پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران
سه شنبه 29 تیر 1389 9:50 AM
جشن تيرگان
|
اين جشن همان جشن تيرگان ايران باستان است، که در روز سيزدهم تيرماه برگزار مىشود. به اين ترتيب شخص خوشقدم، صبح زود به خانه دعوت مىشود تا با تکه چوبى از درخت
'
داغ داغان' به کيسههاى گندم، آرد و حبوبات ... بزند تا به آنها برکت بدهد. او همچنين با چوب به اعضاءِ خانواده مىزند تا سلامت بمانند. در حين انجام مراسم کسى نبايد صحبت کند
. |
در شب سيزده تيرماه مراسم شالاندازى انجام مىشود. در اين روز پاشيدن آب به يکديگر را خوشيمن مىدانند
. |
مراسم ازدواج
|
||
در اين مراسم مادر و چند تن از خانمهاى خانواده داماد به ديدن دختر مىروند. اگر پسنديده در جلسه بعد داماد را با خود مىبرند. چنانچه داماد هم دختر را پسنديد مادر او هديهاى را که به آن نشانه مىگويند، به خانواده دختر مىدهد
. |
||
|
||
در صورت توافق دو طرف، جشنى در خانه
ٔ
عروس برپا مىشود. در اين جلسه زمان عقد و عروسي، مقدار مهريه و شيربهاء تعيين مىشود
. |
||
|
||
در روز عقد، خانواده داماد شيرينى و ميوه و چيزهاى ديگر را با خنچه به خانه
ٔ
عروس مىفرستند. در اين مراسم خطبه عقد خوانده مىشود
. |
||
|
||
خانواده عروس صورت کاملى از جهاز آماده شده تهيه مىکنند و در روز معيني، در خنچهها چيده به خانه داماد مىبرند
. |
||
|
||
مراسم حنابندان مفصلترين بخش عروسى است. در اين شب ابتدا حنا از طرف خانواده داماد به خانه
ٔ
عروس و سپس از طرف خانواده عروس به خانه داماد برده مىشود. اين مراسم همراه با رقص و پايکوبى است
. |
||
|
||
صبح روز عروسي، داماد بههمراه دو ساقدوش به خانه عروس رفته، در مىزند ولى وارد نمىشود
.
پدر و مادر عروس گوسفندى را جلوى در خانه در برابر پاى داماد قربانى مىکنند و داماد چهارچوب در را مىبوسد
. |
||
|
||
بعد از ظهر روز جشن عروسي، عدهاى از نزديکان داماد؛ همراه او براى بردن عروس به خانه
ٔ
او مىروند. داماد با دسته گلى به خانه عروس وارد مىشود. بعد از پذيرائى از مهيمانان داماد به اتاق عروس مىرود و دستهگل را به او هديه مىکند. سپس يک پسربچه نابالغ از سوى خانواده داماد، به اتاق عروس مىرود تا کمر عروس را ببندد. او بايد سه بار يک روسرى يا روبان را از کمر عروس بيندازد و از پشت پاى او دربياورد. پسربچه در حين انجام کار مىگويد: 'هفت تا پسر يکى دختر' و با مشت ضربهاى آرام به پشت عروس مىزند. سپس خانواده عروس هديهاى به پسربچه مىدهند. بعد پدر عروس مىآيد دست عروس و داماد را در دست يکديگر مىگذارد. سپس همه به خانه داماد مىروند
. |
||
|
||
صبح روز بعد از جشن عروسي، فاميل داماد براى خوردن صبحانه و دادن رونما به عروس به اتاق عروس مىروند و عروس از آنها پذيرائى مىکند و آنها مبلغى بهعنوان رونما در بشقاب مىگذارند. جشنى نيز در خانه داماد برپا مىشود که فقط خانمها در آن شرکت دارند
. |
مراسم طلب باران
|
||
پنجاهمين روز سال، بعد از ظهر نوزدهم ارديبهشت، مردم قزوين به مصلاى شهر مىروند. در گذشته در اين مکان، يک آب انبار يک مسجد وجود داشت که امروزه تنها بخشى از آب انبار آن بهجاى مانده است. خانوادهها در باغهاى اطراف آب انبار مىنشينند و بعد از خوردن غذا و تنقلات زنان و بهطور کلى مردم مشغول خواندن نماز باران مىشوند. پس از نماز با چند قطعه سنگ کوچک به طرف آب انبار مىروند. آنها نيست مىکنند و سنگ را به سر در و ديوار آجرى آب انبار مىفشارند. آنها معتقدند که اگر حاجتشان پذيرفته شود، سنگ به ديواره مىچسبد
. |
||
از آنجا که مراسم بارانخواهى از سنتهاى بسيار کهن در ايران است، مىتوان احتمال داد که بناى اوليه مسجدى که در ميان باغهاى خارج از شهر وجود دارد، تخريب شده و مکانى بوده که پيش از اسلام در آنجا مراسم طلب باران يا جشن باران برپا مىشده و يا مکانى مانند پرستشگاه آناهيتا 'الهه آب' وجود معبد در کنار آب و اختصاص آن به زنان، از ويژگى معابد آناهيتا است
. |
||
|
||
ايرانيان براى مبارزه با خشکسالي، علاوه بر کارهائى چون حفر قنات و ساخت آب انبار، يکسرى مناسک اعتقادى نيز انجام مىدادند که مراسم کوسهگلين از جمله
ٔ
آنها است، که در منطقه قزوين ؟؟؟ شيوه اجراء مىشود. يکى از شيوههاى اجرا به اين شرح است: پيرزن با پارچه و لباسهاى کهنه عروسکى کچک درست مىکند و به دست گرفته در کوچه و خيابانها حرکت مىکند. بچهها در پشت سر او را همراهى مىکنند. آنها بهدر هر خانه که مىِسند، صاحبخانه چيزى از وسايل تهيه آش مانند نخود، رشته و ... به آنها مىدهد. با اين مواد آش مىپزند و بين اهالى محل تقسيم مىکنند. معتقدند چند روز بعد از اين مراسم، باران خواهد آمد
. |
||
|
||
از ديگر مراسمهاى بارانخواهى است. در اين مراسم درون يک قدح آب ريخته به پشتبام مىبرند و بهوسيله
ٔ
يک چمچمه، کمکم آب از قدح به طرف آسمان مىپاشند
. |
مراسم ماه محرم
|
||
اين مراسم خاص شهر قزوين است. طبقى از چوب به ارتفاع حدود يک و نيم متر و قطر يک متر که بيشتر قسمتهاى آن آينهکارى شده تهيه مىکنند. اين طبق استوانهاى شکل را بر سر گذاشته حمل مىکنند
. |
||
در شهر قزوين در شب تاسوعا همه دستههاى عزادار از مسجد و تکايا بهطرف امامزاده سلطان سيدمحمد بهراه مىافتند و آنجا تجمع مىکنند. در شب عاشورا به سمت امامزاده حسين (شاهزاده حسين) مىروند. در مناطق روستائي، اهالى هر روستا در اين شب به امامزاده محل رفته و تا قبل از طلوع آفتاب به سينهزنى مىپردازند و پس از نماز صبح به طرف روستاى خود حرکت مىکنند. دستههاى عزادار، يک دور در محل زده و سپس به مسجد محل مىروند
. |
||
|
||
در روستاى
'
زرآباد' از توابع 'رودبار الموت' چنار کهنسالى وجود دارد که به اعتقاد اهل محل، هر سال هنگام اذان صبح روز عاشورا، از ساقههاى آن مايع قرمز رنگى تراوش مىکند. هر سال افراد بسيارى از مناطق دور و نزديک به اين محل مىآمد. و زير درخت خونبار مىروند تا هم عزادارى کنند و هم شاهد تراوش خون باشند
. |
||
|
||
در روز سيزده محرم زنان قزوينى در مسجد علىاکبر جمع مىشوند، عدهاى با بيل و کلنگ و عدهاى با دست گرفتن پيکرهاى پارچهاى بدون سر، به دور شره مىچرخند و دوباره به مسجد برمىگردند و سينهزنى و نوحهخوانى مىکنند. در روز سيزده محرم بعد از واقعه کربلا که کسى جزأت نمىکرد جنازههاى ياران امام حسين
(
ع) را دفن کند، زنان طايفه بنىاسد جمع شدند و بهخاک کردن جنازهها پرداختند
. |
نوروز
|
||
مردم استان قزوين مانند مردم ديگر مناطق ايران، از اوايل اسفندماه خود را براى برگزارى مراسم سال نو آماده مىکنند. آنها همراه خانهتکانى و نظافت، به خانهتکانى دلهاى خود مىپردازند. در روز عيد با چيدن سفرههاى رنگين، پذيراى ميهمانان خود مىشوند. آنها در سفرههاى پارچهاى قلمکار و ظروف رنگارنگ بلوري، انواع شيرينىهاى خانگي، انجير، آلبالوى خيس شده، نخود، کشمش و نقل و نوعى توت که با خمير پودر پسته و بادام درست مىکنند، مىچينند و به ميهمانان تخممرغ رنگ شده (با پوست پياز) عيدى مىدهند
. |
||
امروزه از روز اول عيد، ديد و بازديدهاى خانوادگى آغاز مىشود و تا قبل از سيزدهبهدر پايان مىگيرد
. |
||
|
||
نوروزى خوانى يکى از مراسم مربوط به روزهاى پايانى سال است و جزئى از مراسم استقبال نوروز بهشمار مىرود. نوروزىخوانها بيشتر از اهالى روستاهاى منطقه 'الموت' و
'
طالقان' هستند؛ آنها در دستههاى دو تا چهار نفره، در کوچه و خيابان بهراه مىافتند و با خواندن اشعار کوتاه و بلند، طليعه سال نو را به مردم مژده مىدهند و بيت يا دو بيت ديگر را، دو نفر ديگر پاسخ مىدهند. ساکنان منازل با شنيدن صداى نوروزىخوانها، به استقبال آنها رفته و با دادن پول و شيرينى از آنها پذيرائى مىکنند
. |
||
|
||
در اين زمينه افسانهاى وجود دارد، هنگامى که مختار ثقفى خواست عليه بنىاميه قيام کند، با يارانش قرار گذاشت که در شب آخرين پنجشنبه سال شورش کند. وقتى نقشه آنان فاش شد، او تصميم گرفت نقشه خود را يک شب جلو بياندازد، و به اطرافيان خود گفت در شب چهارشنبه بر روى پشتبام خانههاى خود آتش روشن کنند تا همه متوجه شده و قيام کنند. مردم نيز چنين کردند. از آن بهبعد بهپاس بزرگداشت اين اقوام، در شب چارشنبه آخر هر سال ايرانيان در حياط يا بام منازل خود آتش مىافروزند. بههر حال اين مراسم نشان دهنده نماد آتش در ميان ايرانيان باستان است. در قزوين نيز در اين شب آتش روشن مىکنند و معتقدند کوپههاى آتش حتماً بايد تاق (تک) باشد. دراين شب مواظب هستند چيزى شکسته نشود، چون آنرا خوش يمن نمىدانند. در اين شب کلهپاچه مىخوردند و شب را با خوردن آجيل سپرى مىکردند. صبح روز بعد استخوانهاى کلهپاچه را به مزارع برده و در باغ يا زمين خود مىريختند و معتقد بودند اين کار از بروز آفت جلوگيرى مىکند. در شب چهارشنبهسورى مراسم قاشقزنى نيز انجام مىشود
. |
||
|
||
در روز سيزده فروردين، مردم به طبيعت مىروند و به دور هم جمع مىشوند و به شادى مىپردازند و نيز رسم است تا هر کس کنار رود، برود و هفت سنگ کوچک را به نيت رفع و دفع بلا و بيمارى به داخل آب پرتاب کند و دختران دم بخت سبزه گره بزنند. در پايان نيز سبزهها را به آب انداخته و به خانههاى خود باز مىگردند
. |