پاسخ به:زندگی نامه علما
سه شنبه 5 مهر 1390 1:07 AM
محمد بن ادريس حلى
( 543 ـ 598 هـ .ق )
ولادت:
او در سـال 543 هـجـرى در مركز حله قدم به عرصه حيات نهاد, تولد او در يك خانواده روحانى و معنوى صورت گرفته است.
اساتيد:
او از محضر ابن زهره فقيه نامدار كسب علم نموده است .
تأليفات:
او داراى تألـيـفـات متعددى است كـتـاب نـفـيـس و مـعـروف او در فـقـه به نام (سرائر) است , تلخيص تفسير تبيان شيخ طوسى و التعليقات حواشى و ايرادات بر تفسير التبيان و كتاب (الوديعه) از معروف ترين تأليفات او مى باشد.
گفتار بزرگان :
عـلامه نورى در فائده سوم از خاتمه مستدرك مى نويسد : ابو عبداللّه محمد بن احمد بن ادريس عـجـلـى حـلـى , عالم بزرگوار و معروفى است كه بزرگان فقها در اجازات خود به عظمت مقام علمى , فهم و دقت او اعتراف كرده اند و او را ستوده اند.
ابـن داود در رجـال خـود مى گويد: وى پيشواى فقهاى حله , در علوم متقن و داراى تصنيفات بسيار است.
فقيه بزرگ , شهيد اول (قدس سره ) در اجازه خود او را با اين عبارات : شيخ امام , علا مه شيخ العلما و رئيس المذهب ستوده است.
مـحـقـق دوم نيز در اجازه قاضى صفى الدين مى نويسد : روايت مى كنم تمام تصنيفات و روايات شـيـخ امام سعيد محقق , حبر العلما, فخر الملة و الحق و الدين ,ابى عبداللّه محمد بن ادريس حلى را.
شيخ حر عاملى در كتاب (امل الامل) مى نويسد : دانشمندان متأخر ما, ابن ادريس را بسيار ستوده اند و كتاب (سرائر) او را با آنچه در آخر آن از كتاب و اصول متقدمين نقل كـرده است , مورد اعتماد قرار داده اند علا مه حلى و ساير علما, احوال او را در كتب استدلالى خود نوشته و اكثرا آن را پذيرفته اند.
شيخ يوسف بحرانى كه از علماى معتدل اخبارى است , در (لؤلؤة البحرين ) مى نويسد : وى فـقـيـه و اصولى خالص و مجتهد صرف بود, او نخستين كسى است كه باب نكوهش از شيخ طـوسـى (ره ) را بـه روى ديگران گشود, و گرنه قبل از وى دانشمندانى كه در عصر شيخ بودند, غـالبا به روش شيخ عمل مى كردند, تا آنكه نوبت به او رسيد, آن گاه محقق اول (مؤلف شرايع ), و عـلا مـه حلى در موارد بسيارى به نكوهش وى (ابن ادريس ) پرداختند, او و آرا و اقوالش را به باد انـتـقـاد و طعنه گرفتند ولى حقيقت امر اين است كه فضل و بزرگوارى او در ميان شيعه منكر نـدارد.
شهيد سعيد, قاضى نوراللّه شوشترى در كتاب نفيس (مجالس المؤمنين ) مي نويسد : در اشتعال فهم و بلند پروازى , از فخرالدين رازى بيش , و در علم فقه و نكته پردازى از محمد بن ادريـس شافعى در پيش است , كتاب (سرائر) كه از جمله مصنفات شريفه اوست , در دقت فهم و كـثـرت علم او دليلى ظاهر و برهانى باهر است او را بر تصنيفات شيخ اجل ابوجعفر طوسى ابحاث بسيار است و در اكثر مسائل فقهى او خلافى يا اعتراضى يا استدراكى است.
دوران:
شهر حـله كه بين كوفه و بغداد واقع است , از سرزمينهاى رحمت خيز و بركت آفرين است كه تا كنون علما و فقهاى نامدار و خدمتگزار دين تحويل جامعه اسلامى داده است و چندين چهره سـرشـناس و معروف از فقها ما منسوب به آن منطقه هستند كه روزگارى مركز علمى و تدريس شيعيان بوده است.
عـلا مـه حـلـى در آسـمـان عـلم و فضيلت , و در ميان انبوه فقهاى نامدار شيعه ,همچون يك ماه مى درخشد و آراى فقهى , اصولى و منطقى او در كتابهاى علمى از بر جستگى خاص برخوردار است او يـكـى از اسـتوانه هاى محكم و پايدارى است كه در حساس ترين مراحل فكرى و اجتماعى شيعه درخشيده و اطراف خود را منور ساخته است .
او قـطـب دايـره تحقيق و فضيلت , ستاره درخشان فقه و فقاهت و يكى ديگر از فرزانگان شهر حله است شهرى كه به دستور امير سيف الدوله صدقة بن منصور مزيدى اسدى از امرا دولت ديالمه در سـال 495 هـ. ق, بـناگذارى و پى ريزى شده است, اين شهر از روز نخست بر اساس تشيع پايه گذارى شده و از آن منطقه عـلما و بزرگان متعددى برخاسته اند كه شرح حال برخى از آنان گذشته است.
ابو حمزه ثـمـالـى از اصبغ بن نباته روايت كرده است كه مي گويد : به هنگام عبور اميرالمؤمنين على (عليه الـسلام ) به طرف صفين , همراه او بودم كه روى تپه اى قرار گرفت سپس به نيزارى كه ميان بابل (عـراق ) و آن تـپه قرار گرفته بود اشاره نمود و فرمود : شهرى و چه زيبا شهرى ! عرض كردم سـرور مـن , بـه شهرى اشاره مى كنيد, آيا در اينجا شهرى بوده است كه آثارش از بين رفته است ؟
فـرمود: نه بلكه شهرى به وجود خواهد آمد كه به آن (حله سيفيه ) خواهند گفت در آن شهر اقوام نـيـكـوكـارى زنـدگـى خواهند كرد اگر يكى از آنان سهم خود را به خداوند نذر كند, وفا به آن مى نمايد.
وفات :
در لـؤلؤة البحرين از رساله مشهور كفعمى كه درباره وفات دانشمندان نوشته است , نقل مى كند كـه گـفته است : ابن ادريس فرموده :من در سال 558 بالغ گشتم , سپس از صالح فرزند وى نقل مـى كـنـد كه گفت :پدرم محمد بن ادريس روز جمعه هيجدهم ماه شوال سال 598 هـ.ق وقت ظهر از دنيا رفت است.