0

زندگی نامه علما

 
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما
سه شنبه 5 مهر 1390  12:59 AM

حمزة بن عبدالعزيز ديلمى (ره)

(متوفى نيمه دوم قرن چهارم هـ. ق)

ولادت

 

حمزة بن عبدالعزيز ديلمى مشهور به (سلاّر ديلمى) فقيه فرزانه و عالم گران قدر از فقها و انديشمندان نامدار و برجسته قرن پنجم قمرى است كه هر چند در علوم رايج زمان خويش سرامد و خبره بود، ولى مقام و منزلت او در فقه، تمام ابعاد و جوانب علمى اش را تحت شعاع قرار داده است و وى را مى توان به عنوان دانشمندى بزرگ در دنياى علم  و معرفت  معرفي كرد.

متاسفانه از تاريخ دقيق ولادت، زمان هجرت از زادگاه، مدت اقامت در حلب، مسافرتها، ازدواج و فرزندان اين عالم بزرگوار، در هيچ كتابى سخن به ميان نيامده است. ولى وجود پاره اى شواهد و مستندات، مانند مطالعه زندگى استادان، معاصران و شاگردان وى و اين كه او گاهى به نيابت از شيخ مفيد[1] و سيد مرتضي علم الهدي[2] بر كرسى تدريس مى نشست و شاگردان برجسته آن بزرگواران را از دانش بيكران خويش بهره مند مى ساخت، مي توان حدس زد كه در نيمه دوم قرن چهارم، كلبه ساده و با صفاي عبدالعزيز ديلمى را با قدوم مباركش، روشن و منور ساخته است، اما بدون ترديد، زادگاه اين فقيه والامقام ديلمان است. امروزه نام بخش كوچكى است كه با يكصد و سى و چهار آبادي، از توابع شهرستان عالم پرور لاهيجان در استان گيلان است[3] در زمان سلاّر ديلمى اين منطقه تاريخي، داراى وسعت گسترده اى بوده است. به گفته مورخان همه استانهاى شمالى كشور، مانند گيلان، مازندران (طبرستان) گرگان (استان گلستان) و برخى از مناطق ديگر مانند قومس (سمنان و دامغان)، مناطقى از ري، قزوين و آذربايجان در گذشته در قلمرو نفوذ و سيطره حكومت ديلميان بوده است.[4]

ديلميان قبل از پذيرش اسلام، خطرناك ترين دشمنان اعراب مسلمان بودند. بنابر شواهد تاريخي، مردم ديلم پس از فتح ايران به دست مسلمانان و انقراض ساسانيان تصميم داشتند به نحوى استقلال ايران را دوباره به دست آورند و در برانداختن خلفا نيز كوشش مى كردند. آنان در راه هدف خود سرسختى عجيبى نشان مى دادند و چون علويان، همواره در حال مبارزه با خلفاى جور بنى اميه و بنى عباس بودند و ديلميان از راه پناه دادن به علويان، مى خواستند خلفا را براندازند و مظلومان را يارى دهند. و همين امر باعث تشرف آنان به دين اسلام شد. [5]

سلاّر اسمى است كه در لغت فارسى و عربى اصلا وجود ندارد و مترجمين آن را به جاى لفظ سالار استعمال كرده اند، ولى در رجال بحرالعلوم آمده است كه سلاّر معرب سالار است. [6]

مترجمين، سالار را در فارسى به معناى رييس و امير و در عربى به معناى شريف معنا مى كنند.

اساتيد

 

1. محمد ابن محمد ابن نعمان معروف به شيخ مفيد (م413ق.).

2. على بن حسين، معروف به سيد مرتضى علم الهدى (3436 ق).

مشايخ اماميه

 

سلاّر ديلمى بعد از عصر غيبت حضرت ولى عصر ـ عليه السلام ـ، يكى از مشايخ و از مهم ترين عالمان و پيشوايان اماميه بوده است. مشايخ و قدماي اماميه، ده نفر بودند كه عبارتند از:

1و2. صدوقان (على بن بابويه قمى و فرزندش صدوق).

3و4. شيخان (شيخ مفيد و شيخ طوسي).

5و6. سيدان (سيد مرتضى علم الهدى و برادر ارجمندش، سيد رضي، گردآورنده نهج البلاغه).

7. ابن ابى عقيل.

8. ابوالصلاح حلبي.

9. ابن ادريس حلي.

10. ابويعلي، سلاّر حمزه بن عبد العزيز ديلمي.

شاگردان

 

1. شيخ ابو على طوسي.

2. منتجب الدين ابن بابويه.

3. حسن بن حسين بن بابويه.

4. ابوالكرم مبارك بن فاخر نحوي.

5. ابوالفتح عثمان بن جنى نحوي.

6. ابوالصلاح تقى الدين.

7. محمد بن على بن عثمان.

8. عبدالجبار بن عبدالله المقرى الرازي.

9. محمد بن عبدالرحمن بن احمد بن الحسين نيشابورى خزاعي.

10. عبدالله بن حسن بن حسين بن بابويه.

معاصران

برخي از دانشمندان معاصر اين فقيه و متكلم نامدار عبارتند از:

1. شيخ طوسى (م 460 ق) ظاهرا سلاّر، بعد از رحلت شيخ طوسي، به مقام مرجعى رسيده است.

2. سيد مرتضى علم الهدي.

3. سيد رضي.

4. شيخ مفيد.

5. ابوالعباس نجاشي.

6. ابوالفتوح رازي.

7. شيخ جعفر دوريستي.

سلاّر ديلمى در مسند قضاوت

 

بي شك، سيد مرتضى را بايد احياگر علوم اسلامى در قرن چهارم دانست. آن بزرگوار از اوضاع سياسى و اجتماعى عصري كه مقارن با اوج قدرت دولت شيعى آل بويه بود، به خوبي بهره بردارى نمود. سيد مرتضي، شاگردان فقيه و دانشمندش را به اقصى نقاط كشور اسلامي، براى قضاوت گسيل مي داشت. يكى از شخصيتهاى برجسته شيعه كه از سوي سيد مرتضى براى منصب قضا به مناطق حلب (از توابع سوريه) اعزام شد، سلاّر ديلمى بود. وى در اين مناطق، زعامت دينى مردم را به عهده گرفت و به عنوان حاكم شرع اسلامي، به حل و فصل نزاع ها و اختلافات دينى ـ اجتماعى پرداخت و به ارشاد و هدايت مردم، اقامه جماعت و رفع مشكلات و پاسخ گويى به مسائل دينى شيعيان نيز اشتغال داشت.

از زمان مسافرت وى به حلب و مدت اقامت او در آنجا اطلاع دقيقى در دست نيست، اما شواهد نشان مى دهد كه وى ساليان متمادي در آن ديار حضور داشته است، به گونه اى كه برخى وى را از فقهاى حلب به شمار آورده اند. [7]

تاليفات

 

1. المراسم العلويه فى الاحكام النبويه.

2. المقنع فى المذهب. [8]

3. التقريب (التهذيب) در اصول فقه. [9]

4. التذكره فى حقيقه الجوهر و العرض. [10]

5. الابواب و الفصول فى الفقه. [11]

6. المسائل السلاّريه. [12]

7. الرد على ابى الحسن البصرى فى نقض الشافي. [13]

جايگاه سلاّر

 

دانشمندان و زندگى نامه نويسان، هر يك درباره مقام علمى سلاّر مطالبى نوشته اند: سيوطى در طبقات النحويين النحاه سلاّر را از دانشوران علم نحو دانسته است.

علامه حلى در خلاصه نوشته است: سلاّر بن عبدالعزيز ديلمى از فقهاى مورد وثوق شيعه است كه در فقه و ادبيات، سرآمد و ممتاز بود.

پژوهش گر معاصر، آيه الله سيد ابوالقاسم خويى ضمن تاييد وثاقت سلاّر، وى را از بزرگان فقهاى شيعه دانسته و نوشته است:

«سلاّر بن عبدالعزيز الديلمى فقيه، جليل، معظم، ثقه»؛ سلاّر بن عبدالعزيز ديلمي، فقيهى مورد اعتماد و بزرگوار و گران قدر است.

سلاّر و نماز جمعه

 

سلاّر در كتاب فقهى مراسم، درباره برگزارى نماز جمعه اين گونه نوشته است:

«صلاه الجمعه فرض مع حضور امام الاصل او من يقوم مقامه و اجتماع خمسه نفر فصاعدا احدهم الامام»؛

خواندن نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم ـ عليه السلام ـ يا كسى كه از طرف او منصوب مى شود (نائب خاص)، واجب است و حداقل نفرات براي برگزارى و انعقاد نماز جمعه با امام يا نائبش، پنج نفر است[14]»

سلاّر مانند برخى فقهاى شيعي، نماز جمعه و نيز نماز عيدين (فطر و قربان) را در زمان غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالى فرجه ـ جايز نمى داند، زيرا آن را از مختصات امام معصوم ـ عليه السلام ـ مى داند و در حقيقت به حرمت نماز جمعه و نماز عيدين در زمان غيبت امام ـ عليه السلام ـ فتوي داده است.

راز تحريم

 

برخي از دانشمندان، اين فقيه والامقام را جزء اولين عالمان شيعى ميدانند كه به تحريم نماز جمعه فتوى داده است.

اين فقيه هوشمند و زيرك، با درك موقعيت اجتماعى و سياسى زمان خويش كه زعامت دينى شيعيان را بعد از شيخ طوسى به عهده داشت، اقدام به صدور شجاعانه فتواي تحريم نماز جمعه نموده است، زيرا سلاّر زمانى زعامت و رهبرى مردم را به عهده گرفت كه حكومت آل بويه كه دولتمرداني شيعى بودند به سلجوقيان كه سنى مذهب بودند، انتقال يافته بود و فتنه و آشوب و جنگهاى خونين مذهبى عليه شيعيان آرامش بغداد را به مخاطره انداخت و باعث فروپاشى حوزه علميه بغداد شد و فقيهان و عالمان دين، دست به اقدامات اساسى زدند و حتى ناگزير به هجرت از بغداد شدند. روشن است كه برگزارى نماز جمعه و خواندن خطبه در آن فضاى سياسى حاكم بر جامعه، چيزى جز فريب، خدعه، مدح و ستايش حاكمان جور نبود و اصولا حاكمان جور انتظار دارند كه از محافل عبادى ـ سياسى نماز جمعه به نفع خويش بهره بردارى كنند[15] و در راه رسيدن به اين مقصود، از شيوه هاى مختلف زر، زور، نيرنگ و استخدام عالمان دربارى و فريب خورده استفاده مي كنند. تحريم نماز جمعه از سوى زعيم بزرگ شيعيان در حقيقت اعلان برائت از حاكمان جور و تنفر از اقدامات ظالمانه و ستم گرانه آنهاست. اين اقدام سلاّر، حكايت گر تفكر عدم جدايي دين از سياست است كه از سوى فقهاى بزرگوار شيعه در تمام اعصار در عمل به اثبات رسيده است.

پذيرش منصب قضاوت در دوره اى و تحريم نمازجمعه و عيدين در دوره اى ديگر، نشان مى دهد كه وى فقيهى سياستمدار و ژرف انديش در عصر خويش به شمار مى آمده است.

وفات

 

در تاريخ وفات اين فقيه فرزانه نيز اختلاف است، اما بنا به قول مشهور، رحلت سلاّر ديلمى در ششم رمضان سال 463 قمري[16] در قريه خسروشاه[17] تبريز اتفاق افتاده است و قبر شريف اين رادمرد شيعي، در همان مكان مى باشد. اين كه اين فقيه بزرگ، چرا و چگونه در اين مكان رحلت كرده اند، به درستي معلوم نيست، ولى احتمالا سلاّر مانند بسيارى از فقيهان و عالمان، به دنبال آشوبها و جنگهاى داخلى در آن سالهاى آشفته و نابسامان آخر حياتش، بغداد را ترك و در حال رجعت به زادگاهش بوده است كه مرغ روحش در ديار آذربايجان، به ملكوت اعلي پر كشيده است و پيكر پاكش توسط دوستان و ارادتمندان وى در قريه خسروشاه تبريز به خاك سپرده شده است. مراقد المعارف با تحقيق و تعليقه محمد حسين حرزالدين درباره زيارت قبر سلاّر چنين مى نويسد:

«در سال 1388 قمرى جهت پژوهش پيرامون قبور عالمان به تبريز و اطراف آن سفر كردم، در 22 جمادى الاولى بر مرقد شريف سلاّر حمزه بن عبدالعزيز ديلمى حاضر شدم.

من ميهمان عالم جليل، سيد محمد على قاضي طباطبايى (شهيد بزرگوار محراب) بودم. قبر او در منطقه شمالى «مقبره الشعراء» قرار داشت. بر حسن تصادف، در آن روز معماران مشغول تعويض سنگ قبر مزار سلاّر بودند. نوشته هاى سنگ قبلى خوانا نبود و ما دستور داديم آن را تميز كنند تا بتوانيم مطلب را بخوانيم. بر سنگ قبر وي، نوشته شده بود: «الله الباقي، كل من عليها فان، هذا قبر العالم العارف الشيخ سلاّر... في تاريخ ذى الحجه سنه ثلاثه عشر و سبعمائه».

سال 713 تاريخ نصب سنگ بر قبر سلاّر بوده است و نه تاريخ رحلت آن بزرگوار.

بر روى سنگ قبر جديدى كه در سال 1388 هـ . ق. بر قبر شريف وى نصب شده چنين نوشته است:

«مرقد بزرگوار عالم عظيم الشان، حمزه بن عبدالعزيز ديلمى معروف به سلاّر، از اهالى ديلم گيلان و از اعاظم مجتهدين و دانشمندان شيعه است كه علماى رجال نويس شيعه به شرح زندگانى اش پرداخته، او را ستوده اند. از شاگردان جناب شيخ مفيد و سيد مرتضى علم الهدى بوده، به قول صحيح در تاريخ ماه صفر سال 448 ه. ق. درگذشته و در قبرستان خسروشاه مدفون شده است. 1388 قمري[18]».

پى نوشتها :

 

[1]. قصص العلماء, ميرزا محمد تنكابني, با تحقيق و ويرايش محمد رضا حاج شريفى خوانساري, ص415.

[2] . روضات الجنات, خوانساري, ج2, ص371؛ اعيان الشيعه, ج7, ص171.

[3] . نام ها و نامدارهاى گيلان, جهانگير سرتيپ پور, ص212.

[4] . احسن التقاسيم فى معرفه الاقاليم, مقدسي, ص353, آل بويه, على اصغر فقيهي, ص38, گيلان در گذرگاه زمان, ص482؛ نام ها و نامدارهاى گيلان, ص213، حدود العالم من المغرب الى المشرق, ص143, مختصر البلدان, ص268, مسالك الممالك, ص168.

[5] . ولايات دارالمرز گيلان, ص25, فتوح البلدان, ص126, آل بويه, ص56ـ52.

[6] . اعيان الشيعه, ج7, ص170, رياض العلماء, ج2, ص440؛ رجال سيد بحر العلوم, ج3, ص6.

[7] . روضات الجنات, ج2, ص370.

[8] . الذريعه, ج1, ص73, ج4, ص25و365, ج10, ص176و180.

[9] . همان.

[10] . همان.

[11] . همان.

[12] . همان.

[13] . الذريعه, ج10, ص179.

[14] . المراسم, ص635.

[15] . علماى شيعه از كلينى تا خميني, ص28.

[16] . الكنى و الالقاب, ج2, ص238.

[17] . خسروشاه پس از پيروزى انقلاب اسلامي, به خسرو شهر تغيير يافته است.

[18] . مراقد المعارف, ج1, ص359؛ مشاهير گيلان, ج2, ص266.

منبع : تلخيص از كتاب گلشن ابرار، محمد تقي ادهم نژاد، ج 6 ص 9

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها