0

زندگی نامه علما

 
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما
پنج شنبه 5 آبان 1390  1:23 PM

آيت‌الله شِخ محمد تقي هروي

(1299-1217ق)

 

ولادت

 

فقيه نامي، اصولي مسلط، متكلم عابد ، رياضي دان زاهد، رجالي فاضل، مدرس متواضع ملا محمد تقي هروي فرزند ميرزا حسين علي از فقهاي بزرگ تشيع در قرن سيزدهم قمري است كه در هفدهم ماه مبارك رمضان 1217 ق در هرات ، افغانستان متولد شد.

 

تحصيلات

 

 پس از فراگيري ادبيات فارسي به ادبيات عرب و رياضي روي آورد و تحصيلات خود را در اين دو رشته و برخي رشته‌هاي ديگر، در شهر هرات به پايان رساند.

 

وي در هجده سالگي در سال 1235 ق به اصفهان رفته در رشته فقه و اصول از محضر علماي بزرگ آن ديار مانند شيخ محمد تقي صاحب حاشيه و سيد حجت‌الاسلام و حاجي كرباسي بهره برد. سپس عازم مشهد شده پس از زيارت مرقد مطهر حضرت امام رضا (عليه السلام) به كشور عراق و عتبات رحت سفر بست.

 

اساتيد

 

آيت‌الله هروي پس از ورد به حوزةعلمية نجف خدمت شيخ محمد حسن نجفي (صاحب جواهر) رسيده مدتي از حضور آن عالم بزرگ استفاده كرد و در حوزه علميه كربلا نزد عالمان نامي آن حوزه، آقاي سيد كاظم رشتي و آقاي ميرزا علينقي طباطبايي به تلمذ پرداخت. بريخ از منابع دانشمند معروف شيخ انصاري را نيز از اساتيد وي شمرده اند.

 

نامبرده پس از خاتمه يافتن تحصيلات خويش كشور عراق را ترك كرده به شهر اصفهان وارد شد.  انس نامبرده با اين شهر و حوزه علميه آن در دوران تحصيل، حضور علماي بزرگ و متقي در آن شهر و منازعات نوادگان احمدشاه ابدالي و نيز دخالت هاي انگليس در امور داخلي كشور را كه مملكت را به خرابه و ويرانهظاي تبديل كرده بود را نمي‌توان در اين اقامت، بي‌تأثير دانست. وي به سرعت در سايه عزل و تقوايي كه داشت موقعيت مهم اجتماعي و حوزوي خود را به دست آورد و مرجعيتي تمام يافت.

 

هروي هرچند وظايف گوناگون تبليغي، آموزشي و اجتماعي را به عهده داشت، مهمترين آن را بايد تدريس و آموزش در حوزة علميه اصفهان دانست؛ از اين طريق شاگردان و فضلاي نامداري كه آيت‌الله شريعت اصفهاني از جمله آنان است، تربيت كرد. شاگرد نامبرده وي در بارة استادش مي‌فرمايد وي بزرگواري با حسن سيرت و صفاي سريرت و نقاوت طويت و خلوص نيت بوده و در نزد خواص وعوام وجاهتي تمام داشته. با اين همه وي خيلي زود مورد حسد حسودان و بد خواهان قرار گرفت. اتهام واهي مبني بر داشتن ارتباط با بابيه برا شكستن اعتبار و كسر مقام بلند و روز افزون اجتماعي- حوزوي وي، در اين راستا قابل توجيه است. از اين رو در سال 1271 ق اصفهان را ترك كرده به حوزه علميه نجف بازگشت. و به تدريس علوم گوناگون اسلامي و تربيت دانشمندان، محدثان و فقيهان كه برخي از آنها را در آينده ياد آور خواهم شد، همت گماشت.

 

فقيه ياد شده تا آخر عمر در نجف به سر برد و تا آخرين لحظه حياتش به تدريس، تأليف و عبادت پرداخت. اقامت وي در شهر اصفهان و نجف موجب شده است كه برخي تراجم از او به عنوان اصفهاني و يا حائري تعبير كنند.

 

تاليفات

 

 نويسنده اخير در بارة آثار متعدد و متنوع مرحوم هروي مي‌نويسد: «او آثار با ارزشي دارد كه به مهمترين آنها مي‌پردازيم:

 

1- نهاية الامال في كيفية ارجوع الي علم الرجال

 

2- توضيح الحساب

 

3- الحديقة النجفيه

 

4- تلخيص تحقة الابرار

 

5- كاشف الارستار

 

6- عيون الاحكام

 

7- طريق النجاة

 

8- مناسك الحج

 

9- لوامع الفصول في شرح مبادي الاصول

 

10- المقاصد العلية

 

 11 المشارع

 

12- التعادل و التراجيح

 

13- المطلق و المقيد

 

14- خلاصة البيان

 

15- ملخص آية الكرسي

 

16- الدرر المنثوره

 

17- لطائف الفوائد

 

18- الاربعين

 

19- السبع المثاني

 

20- المناقب الحسينيه

 

21- شرح الاسباب

 

22- مجالس المواعظ و النصايح

 

23- تنبيه الغافلين في رد البابيين

 

24- حاشية القوانين

 

25- نجاة العباد

 

 26- حاشية الرياض

 

 27- حاشية المنهاج

 

28- حاشية القوانين

 

 29- تعليقة علي حواشي الشيرواني علي المعالم و...»[1]

 

همان گونه كه اشاره شد اين آثار برخي از تأليفات مهم وي هستند و مؤلف مكارم الآثار مهم ترين آثار او را 49 اثر گفته؛ بنابراين مجموع كتاب‌هاي بر جاي مانده وي بيش از رقم فوق است.

 

وفات

 

او هم چنان سرگرم تدريس و تأليف بود تا اين كه در سال 1299 ق در نجف اشرف وفات يافت و در قبرستان خانوادگي سيد صاحب ضوابط در صحن كوچك حضرت امام حسين (ع) دفن شد. از او فرزندي باقي نماند. بازماندگان وي كتابخانه با ارزشش را به كتابخانه مجتهد بزرگ آيت الله سيد حسن شيرازي هديه كردند و پس از وفات قسمتي از آن به كتابخانه «تستريه» منتقل شد.[2]

 


[1] - آقا بزرگ تهراني، نقباء البشر في القران الرابع عشر، ج 1، ص 212- 215؛ محسن امين، اعيان الشيعه، ج 9، ص 195.

 

[2] - همان.
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها