هخامنشیان و همدان(2)
یک شنبه 13 شهریور 1390 10:58 PM
اقوام تابع هم با آنكه در ادیان و عقاید و رسوم خود محدودیتی نداشتند، در ضابطه تبعیت از حكم پادشاه، به حفظ وحدت و تمامیت پادشاهی متعهد بودند . نمونه این تعهد ، از همكاری آنان در كار بنای كاخ داریوش در شوش پیداست . لوحه های گلی بازمانده از آن پادشاه ، نقش صنعتگران این اقوام و مصالح سرزمینهای آنان را در ایجاد این كاخ به یاد می آورد .
نام سرزمینهای تابع ، در كتیبه ای متعلق به مقبره داریوش كه در نقش رستم می باشد ، به تفصیل این گونه آمده است : ماد ، خووج (خوزستان) پرثوه (پارت) ، هری ب و (هرات) ، باختر ، سغد ، خوارزم، زرنگ ، آراخوزیا (رخج ، افغانستان جنوبی تاقندهار) ، ثته گوش (پنجاب) ، گنداره (كابل ، پیشاور) ، هندوش (سند) ، سكاهوم وركه ر(سكاهای ماورای جیحون) ، سگاتیگره خود (سكاهای تیز خود ، ماورای سیحون) ، بابل ، آشور ، عربستان ، مودرایه (مصر) ، ارمینه (ارمن)، كته په توك (كاپادوكیه ،بخش شرقی آسیای صغیر)، سپرد (سارد ، لیدیه در مغرب آسیای صغیر)، یئونه (ایونیا ، یونانیان آسیای صغیر)، سكایه تردریا (سكاهای آن سوی دریا : كریمه ، دانوب) ، سكودر (مقدونیه)، یئونه تك برا (یونانیان سپردار: تراكیه ، تراس)، پوتیه (سومالی)، كوشیا (كوش حبشه) ، مكیه (طرابلس غرب ، برقه) ، كرخا (كارتاژ ، قرطاجنه یا كاریه در آسیای صغیر) .
در بین این نامها ، ظاهرا " سرزمینهای هم بود كه ساتراپ جداگانه نداشت و به وسیله ساتراپ استان مجاور یا نزدیك اداره می شد . لوحه ای نیز در شوش به دست آمده است كه به داریوش تعلق دارد و نام كشورهای تابع را – با اندك تفاوت – تقریبا " همانند آنچه در كتیبه نقش رستم او آمده است یاد میكند. فهرست دیگری را هرودوت (تواریخ 3 : 98 – 89) نقل می كند كه بعضی اطلاعات جالب توجه را كه درباره مقدار وترتیب مالیات این نواحی ، به دست می دهد . البته ، این اطلاعات معلومات مندرج در كتیبه ها را نیز تكمیل می كند . همچنین ، تجدید نظرهایی را هم كه ظاهرا" گه گاه در تقسیمات اداری كشور می باید پیش آمده باشد ، ارائه می دهد .
در یك كتیبه مربوط به تخت جمشید نیز كه به نظر می رسد متعلق به مقبره یكی از پادشاهان هخامنشی و به احتمال قوی اردشیر دوم (حدود 358 ق.م.) باشد ، فهرست اقوام تابع پادشاهی ، این گونه آمده است : پارسی ، مادی ، خوزی ، پارتی ، هروی ، باختری ، سغدی ، خوارزمی ، اهل زرنگ ، اهل رخج ، ثته گوشی ، گندهاری ، هندی ، (اهل سند) ،سكایی هومه ورك ، سكایی تیز خود ، بابلی ، آشوری ، عرب، مصری ، ارمنی ، اهل كاپادوكیه ، اهل سارد ، پوتی ، كوشی ، كرخایی . اینكه نام اقوام تابع در این ایام كه فقط بیست و هشت سال با كشته شدن داریوش سوم و انقراض هخامنشی ها 330 (ق.م.) فاصله دارد، با آنچه در كتیبه مقبره داریوش در نقش رستم درباره سرزمینهای تابع وی آمده است ، تقریبا" تفاوتی ندارد ، نشان می دهد كه هخامنشی ها تا پایان دوران فرمانروایی وحدت و تمامیت قلمرو خود را حفظ كرده اند . حتی ، قراین حاكی از آن است كه در پایان عهد اردشیر سوم (338 ق.م.) چند سالی قبل از سقوط پادشاهی پارس ، دولت هخامنشی به مراتب قوی تر ، منسجم تر و منظم تر از پایان عهد خشایارشا بوده است .
شكست داریوش سوم (330 – 336 ق.م.) از اسكندر هم – غیر از مهارت جنگی فاتح مقدونی – جدایی قسمتی از سپاه که خود را یونانی می دانستند از سپاه داریوش سوم که منجر به شکست او و سقوط امپراطوری هخامنشی شد.
مدت دوام پادشاهی هخامنشی ، دویست و سی سال بود. فرمانروایی آنان در قلمرو پادشاهی – به خصوص در اوایل عهد – موجب توسعه فلاحت ، تامین تجارت و حتی تشویق تحقیقات علمی و جغرافیایی نیز بوده است . مبانی اخلاقی این پادشاهی نیز به خصوص در عهد كسانی مانند كوروش و داریوش متضمن احترام به عقاید اقوام تابع و حمایت از ضعفا در مقابل اقویا بوده است ، از لحاظ تاریخی جالب توجه است . بیانیه معروف كوروش در هنگام فتح بابل را ، محققان یك نمونه ازمبانی حقوق بشر در عهد باستان تلقی كرده اند . که امروزه بر سر در سازمان ملل، بعنوان کتیبه حقوق بشر نصب شده است.
اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت