد نظريه‌هاي خود را به عنوان فلسفه‌اي جامع که در همه سطوح هنري، اجتماعي و ... قابل طبقه‌بندي باشد دسته‌بندي مي‌کنند اما آنچه در کشور ما و به تبع سيل ترجمه‌ها اتفاق افتاد آن هم پس از 30 يا 40 سال از گذشتن دوره‌هاي ترجمه شده، موج‌هايي به راه افتاد و هر يک مدعي تحول در ادبيات و شعر و پيش‌رو بودن شدند که اول پيراهن را خريده بودند و سپس به دنبال تولد بچه يا بچه‌هايي بودند که اندازه پيراهن باشند و اين اشتباه تاريخي تا آنجا پيش رفت که حتي گريبان ادبيات کلاسيک ما را هم گرفت، جويندگان فلسفه مدرن و پسامدرن براي اثبات نظريه‌هاي کج فهميده خود ريشه‌هاي منطقي ادبيات خود را قطع کرده و به دنبال خلاقيتي بودند که جهان ادبيات را دچار شگفتي کند، موجاب‌هايي مانند غزل خودکار، غزل پست‌مدرن، غزل ناب، شعر حرکت ،شعر نامتعارف، شعر فراگفتار، عريانيسم کلمه، شعر گفتار، که بسياري از دوستان عزيزم هم در اين ورطه‌ها گرفتار آمدند حال آنکه مکاتب ادبي برآمده از دل يکديگر سعي در رهيافت‌هاي جديدتري نسبت به گذشته خود داشته‌اند و يکسره منکر تمام داشته‌هاي پيشين نشده‌اند کار بزرگي که نيما بر پايه‌هاي بناي استوار ادبيات کلاسيک ايران بنيان نهاد از طرف ديگر اين تغييرات و وام‌خواهي‌ها سبب هموندسازي بنيان‌هاي مقصد با ذائقه زبان مبداء شکل گرفته‌اند يعني آنکه به قولي ايرانيزه شده‌اند و به جهتي بسيار مهم بسترهاي اجتماعي، فرهنگي و .... آماده پذيرش و خواهان چنين دگرديسي‌هايي بوده‌اند و بر همين اساس شالوده‌هاي فلسفي، هنري و در سطح عميق‌تري زبانشناسانه اين تحولات به عنوان تئوري‌هاي مبتني بر ما به ازاهاي بيروني که همان توليد اثر است شکل گرفته و در خدمت انديشه‌وران و پژوهشگران حوزه کلام و فلسفه بوده و به صورت متدهاي دانشگاهي از سوي نخبگان جامعه پذيرفته شده و کنش‌وران زبان را با چالش‌هايي روبرو ساخته و سرانجام با پشتوانه‌اي قوي در سطح گويش وران رواج يافته است و به شکل روزآمد در تعيين مناسبات فرهنگي هنري و اقتصادي و سياسي ايفاي نقش نموده است ديدگاه‌هايي که در بازآموزي زبان و ايجاد مفاهمه در لايه‌هاي مختلف جامعه و حتي مقابله با تهاجم فرهنگي يا القاء فرهنگ خود به جوامع ديگر نقشي عمده را به عهده داشته‌اند.

آنچه در کشور ما و به تبع سيل ترجمه‌ها اتفاق افتاد آن هم پس از 30 يا 40 سال از گذشتن دوره‌هاي ترجمه شده، موج‌هايي به راه افتاد و هر يک مدعي تحول در ادبيات و شعر و پيش‌رو بودن شدند

قرن‌هاست که سيطره‌انديشه‌هاي يونان باستان و پس از آن انديشه‌هاي جامعه مدرن و پسامدرن در تکاپويي بي‌وقفه سعي در گشايش مرزهاي فکري و فلسفي بنيان‌گذاران خود دارند و ما خصوصاً در دهه‌هاي اخير مجذوب تئوري‌هاي ايشان شده و بدون هيچ دخل و تصرفي مي‌خواهيم شعر ايران را با فلسفه‌اي عاريه‌اي و با تغييراتي عرضي نه جوهري به مخاطبان عرضه کنيم آنچه که به شدت ادبيات ما از آن رنج مي‌برد نبودن انديشه‌اي نو و زاويه ديدي تازه به عنوان کم‌ترين بهره از اين رهگذر است که بر خوان گسترده آن بنشينيم و داد سخن سر بدهيم البته بايد اذعان داشت اين سفره آنچنان که گفتيم خالي نيست اما سهم شاعرانه انديشه‌ورز و خلاق و به دنبال آن نظريه پردازان و زبان شناسان يا بسيار کم است و يا آنقدر از هم پراکنده‌اند که همداستان کردنشان حکايت همان خورد ماهي به گند آن نمي‌ارزد است چيزي که مايه? تأسف است اين است که مدعيان سبک‌ها و نحله‌هاي جديد دستشان از دامن فرضيه‌هايي که ساختار شعري آنان را متمايز کند و بتوان بر مبناي آن به شکلي قاعده‌مند سياقشان را دسته‌بندي و... کرد کوتاه است و رخوت به سر برده و عمدتاً شبيه به هم بدون هيچ مؤلفه قابل تمايزي مي‌باشند، تجربه ادبيات امريکا لاتين نشان داده است نويسندگان و شاعران لاتين شناخت عميقي از پيشينه فرهنگي، قومي و ادبي خود دارند و رونماي ادبياتشان که تا عمق روستاهاي ما هم نفوذ کرده بر مبناي زيرساخت‌ها و شناخت خوبي است که آنچه هستند و آنچه مي‌خواهند باشند به وجود آمده است نگاهي به وضعيت ادبيات جهان عرب، شاعران کرد و آفريقاي جنوبي هم حکايت از همين دارد اما در کمال تعجب برخي از شاعران کشور ما بدون آنکه شاخصه‌ها، مؤلفه‌ها و زيرساخت‌هاي ادبيات خودمان را بشناسند در تلاشي نافرجام و بر اساس تقليد آن هم از روي نسخه‌هايي که سال‌هاست در کتابخانه‌هاي نظريه پردازي بايگاني شده‌اند و در کشور ما تازه به ترجمه سپرده شده‌اند و شايد هم کج فهمي‌هايي در ترجمه صورت گرفته باشد سعي در گفتن و سرودن آثار خود دارند با اين همه تجربه گران‌سنگ دهه‌هاي گذشته نيازمند بازخواني آن حرکت شتاب‌زده است تا تفکر جمعي ما به دنبال دستاوردي اگر نيست لااقل داشته‌ها را به دست فراموشي نسپريم و از آموزه‌هاي تاريخي، ادبي و ديني خود نهايت بهره را در ارايه بنياني تئوريک که قابليت پاسخگويي به نياز علاقمندان به ادبيات سره باشد را ببريم.

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها