پاسخ به:زندگی نامه علما
پنج شنبه 5 آبان 1390 1:21 PM
ميرزا ابو القاسم فرزند حاج محمد على فرزند حاج هادى نورى تهرانى، مشهور به كلانتر و از علماى بزرگ تهران و از شاگردان شيخ مرتضى انصارى است.
ميرزا ابو القاسم در سوم ربيع الثانى سال 1226هـ ق شهر تهران به دنيا آمد. مادرش از خانواده اهل علم و تقوا و پدرش انسانى مؤمن و پاك و علاقهمند به سلسله جليله روحانيت بود و لذا از همان كودكى فرزند خود را براى فراگيرى علوم اسلامى مهيا ساختند.
خاندان كلانتر خاندانى مشهور بودند. كلانتر كلمهاى فارسى است به معناى بزرگتر و كلان به معناى بزرگ است. به آنان كلانتر مىگفتند چرا كه وى خواهر زاده محمود خان كلانتر بوده كه در سال قحطى به دست ناصرالدين شاه ملعون به دار آويخته شد.
به خاندان آنان ثقفى نيز مىگويند چرا كه جد آنان منسوب به مختار بن ابى عبيدة ثقفى ، آن شخصيت مشهور در تاريخ اسلام و آن منتقم خون شهداى كربلا است.
پدر بزرگش حاج هادى از تجار پاك شهر نور در استان مازندران بود كه به تهران مىآيد و ساكن آن شهر مىشود. يكى از فرزندانش به نام حاج محمد على با خانوادهاى اهل علم و روحانى ازدواج مىكند كه ثمره آن ميرزا ابو القاسم، شخصيت فقيه و دانشمند مورد نظر ما است.
ميرزا ابو القاسم كلانتر از همان كودكى به فراگيرى علوم اسلامى مىپردازد و آثار نبوغ و استعداد ذاتى خود را آشكار مىسازد. هنوز به ده سالگى نرسيده بود كه مقدمات را به پايان مىرساند و عبارتهاى مشكل و پيچيده را به راحتى بيان مىكند. سپس به همراه عموى خود براى ادامه تحصيلات به اصفهان مىرود تا از محضر علماى آن حوزه نيز بهره ببرد.
سه سال در حوزه علميّه اصفهان مىماند و سپس به تهران باز مىگردد و دو سال نيز در آن شهر به تحصيلات خود ادامه مىدهد. پس از آن به نجف اشرف مىرود و دو سال نيز از حوزه آن شهر استفاده مىبرد، اما به دليل مشكلات اقتصادى به تهران باز مىگردد و در مدرسه خان مروى به درس و بحث مشغول مىگردد.
وى در آن زمان در محضر ملا عبد الله زنوزى به فراگيرى علوم معقول و در محضر ديگر علما به فراگيرى فقه و اصول مىپردازد.
در سن 20 سالگى مشهور به علم و فضل مىگردد، لذا از وى درخواست مىكنند تا براى ادامه تحصيلات دوباره به عراق سفر نمايد. او هم مىپذيرد و به كربلا مىرود و در محضر درس سيد ابراهيم قزوينى به فراگيرى علوم شرعى مىپردازد تا آنكه فتنهاى در شهر كربلا پيش مىآيد و قتل و غارت مىشود و او مجبور مىگردد به اصفهان مهاجرت نمايد.
او پس از فرو نشستن فتنه به نجف اشرف باز مىگردد و پاى درس شيخ مرتضى انصارى حاضر مىشود و از شاگردان بزرگ اين عالم انديشمند مىگردد و تقريرات درس اصول ايشان را با نام مطارح الأنظار به نگارش درمىآورد.
وى مورد اعتماد شيخ انصارى بود و بيست سال در مجلس درس ايشان شركت مىكرد و شيخ انصارى نيز بارها به اجتهاد ايشان تصريح نموده است.
ميرزا ابو القاسم كلانتر پس از بيست سال استفاده از محضر شيخ انصارى تصميم به سفر به تهران براى تبليغ دين مىگيرد. شيخ انصارى در آن هنگام به وى مىفرمايد: وظيفه علما سه چيز است كه تو را به آن سفارش مىكنم:
1 - اول از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى، آن را برپاى دار و آن اقامه نماز جماعت با مردم است.
2 - دوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى خود را در معرض آن قرار ده و آن پست قضاوت و حكومت در ميان مردم است.
3 - سوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى انجام بده و بر آن مداومت نما و اگر نتوانستى باز سعى بر انجام آن داشته باش و آن تدريس و نگارش كتاب است.
ميرزا ابو القاسم بن محمد على نورى تهرانى كلانتر دانشمندى بزرگ و فاضلى انديشمند و محققى دقيق و فقيهى اصولى و از شاگردان بزرگ و مشهور شيخ انصارى است. وى از علماى بزرگ و فقهاى برجسته شهر تهران است.
فرزند وى ميرزا ابو الفضل كلانتر درباره ايشان مىفرمايد:
حكيم الفقهاء الربانيين و فقيه الحكماء الإلهيين، وحيد عصره و زمانه و فريد دهره و أوانه علامة العلماء المجتهدين و كشاف حقائق العلوم بالبراهين .
يعنى وى حكيمى فقيه و عالمى ربانى و فقيه و فيلسوفى الهى، يگانه عصر و زمان خود و علامه علماى مجتهد و كشف كننده حقائق علوم با برهان و استدلال است .
سيد محسن امين صاحب كتاب ارزشمند أعيان الشيعة درباره ايشان مىفرمايد:
كان المترجم من عباد الله الصالحين و في أيام قرائته على الشيخ مرتضى كان من وجوه تلاميذه و كان بعد فراغ أستاذه من الدرس في علمي الأصول و الفقه يعيده و يقرره لجماعة من حاضري الدرس .
يعنى وى از بندگان صالح خدا بود. او در ايام درس شيخ مرتضى انصارى از شاگردان برجسته ايشان در فقه و اصول بود و بعد از جلسه درس نيز درس شيخ انصارى را براى شاگردان وى تقرير كرده و دوباره درس مىداد .
1 - ملا عبد الله زنوزى
2 - سيد ابراهيم قزوينى
3 - شيخ مرتضى انصارى
1 - ملا فتح على نهاوندى
2 - ميرزا على اكبر حكمى قمى
3 - شيخ اسماعيل بن شيخ محمد على محلاتى نجفى
ايشان تأليفات فراوانى به رشته تحرير درآورده است مانند:
1 - مطارح الأنظار، اين كتاب تقريرات درس اصول شيخ انصارى است.
2 - رسالة في المشتق
3 - تقليد الميت و الأعلم، اين كتاب نيز تقريرات درس شيخ انصارى است.
4 - الرد على الرسالة الإرثية، وى اين كتاب را در سال 1287 در شهر تهران نگاشته و سپس آن را به فارسى ترجمه نموده است. اين كتاب در ردّ كتاب الرسالة الإرثية نوشته سيد اسماعيل بهبهانى است.
5 - رسالة في الأدلة العقلية
6 - رسالة في الصحيح و الأعم
7 - رسالة في العام و الخاص
8 - رسالة في المفهوم و المنطوق
9 - رسالة في الإجارة
10 - رسالة في الطهارة، و تأليفات فراوان ديگر.
سرانجام اين عالم انديشمند در 3 ربيع الثانى سال 1292 هجرى قمرى در شهر تهران ديده از جهان فرو بست و پيكر مطهرش را در شهر رى، درجوار حرم مطهر حضرت عبد العظيم حسني (ع) درکنار مقبره ابو الفتوح رازى، پشت قبر حمزة بن امام موسى بن جعفر عليه السّلام به خاك سپردند.