0

زندگی نامه علما

 
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما
دوشنبه 2 آبان 1390  6:55 PM

آيت الله سيد صدرالدين رضوى قمى (ره)

( 1160- 1095 هـ.ق )

 

 

 

ولادتسيد صدر الدين رضوى قمّى (قامت تقوى‏) از فقيهان و دانشوران برجسته قرن يازدهم و دوازدهم ه ق است. او در سال 1095 ه . ق در يك خانواده اصيل پا به عرصه وجود نهاد ، نامش را صدر الدين نهادند. شايد زمانى كه پدر اين نام را براى مولود مباركش برمى گزيد، نمى‏دانست آينده درخشانى در انتظار اوست و فرزند كوچكش يكى از مشعلداران حوزه فقاهت و تقوى‏ و معرفت خواهد شد. پدرش ، محمد باقر رضوى است، از شرح حال او در كتاب‏هاى تراجم مطلبى به دست نيامد ؛ البته مرحوم خوانسارى در  روضات الجنات و مرحوم شيخ عباس قمى در فوايد الرضويّه  دو نفر از علما را به نام محمد باقر رضوى قمى يا حسينى نجفى، ياد آورى مى‏كنند و آنها را از بزرگان علم كلام مى‏شمارند، و اين سوال مطرح مى‏شود كه آيا يكى از آنها پدر بزرگوار شخصيت مورد نظر ما هست يا نه؟ با اينكه نمى‏توان نظر قاطعانه‏اى ابراز كرد، اما برخى از قرائن گوياى اين مطلب است كه مرحوم محمد باقر  فرزند محمد ابراهيم فرزند محمد باقر رضوى قمى همدانى پدر ايشان است. بر اساس اين احتمال درسال 1118 ه . ق از دنيا رفته است. از زادگاه سيد صدرالدين هم نشانى در دست نيست و اينكه آيا ايشان واقعاً اهل قم بود يا چون مدّتى در آن شهر اقامت داشت، به قمى معروف شد. همانطور كه خيلى از علماى ما كه اهل قم نبودند به دليل حضور و اقامت در اين شهر، مشهور به قمى بودند.

 

 

 

خاندان از خاندان سيد صدرالدين اطلاع دقيقى در دست نيست ؛ گر چه بعضى از نويسندگان، عده‏اى از علماي  شيعه را جزو اين خاندان جليل به حساب مى‏آورند، همانند: محمد مهدى، فرزند ميرزا محمد باقر حسينى مشهدى كه گفته‏اند او جد سادات همدان است. همچنين محمد باقر رضوى قمى كه او را قمى الاصل، متولد و ساكن همدان دانسته‏اند. سيد صدر برادرى به نام سيد ابراهيم رضوى ساكن در همدان داشت كه از محققان و بزرگان علم و صاحب تأليف بود و سيد عبدالله جزائرى نام او را در كتاب اجازه مى‏آورد. وى همان كسى بود كه سيد صدر از قم به همدان رفت و مهمانش شد. سيد ابراهيم رضوى بعد از رحلت برادرش، سيد صدر الدين، از همدان به كرمانشاه رفت و تا مدتى آنجا ساكن شد؛ اما اينكه در كجا و چه زمانى رحلت نمود، مشخص نيست.

 

 

 

سيد صدرالدين  در منظر بزرگان دانشمندان در كتاب‏هاى تراجم خود از سيد صدرالدين به نيكى ياد كرده‏اند. مستندترين شرح‏هاى او به دست يكى از بهترين رجال شناسان قرن 12 هجرى قمرى سيد عبدالله موسوى جزايرى به رشته تحرير در آمده است. او سيد عبدالله كه با جناب سيد صدر ملاقات كرده است، مقام و منزلت او را با دقت فراوان نقل مى‏كند و مى‏نويسد:

 

 

 

سيد صدر عالمى بزرگوار، اهل كلام و داراى حَسَب و نسب والايى است. او در نجف اشرف اقامت داشت و بزرگترين و برجسته‏ترين دانشمندى بود كه در عراق ديدم. بهره وجودى او بيشتر از همه بزرگان روزگارش بود و در حكمت و فلسفه و روايت و فقه از همه جامع‏تر به نظر مى‏رسيد. حكمت را از حكيمان اصفهان فرا گرفت، در نجف  از چنان عظمت و نفوذ كلام برخوردار شد كه وقتى شيعيان از سراسر جهانِ به زيارت مرقد مطهر اميرالمومنين حضرت على (ع) مشرف مى‏شدند، به خدمت اونيز مى‏رفتند و ضمن ملاقات، مسائل شرعيه مورد نيازشان را مى‏پرسيدند.

 

مرحوم سيد عبدالله موسوى جزايرى درباره سيد صدرالدين كلامى گفته يا مطلبى نوشته‏است، همانند حاجى نورى و خوانسارى و شيخ عباس قمى و آقا بزرگ تهرانى و سيد محسن امين و... اين موضوع هر چند ما را از مطرح كردن آن سخنان بى نياز مى‏كند ؛ ولى چون بعضى ديگر از دانشوران محقق شرح حال سيد صدرالدين را با تفصيل بيشترى آورده‏اند، ناچار به يادآورى برخى از آنها هستيم.

 

مرحوم خوانساري صاحب روضات الجنات مى‏نويسد:                                                                                        سيد صدر الدين از محققان و عالمان بزرگ عصر خود به شمار مى‏آمد و در مراتب فضل و دقت بى نظير بود. او ابتدا در حوزه اصفهان نزد جمعى از دانشوران برجسته درس خواند و به مراحلى از كمال علمى نائل شد. از حوزه اصفهان براى ارشاد و تبليغ احكام دين و تربيت طلاب، به شهر قم روانه شد.

 

مرحوم شيروانى از متفكرترين دانشمندان روزگار خود بود. وى كه در شيروان به دنيا آمد، ساكن اصفهان شد و در اين شهر مورد توجه همه دانشجويان بود. علامه شيروانى ابتدا در نجف مشغول تحصيل و تدريس بود، تا آنكه شاه سليمان صفوى او را به اصفهان دعوت كرد ؛ وى درخواست شاه سليمان را پذيرفت و با حضور خود به حوزه اصفهان شكوه و جلوه خاصّى بخشيد، ضمناً او داماد مرحوم ملا تقى مجلسى بود.

 

شاگردان در منابع گوناگون مطالعه شد،به شاگردان سيد صدر اشاره‏اى شده بود و تنها عالمى كه به عنوان شاگرد سيد مطرح است، آيت حق و الگوى تقوى و تواضع ؛ وحيد بهبهانى است كه به حق ستاره پر فروغ آسمان علم و فضل و انديشه است ؛ زيرا او مؤسّس علم اصول است، آن هم در زمانى كه نزديك بود بر اثر رونق گرفتن بازار اخباريگرى، علم اصول فقه از ميان حوزه علمى شيعه از بين برود. بر اثر تلاش‏هاى بى وقفه اين اصولى متفكّر پايه‏هاى علم اصول بر براهين قاطع استوار شد و نه تنها علم اصول به اين وسيله از نابود شدن نجات يافت ؛ بلكه مشرب و مسلك اخبارى‏ها از هم فرو ريخت. اگر سيد صدر را شاگردى جز وحيد بهبهانى نبود، بايد گفت زهى فخر و مباهات كه چنين استادى چنين شاگردى را تربيت كرد.

 

 

 

تاليفات تأليفاتى چند براى سيد صدر ذكر كرده‏اند همانند: حاشيه بر مختلف علّامه حلّى و كتاب طهارت ؛ اما مشهورترين و معتبرترين كتابى كه از او به يادگار ماند، شرح بر شرح وافيه در علم اصول فقه است. كتابى كه مرحوم شيخ مرتضى انصارى بارها در رسائل از آن نام مى‏برد و آراء سيد صدر را مطرح مى‏كند. هر گاه نظرش موافق نظريه سيد نباشد، آن نظريه را مورد نقد و بررسى قرار مى‏دهد. شيخ انصارى تقريباً در 12 موضع از كتاب رسائل خود به نظريه‏هاى سيد پرداخته است.

 

 

 

وفاتسيد صدر الدين رضوي در سال 1160 ه . ق در سن شصت و پنج سالگى، روحش از عالم خاكى پرواز كرد و به ملكوت اعلى پيوست.

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها