0

درباره طراحي

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

درباره طراحي
یک شنبه 6 شهریور 1390  2:51 PM

ما معمولا به طراحي براي خودمان خيلي اهميت نمي‌دهيم، بلكه بيشتر براي مشتريان طراحي مي‌كنيم؛ مشترياني كه سليقه و ايده‌هاي خودشان را دارند و درنهايت بايد آنها را متقاعد كنيم كه چرا اين‌گونه طراحي كرد‌ه‌ايم. طراحي خوب خودش حرف نمي‌زند، بلكه به يك سخنگو احتياج دارد!

اهميت پيام

برخلاف تصور بسياري از طراحان، بازاريابي كلمه بدي نيست. مي‌توانيم چيزهاي زيادي از صنايع تبليغات و بازاريابي درباره اهميت ارتباط ياد بگيريم. برخي از تبليغات مثل پتك عمل مي‌كنند و سر كاربر فرياد مي‌زنند «همين حالا بخر!» با اين حال تمركز بيشتر روي اين مساله است كه هر پيغام چگونه بايد درك شود و چه چيزي خريداران را بيشتر متقاعد مي‌كند.

وقتي بررسي مي‌كنيم، مي‌بينيم ارتباط، به‌طور زيركانه‌اي مطرح است. يك توازن ظريف ميان راضي كردن نيازهاي كاربران و رسيدن به اهداف كسب و كار برقرار مي‌شود. اينجاست كه طراحي مي‌تواند با ساده‌تر كردن روندها، نقش كليدي ايفا كند.

طراحي يك «اتفاق» نيست

طراحي خودش پروسه‌اي از نتيجه‌گيري‌هاست كه شامل تعدادي تصميم، بخش خودآگاهي و بخش ناخودآگاه مي‌شود. طراح در خلال اين پروسه، ايده‌هايي را كه در مقايسه با بقيه ناكارآمدتر به‌نظر مي‌رسند، براي رسيدن به يك راه‌حل، رد مي‌كند.

ولي اين پروسه براي مشتري نامفهوم و مبهم است. مشتري معمولا طراحي را نه به‌عنوان نتيجه يك پروسه عميق، بلكه به‌عنوان پاسخي براي دستورات و تنها يك ارائه ديداري از محدوديت‌ها و ملاحظاتي مي‌بيند كه طراح از قبل آماده كرده است. به‌عنوان يك طراح، بخشي از شغل شما، آموزش مشتري و روشن كردن پروسه طراحي براي آنهاست. اگر نتوانستيد اين كار را انجام دهيد، راه سختي در پيش رو داريد. به‌طور خلاصه چيزي كه اتفاق مي‌افتد اين است كه مشتري ورودي‌هايي به پروسه مي‌خواهد، بنابراين پيشنهادهايي را اعلام مي‌كند. ولي آنها دقيقا دلايلي كه پشت انتخاب‌هاي طراحي شما قرار دارد را نمي‌دانند، پس نظراتشان وب‌سايت را كم‌كم از هدف اصلي‌اش دور مي‌كند، طراحي خراب مي‌شود، طراح عصباني مي‌شود، مشتري احساس بدي در مقابل اين ديركرد، پيدا مي‌كند و روابط مشتري و طراح خراب مي‌شوند.

ما به ‌عنوان طراحان و حرفه‌اي‌هاي وب نبايد هراسي از انتقاد داشته باشيم. طراحي خوب در مقابل انتقادها مي‌ايستد زيرا چيزي بيشتر از يك نظر شخصي است. انتقاد را مثل يك فرصت براي توضيح دلايلي كه پشت تصميماتتان نهفته است، ببينيد و مشتري را به دنياي طراحي دعوت كنيد تا خود را بخشي از اين پروسه ببيند.

اگر با انتقاد اين‌گونه برخورد كنيد، هم شما و هم مشتري سود خواهند برد و مشتري از اينجا به بعد مشكلات طراحي را به زباني مطرح مي‌كند كه شما مي‌توانيد پاسخ دهيد. مثلا به‌جاي اين كه بگويد «سبزش كن» مي‌گويد «قرمز خيلي به چشم مي‌زند و ما مي‌خواهيم فوايد محصولاتمان را در طبيعت نشان دهيم، بنابراين فكر مي‌كنم رنگ طبيعت بهتر باشد. نظر شما درباره سبز چيست؟» همچنين شما وقتي مي‌فهميد آنها براي تغيير آماده هستند تعصب كمتري روي طراحي‌هايتان نشان مي‌دهيد. مگر اين كه آرگومان‌هاي پشت تصميمات طراحي‌تان كاملا متقاعد كننده باشند.

يادگيري فرهنگ واژگان

اگر بخواهيم طراحي‌هايمان را براي مشتريان توضيح دهيم بايد زبان آن را بلد باشيم. ترجمه يك رسانه ديداري به كلمات، چندان كار ساده‌اي نيست. طراحان معمولا از اين كه بخواهند طراحي را براي ديگران توضيح بدهند عذاب مي‌كشند.

مشكل ديگري كه طراحان با آن روبه‌رو هستند، دانش فرضي است. آنها فراموش مي‌كنند بيشتر دركشان از طراحي از تجربيات گذشته است و براي همين در مقابل مشترياني كه روي پيشنهاداتشان پافشاري مي‌كنند، بي تاب مي‌شوند. در اين شرايط بازگشت به موارد پايه‌اي‌تر مثل عناصر و اصول طراحي مي‌تواند كمك كند. اين موارد ايده‌هاي اساسي درباره تمرين طراحي بصري خوب كه پايه‌اي براي تمام استراتژي‌هاي طراحي بصري به‌شمار مي‌آيند، هستند.

ممكن است شما هم بخواهيد با اين عناصر و اصول آشنا شويد، درحالي‌كه قبلا بارها از آنها استفاده كرد‌ه‌ايد. مثلا فضاي سفيد واقعا بياني از يك توازن است، زيرا براي هر عنصر فضاي كافي ايجاد مي‌كند تا تمركز لازم روي آنها انجام شود.

درك اصول و عناصر طراحي همچنين مي‌تواند در پروسه طراحي كمك كند. زماني‌كه گزينه‌هايتان را ارزيابي مي‌كنيد چيزي بيشتر از «به‌نظر خوب مي‌رسد» درك خواهيد كرد.

ايجاد يك استدلال متقاعدكننده

درنهايت اگر مي‌خواهيم مشتريان را درباره ارزش طراحي‌هايمان قانع كنيم، نياز به استدلال‌هاي متقاعدكننده داريم. بهترين روش براي قانع كردن آنها تنظيم استدلال در يك متن صحيح است.

معمولا روي مشتري‌ها فشارهاي زيادي وجود دارد و مجبورند با انتظارات مختلف وب‌سايت دست و پنجه نرم كنند. فهم اين انتظارات از ابتدا به شما در هر مرحله از پروسه و بويژه در مرحله طراحي كمك مي‌كند. برخي از انتظارات به‌عنوان هدف مطرح مي‌شوند كه بايد مستندسازي و به عنوان اساس طراحي به‌كار گرفته شوند.


چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها