0

زندگی نامه علما

 
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما
پنج شنبه 5 آبان 1390  9:39 AM

صاحب جواهر (متوفاى 1266 ق.)

 

 

 

فقيه جاودانه‏

 

ابراهيم اسلامى‏

 

 

ولادت‏

 

در سال 1200 ق.[1] فرزندى در خانه شيخ‏ محمد باقر نجفى به دنيا آمد كه او را محمد حسن ناميدند.

 

شرح هجرت نياكان محمد حسن از اصفهان به نجف اشرف را اين گونه ياد كرده‏اند : زمانى شيخ عبدالرحيم شريف كبير - جدّ سوم محمد حسن - از اصفهان راهى نجف اشرف شد و در آن شهر مقدس رحل اقامت افكند تا از محضر عالمان بزرگ كسب فيض كند. وى سرانجام از فقيهان وارسته و فاضل گرديد. دو پسر دانشمند به نامهاى آقا محمد كبير و آقامحمد صغير - جدّ دوم محمد حسن، (مؤلف كتاب الاقتباس و التضمين در عقايد) از او به يادگار ماندند. شيخ عبدالرحيم، فرزند آقا محمد صغير و جد محمد حسن فرزانه‏اى است كه به نيكى از او ياد كرده‏اند.

 

در حقيقت محمد حسن دوران كودكى و نوجوانى را در دامان خاندان علم و فضيلت سپرى كرد.

 

 

در حوزه نجف‏

 

هنوز كودكى بيش نبود و تازه خواندن و نوشتن را فراگرفته بود كه وارد حوزه علميه نجف اشرف شد. دروس مقدمات و سطح را بسرعت نزد سيد حسين شقرايى عاملى (متوفى 1230 ق.) و شيخ قاسم آل محيى‏الدين (متوفى 1238 ق.) و شيخ حسن (متوفى 1250 ق.) گذراند و در نوجوانى به در س خارج فقه و اصول راه يافت.

 

محمد حسن ساليان دراز در عاليترين سطح دروس حوزه علميه، در درس آيت اللَّه شيخ جعفر كاشف‏الغطاء، آيت اللَّه سيد مهدى بحر العلوم، آيت اللَّه سيد جواد عاملى و آيت اللَّه شيخ موسى كاشف‏الغطاء[2] شركت كرد و با پشتكار و نبوغى كه داشت توانست در 25 سالگى به درجه اجتهاد نايل آيد و نگارش كتاب بى همتاى «جواهرالكلام» را آغاز كند. شيخ سپس به تدريس علوم دينى همت گذارد.

 

 

مربى بزرگ‏

 

حوزه علميه نجف به بركت تدريس صاحب جواهر رونق تازه‏اى گرفت.[3] شيخ آقا بزرگ‏ تهرانى مى‏نويسد:

 

«صاحب جواهر اين امتياز را نيز بر ديگر عالمان داشت كه عموم شاگردانش از علماى بزرگ و سرشناس بودند و در محضر درس او جمع فراوانى تربيت شده، در گوشه و كنار جهان پخش گرديدند و بعد از او مقام مرجعيت يافتند و بر كرسى فتوا نشستند كه عدد آنان زياد و شمارش آنان كار مشكلى است.»[4]

 

برخى از شاگردان ممتاز او عبارتند از:

 

 

1 - آيت اللَّه سيد حسين كوه كمرى : فرزند سيد محمد، كه با 24 واسطه، نسبش به امام حسين ‏(ع) مى‏رسد. او در روستاى اَرْوَنَق، از توابع كوه كمره تبريز به دنيا آمد و پس از فراگيرى خواندن و نوشتن به حوزه علميه تبريز راه يافت. سپس براى ادامه تحصيل عازم كربلا شد و پس از مدتى به حوزه علميه نجف روى آورد و در درس صاحب جواهر و شيخ انصارى شركت كرد و به اجتهاد رسيد.[5] ماجراى‏ تواضع و شركت وى در درس شيخ انصارى بسيار شنيدنى است.[6]

 

آية اللَّه كوه كمرى بعد از وفات شيخ انصارى (متوفى 1281 ق.) به مرجعيت رسيد. بسيارى از شيعيان آذربايجان، تفليس و ايروان از او تقليد مى‏كردند. سر انجام وى در سال 1299 ق. در نجف در گذشت و در مقبره‏اى كه اكنون به نام او معروف است، در برابر آرامگاه صاحب جواهر به خاك سپرده شد.[7]

 

 

2 - آيه اللَّه شيخ جعفر شوشترى : فرزند حسين و اهل شوشتر است در جوانى همراه پدر به حوزه علميه نجف راه يافت و در درس صاحب جواهر شركت كرد. پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقامهاى والاى علمى و اخلاقى به زادگاه خود برگشت و بيش از سى سال در آنجا به تبليغ اسلام پرداخت. در سال 1291 ق. به نجف بازگشت. او در صحن حرم حضرت على (ع) به سخنرانى مى‏پرداخت و گفتارش مشتاقان زيادى داشت.

 

در سال 1302 ق، براى زيارت امام رضا (ع) به ايران آمد و علماى بزرگ تهران از او درخواست كردند تا مدتى در تهران بماند. او نخستين امام جماعت مسجد سپهسالار بود.

 

آية اللَّه شيخ جعفر شوشترى،[8] مرجع تقليد و محدثى بزرگ بود و مى‏بايست بسان اغلب مراجع تقليد به تدريس و فتوا بپردازد اما علاقه وافر او به اهل بيت: وى را بر آن داشت تا به منبر برود و به ذكر روضه‏هاى جانسوز بر شنوندگان تأثير بسيار گذارد.

 

سرانجام در 28 يا 29 صفر 1303 ق، در راه بازگشت به نجف، در كرند غرب بدرود حيات گفت و در نجف به خاك سپرده شد.

 

 

3 - ملا على كنى: در سال 1220 ق. در روستاى «كن» تهران به دنيا آمد. سالها در حوزه علميه نجف نزد استادان فرزانه‏اى چون صاحب جواهر به تحصيل پرداخت. تا اينكه وى به اجتهادش گواهى داد و او به تهران بازگشت و به تأليف و تبليغ پرداخت. از وى آثارى در زمينه اصول، فقه، تفسير، حديث و رجال به يادگار مانده است. سرانجام در صبحگاه روز 27 محرم 1306 ق. درگذشت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى، در كنار قبر امامزاده حمزه به خاك سپرده شد.

 

 

4 - شيخ محمد ايروانى: فرزند محمد باقر ايروانى است كه در سال 1232 ق. به دنيا آمد. در جوانى از ايروان به كربلا رفت و در درس سيد ابراهيم قزوينى شركت كرد. سپس به نجف رفت و در درس بزرگانى چون صاحب جواهر و شيخ انصارى حضور يافت و پس از رسيدن به اجتهاد به «فاضل ايروانى» شهرت يافت. او پس از وفات آيةاللَّه سيد حسين كوه كمرى (متوفى 1299 ه'.ق) مرجعيت تقليد بسيارى از شيعيان ايران، هند، تركيه، قفقاز، و روسيه را عهده‏دار گرديد و در كرسى تدريس عاليترين سطح دروس حوزوى، به تربيت شاگردان پرداخت.

 

از وى كتابهايى در زمينه اصول، فقه و تفسير برجاى مانده است. سرانجام در سال 1306 ق. رخت از جهان بر بست.[9]

 

 

تأليفات

 

شيخ محمد حسن نجفى در 25 سالگى نگارش كتاب بى‏همتاى «جواهرالكلام» در شرح كتاب شرايع الاسلام محقق حلى را آغازيد. جواهرالكلام، اين دائرةالمعارف فقه شيعه ثمره 32 سال تلاش شبانه روزى او اينك معتبرترين متن درسى عاليترين سطح دروس حوزه‏هاى علميه شيعه ، يعنى درس خارج فقه است. علامه سيد محسن امين (متوفاى 1371 ق.) درباره اين كتاب مى‏نويسد : در فقه اسلام كتابى به همتايى جواهرالكلام نيست. شيخ انصارى نيز فرمود : براى مجتهدى كه بخواهد احكام الهى را استنباط كند، كافى است كتابهاى جواهر و وسائل‏الشيعه (حديث) را در اختيار داشته باشد و كمتر اتفاق مى‏افتد كه به كتابى از پيشينيان نيازمند شود.[10]

 

او علاوه بر كتاب «جواهر» كتابهاى ديگرى نيز نوشت كه عبارتند از :

 

1 - نجاةالعباد فى‏المعاد: درباره احكام طهارت و نماز

 

2 - هدايةالناسكين : درباره احكام حج‏

 

3 - رساله‏اى در احكام خمس و زكات‏

 

4 - رساله‏اى در احكام روزه كه به فارسى ترجمه شد.

 

5 - رساله‏اى در احكام ارث‏

 

6 - مقالاتى پيرامون اصول فقه‏

 

صاحب جواهر تا آخرين لحظات عمر به تأليف مشغول بود. در اواخر عمر تصميم به شرح كتاب «قواعد» علامه گرفت اما افسوس كه پيمانه عمرش به سر آمد.[11]

 

 

ولايت فقيه‏

 

ولايت فقه از دير باز در حوزه‏هاى علميه شيعه مطرح بوده و اصل ولايت فقيه نزد همه فقها مسلم است، اما در محدوده اختيارات فقيه اختلاف است. صاحب جواهر درباره ولايت فقيه مى‏نويسد:

 

اگر ولايت عامه فقيه نباشد، بسيارى از كارهاى مربوط به شيعيان معطل مى‏ماند.[12]

 

ايشان علمايى را كه درباره ولايت فقيه ترديد دارند بسختى مورد نكوهش قرار داده، مى‏نويسد:

 

«اين افراد طعم فقه را نچشيده و از فرمايش ائمه : چيزى نفهميده‏اند.»[13]

 

 

سيره سبز

 

ساختن گلدسته براى مسجد كوفه، احداث وضوخانه و مكانى براى سكونت خادمان مسجد سهله، بناى ساختمان حرم حضرت مسلم بن عقيل (س) و حرم هانى بن عروه(س) در كوفه از كارهاى عمرانى صاحب جواهر است.[14]

 

وى لباسهاى بسيار تميز مى‏پوشيد. ظاهرى بس آراسته داشت. بسيار قانع، فروتن و شكيبا بود. به شاگردانش احترام خاصى مى‏گذاشت. طلبه‏هاى كوشا و با استعداد را گرامى مى‏داشت. روزى در وسط درس به امتياز چهار تن از شاگردانش تصريح كرد. كارى كه از استادان و مراجع تقليد كمتر رخ مى‏دهد. آن چهار نفر عبارت بوده‏اند از:

 

1 - حاج ملا على كنى

 

2 - شيخ عبدالحسين، معروف به شيخ‏العراقين

 

3 - شيخ عبدالرحيم بروجردى

 

4 - شيخ عبداللَّه نعمت عاملى.[15]

 

او تلاش ديگران را مى‏ستود و آنان را تشويق مى‏نمود. زمانى «ازرى» شاعر عرب قصيده بسيار زيبايى در مدح اهل بيت مى‏سرايد كه به قصيده «هائيه»[16] مشهور است. صاحب جواهر در مقام قدردانى از او مى‏گويد : آرزو دارم قصيده «هائيه» ازرى در نامه عمل من نوشته شود و كتاب «جواهر» من در نامه عمل او.[17]

 

 

انتخاب اصلح‏

 

اواخر ماه رجب 1266 ق. بود و صاحب جواهر در بستر بيمارى دستور داد علماى بزرگ نجف نزد او بيايند . همه با چهره‏اى غمناك از مريضى مرجع تقليد شيعيان، حاضر شدند. صاحب جواهر نگاهى به حاضران انداخت و گفت:

 

شيخ مرتضى كجاست؟

 

- نيامده است.

 

- بگوييد بيايد.

 

شيخ انصارى را يافتند و پيغام ايشان را به او رساندند. شيخ انصارى به محضر استاد شرفياب شد و استاد به او فرمود:

 

در چنين وقت حساسى ما را رها مى‏كنى؟

 

شيخ انصارى گفت: رفته بودم مسجد سهله براى بهبود حال شما دعا كنم.

 

صاحب جواهر فرمود:

 

زمام امور دينى را كه به من مربوط مى‏شود، بعد از خود به شما مى‏سپارم و اين امانتى‏الهى است در نزد شما. و پس از من، شما مرجع تقليد شيعيان خواهيد بود. سعى كنيد زياد جانب احتياط را نگيريد. احتياط زياد، زحمت امت اسلامى را فراهم مى‏سازد و دين اسلام، دين جامع و سهل است.[18]

 

 

روز وصل و هجران‏

 

روز اول شعبان 1266 ق. فرا رسيد. بهشتيان در انتظار به زمين مى‏نگريستند. بهشت را آذين بستند و بساط ميهمانى گستراندند. جواهر بى نظير شيعه، فقيه بلند آوازه آيت اللَّه شيخ محمد حسن نجفى نفسهاى آخر عمر را مى‏كشيد. شهادتين را بر زبان جارى مى‏ساخت. او عمرى در راه اسلام زحمت كشيده بود و اينك آرام مى‏رفت تا به سوى ملكوت پر بگشايد.

 

حجاب چهره جان مى‏شود غبار تنم‏

 

خوش آن دمى كه از اين چهره پرده بر فكنم‏

 

چنين قفس نه سزاى چو من خوش‏الحان است‏

 

روم به روضه رضوان كه مرغ آن چمنم‏

 

مرغ باغ ملكوتم نِيَم از عالم خاك‏

 

چند روزى قفسى ساخته‏اند از بدنم‏

 

هنگامى كه آفتاب به وسط آسمان رسيد آفتاب عمر صاحب جواهر غروب كرد. شيعيان غرق در عزا شدند. تشييع جنازه باشكوهى برگزار شد. پيكر پاكش را در مقبره‏اى كه خود جنب مسجدش آماده كرده بود، به خاك سپردند. مجالس يادبود او در بسيارى از شهرها برگزار شد.

 

از گوهر شناس فقه، هشت پسر دانشمند به نامهاى : شيخ محمد ، شيخ عبدالعلى ، شيخ عبدالحسين، شيخ باقر ، شيخ موسى ، شيخ حسين، شيخ حسن، شيخ ابراهيم و دخترانى چند به يادگار ماند.

 

 

 


[1] تاريخ ولادت شيخ محمد حسن را بين سالهاى 1192 - 1202 ق. نگاشته‏اند (ر.ك :الكرام‏البررة، شيخ آقا بزرگ تهرانى، ج 1، ص 311؛الذريعه، ج 5، ص 275 - 276؛ روضات‏الجنات، ميرزا محمد باقر خوانسارى، ج 2، ص 305 - 306).

 

[2] الكرام‏البررة، همان، فوائدالرضويه، شيخ عباس قمى، ص 453، مقدمه جواهرالكلام، محمد رضا مظفر، ج‏1، ص 22.

 

[3] آية اللَّه محمد حسن نجفى پس ازنگارش كتاب «جواهر الكلام» به «صاحب جواهر» معروف شد.

 

[4] الكرام‏البرره، ج 2، ص 305

 

[5] معارف‏الرجال، محمد حرزالدين، ج 1، ص 262 و 263؛ ريحانه الادب، محمد على مدرس تبريزى، ج‏5، ص 105 و 106.

 

[6] ر. ك : عدل‏الهى ، مرتضى مطهرى، ص 330 و 331.

 

[7] معارف‏الرجال ، ج 1، ص 263 و 264.

 

[8] رساله عمليه او«منهج الرشاد»نام دارد.

 

[9] الذريعه، ج 3، ص 192، معارف‏الرجال، ج 2، ص 361 - 363، علماء معاصرين، واعظ خيابانى، ص 21 - 22.

 

[10] اعيان‏الشيعه، محسن امين عاملى، ج‏9، ص‏ 149

 

[11] معارف‏الرجال، ج‏2،ص‏ 226

 

[12] جواهرالكلام، ج‏21، ص‏ 397

 

[13] همان.

 

[14] الكرام‏البررة، ج 1، ص 228.

 

[15] تكملة امل الآمل، سيد حسن صدر، ص‏271.

 

[16] چون هر بيت در اين قصيده به "هاء" ختم شده، به قصيده "هائيه" مشهور است.

 

[17] مفاتيح‏الجنان ، شيخ عباس قمى، ص‏ 328

 

[18] ماضى‏النجف و حاضرها، شيخ باقر آل محبوبه، ج‏2، ص‏ 134
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها