0

کارشکنی یهود در زمان پیامبر

 
mohsenmoradi
mohsenmoradi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 6
محل سکونت : زنجان

پاسخ به:کارشکنی یهود در زمان پیامبر
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:59 PM

ب. کارشکنی‌های یهود


نیرومند شدن اسلام در مدینه، روز به روز یهودیان را به کارشکنی بیش‌تر وامی‌داشت؛ به گونه‌ای که آنان به جای دل بستن به پیمان‌های خود با پیامبر، در پی معارضه با آن حضرت بودند و این کار را با طرح سؤالات مختلف شروع کردند. در این مرحله از زمان، تاریخ مملوّ از سؤالات متنوع یهودیان است که در پی به عجز کشاندن اسلام بودند. قسمت اعظم تلاش ‌‌‌آنان را می‌توان در دو سورة نسائ و بقره مطالعه کرد. آنان با این که در برابر سؤالات خود پاسخ‌های محکم می‌گرفتند، ولی باز به لجاجت خود ادامه می‌دادند و در نهایت می‌گفتند: بر دل‌های ما قفل افتاده است. [17] برخی از سؤالات و شبهات آنان چنین بو:


1. (ان الذین قالوا ان الله عهد الینا الّا نؤمن لرسول حتی یأتینا بقربانٍ تأکله النار.) [18]


آنان که گفتند: خدا از ما پیمان گرفته است که ایمان نیاوریم به هیچ پیامبری مگر این که قربانیی بیاورد که آتش آن را بگیرد.


2. «یسألک اهل الکتاب ان تنزّل علیهم کتابا من السماء فقد سألوا موسی اکبر من ذلک فقالوا ارنا الله جهره فأخذتهم الصاعقه بظلمهم.) [19]


ای پیامبر! هل کتاب از تو درخواست کنند از آسمان کتابی بر آنان فرود آوری؛ از موسی نیز در خواستی بالاتر کردند که گفتند: خدا را با چشم سر به ما نشان ده. پس به سبب این تقاضا که از روی جهل بود، صاعقه آنان را در گرفت.


3. (و قال الذین لا یعلمون لو لا یکلمنا الله او تأتینا آیه کذلک قال الذین من قبلهم مثل قولهم تشابتهت قلوبهم قد بیّنا الآیات لقوم یوقنون.) [20]


این مردم نادان اعتراض کردند که: چرا خدا با ما سخن نگوید و یا معجزه و کتابی بر ما نفرستد. پیشینیان هم مثل این ها، چنین سخنانی می‌گفتند و دل‌هایشان در نفهمی، شبیه است...


4. گاهی هم می‌گفتند: اگر پیامبر است چرا بعضی‌ غذاها، مثل گوشت شتر را که نزد ما حرام است، حلال می‌داند؟ (کل الطعام کان حلّاً لبنی اسرائیل الّا ما حرّم اسرائیل علی نفسه من قبل ان تنزل التوراه قل فأتوا بالتواره فاتلواها ان کنتم صادقین.) [21]


همه طعام‌ها برای بنی اسرائیل حلال بود. مگر آن چه که یعقوب پیش از نزول تورات، بر خود حرام کرد. ای پیامبر! اینک بگو: اگر راست می‌گویید آن حکم تورات را آورده تلاوت کنید.


5. یهود می‌کوشید از طریق اعمال فشار اقتصادی نیز در عقاید مسلمانان خلل ایجاد کند و شبهاتی بر دین آنان وارد سازد. از این رو به مسلمانان قرض نمی‌دادند و در مقابل وام فرستادگان پیامبر، می‌گفتند: خدای شما فقیر است و ما ثروتمندیم.


(لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء سنکت ما قالوا و قتلهم الأنبیاء بغیر حق و نقول ذوقوا عذاب الحریق.) [22]


خداوند شنید سخن کسانی را که گفتند: خدا فقیر است و ما غنی. البته ما گفتارشان را ثبت خواهیم کرد؛ این گناه بزرگ که انبیاء را به ناحق کشتند و گوییم بچشید عذا سوزان را.


6. شبهه افکنی برای بازگرداندن مسلمانان از عقاید خود، از اصول ثابت رفتارهای آنان بود. به گونه‌ای که قرآن کریم با تأکید بر این مطلب، فرمود:


(ودّت طائفه من اهل الکتاب لو یضلّونکم و ما یضلّون الا انفسهم و ما یشعرون یا اهل الکتاب لم تکفرون بآیات‌الله و انتم تشهدون.) [23]


گروهی از اهل کتاب انتظار و آرزوی آن را دارند که شما را گمراه کنند، به آرزو نخواهند رسید و این را نمی‌دانند. ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر می‌شوید و حال آن که شما به راستی آن گواهی می‌دهید.


7. تلاش برای بی‌ثباتی روانی و رویگردانی از اسلام نیز در زمرة برنامه‌های یهود بود. لذا طرحی ریختند تا بر اساس آن ابتدای روز به اسلام مؤمن شوند و در پایان روز برگردند و به این ترتیب، موجب بی‌ثباتی روانی تازه مسلمان شوند.


(و قالت طائفه من اهل الکتاب آمنوا بالذی انزل علی الذین آمنوا وجه النهار و کفروا آخره لعلّهم یرجعون.) [24]


گروهی از اهل کتاب گفتند که: به دین و کتابی که برای مسلمانان فرستاده شده است، اول روز ایمان آورید وآخر روز کافر شوید. شاید بدین حیله، آن‌ها نیز اسلام برگردند.


8. کتمان حقایق مربوط به رسالت آخرین پیامبر و تلاش برای مخفی کردن آن از جویندگان و اندیشمندان، از دیگر فعالیت‌های عمدة یهودیان در سال‌های اول حضور پیامبر در مدینه بود؛ به گونه‌ای که بارها حساسیت قرآن را برانگیخت و آیات متعددی در این باره نازل شد.


(ان الذین یکتمون ما انزلناه من البینات والهدی من بعد ما بینّاه للنّاس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون.) [25]


کسانی که آنچه از آیات روشن و هدایت فرستاده‌ایم بعد از آن که برای مردم در کتاب روشن کردیم، کتمان می‌کنند، آنان کسانی‌اند که خدا لعنت‌شان می‌کند و لعنت‌کنندگان نیز آنان را لعن می‌کنند.


یهودیان حکم سنگسا شدن زناکار را مخفی می‌کردند و از طرفی هم نشانه‌هایی که هرگز با خصوصیات پیغمبر منطبق نبود، به عنوان اخبار تورات بیان می‌کردند.


9. انکار اصل نزول وحی، از دیگر ابتکارات یهود بود. به گونه‌ای که یکی از آنان گفت: ما انزل الله علی بشر من شیءٍ؛ خداوند چیزی بر بشر نفرستاده است. اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: وای بر تو، حتی بر موسی؟! گفت: والله ما انزل علی بشر من شیءٍ. در این موقع آیه نازل شد: (و ما قدروا الله حقّ قدره اذ قالوا ما انزل الله علی بشر من شیءٍ قل من انزل الکتاب الذی جاء به موسی نوراً و هدی للناس تجعلونه قراطیس تبدونها و تخفون کثیراً و علّمتم ما لم تعلموا انتم و لا آباءکم قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون.) [26]


10. ادعای این که آنان اهل بهشت هستند، از دیگر بهانه‌های موجود برای گریز از قبول دعوت پیامبر بود. یکی از شعارهای اساسی یهود در این دوره، این بودکه ما امامت مرحومه هستیم. لذا ابن جریر از ابی العالیه نقل کرده است که گفتند: هرگز کسی وارد بهشت نمی‌شود مگر آن که یهودی یا نصرانی باشد و گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان اوییم. [27]


(قل ان کانت لکم الدار الآخره عندالله خالصه من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین، و لن یتمنّوه ابداً بما قدّمت ایدیهم والله علیم بالظالمین.) [28]


بگو: اگر سرای آخرت تنها مال شماست نه دیگران، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می‌گویید. و هرگز آرزویش نخواهند کرد. و خدا آگاه به ظالمان است.


آزمون سؤال و خلف پیمان


گروهی از یهودیان دانشمند برای این که همه راه‌ها را برای شکست دادن پیامبر آزموده باشند، نزد وی می‌آمدند، و سؤالات پیچیده‌ای که به قول خودشان فقط پیامبر می‌تواند جواب دهد، مطرح و قول می‌دادند در صورت پاسخ‌گویی، ایمان بیاورند. از جمله گروهی از آنان با شرط مذکور چهار سؤال پرسیدند: کدام غذا بود که اسرائیل (یعقوب) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود؟ و ...


پیامبر نیز پاسخ هر چهار سؤال را داد و فرمود: آیا می‌دانید یعقوب مریض شد و نذر کرد اگر خوب شود، دوست‌داشتنی‌ترین غذاها و نوشینی‌ها را بر خود حرام کند و بهترین نوشیدنی، شیر آن بود...


آنان باز به وعده خود عمل نکردند و اسلام نیاوردند. پیامبر پرسید: چرا به وعده وفا نمی‌کنید؟ آنان این بار دشمنی خود با جبرئیل را بهانه کردند.


(قل من کان عدواً لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله) [29] ، (فباءُوا بغضب علی غضب...) [30]

ج: اسلام آوردن برخی عالمان


به رغم تمام دشمنی‌های و کتمان‌ها، گروهی از یهود وعالمان آن‌ها از همان ابتدا، یا بعد از تحقیق کافی، به اسلام روی آوردند. از این روی تحقیق آنان نه از روی کینه‌ورزی یا به قصد شکست اسلام، بلکه به دلیل وسواس داشتن در تشخیص صحیح حق قابل ارزیابی است. در کتب سیره و تاریخ به نام تعدادی از آنان اشاره شده است که می‌توان از عبدالله بن سلام، مخیریق و عده‌ای دیگر کرد.


عبدالله [31] پس از مذاکرات مفصل ایمان آورد، و مخیریق بعد از وی مسلمان شد. وی که می‌دانست قبیله‌اش به ایمان آوردن وی اعتراض خواهند کرد، از پیامبر تقاضا کرد بعد از گرفتن اعتراف صریح مبنی بر پرهیزکاری و دانش وی، ایمان آوردنش را آشکار کند. انتشار اسلام آوردن او، خشم یهود را برانگیخت و همگی او را نادان و فاسق اعلام کردند. [32]


قرآن کریم در مورد این واقعیت که یهودیان نیز دو دسته‌اند، فرمود: (لیسوا سواء من اهل الکتاب مة قائمه یتلون آیات الله آناء اللیل و هم یسجدون، یؤمنون بالله والیوم الآخر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی‌الخیرات و اولئک من الصالحین.) [33]

د: محاصره اقتصادی


یکی دیگر از راه‌هایی که یهودیان در پیش گرفتند، در تنگنا قرار دادن تازه مسلمانان بود. گروهی از آنان با خودداری از پرداخت طلب‌ها امانت‌ها یا معاملاتی که در ذمة آن‌ها بود، افراد تازه مسلمان را تحت فشار قرار دادند و گفتند: حقوقی که شما بر ما داشتید مربوط به پیش از اسلام بود؛ حال ک ایمان به او آورده‌اید، حقوقتان منتفی است.


(و من اهل الکتاب من ان تأمنه بقنطار یؤدّه الیک و منهم من ان تأمنه بقنطار یؤدّه الیک و منهم من ان تأمنه بدینار لا یؤده الیک الّا ما دمت علیه قائماً ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی‌الامّیّین سبیل و یقولون علی الله الذکب و هم یعلمون.) [34]


بعضی از اهل کتاب (از نصارا) تا به آن حد درستکارند که اگر مال بسیاری به آن‌ها امانت دهی، امانت را باز می‌گردانند و برخی (یهود) تا آن اندازه نادرست‌اند که اگر یک دینار امانت دهی، بر نمی‌گردانند مگر این که بر مطالبة آن سخت‌گیری کنی. از این رو که می‌گویند: امّی‌ها (غیر اهل تورات) بر ما راهی ندارند. و آن‌ها با این که می‌دانند، بر خدا دروغ می‌بندند.

ه: هم دستی با منافقان


از همان ابتدای امر که برخی یهودیان اسلام را پذیرفتند و به صراحت به کفر خود اعتراف می‌کردند؛ گروهی از مشرکان نیز به ظاهر در جرگه مسلمانان در آمدند ولی هماره نفاق‌پیشه بودند و به خاطر کفر خود، در واقع با یهودیان سنخیّت داشتند و از این روی، با آنان مراوده و تبادل اسرار می‌کردند. اخبار این گروه در سورة برائت آمده است. برخی از آن‌ها عبارتند از: جُلاس بن سوید بن الصامت، عبدالله بن اُبی، نَبتَل مِربَع، ابو عامر فاسق و ... [35]

و: تفرقه‌افکنی بین مسلمانان


یهودیان که قبل از ظهور اسلام همواره بین دو گروه اوس و خزرج تفرقه می‌انداختند و اقلیت خود را سرپا نگاه می‌داشتند، این بار نیز کوشیدند با تفرقه‌اندازی یک پارچگی مسلمانان را خدشه‌دار کنند. حکایت شاس بن قیس در این باره خواندنی است. وی وقتی اتحاد مسلمانان را دید، توسط یک جوان یهودی خاطرات جنگ‌های گذشته و جنگ بعاث را ـ که در نتیجه آن، اوسی‌های پیروز شدند ـ با آب و تاب نقل کرد و در مدتی اندک آتش اختلاف شعله‌ور شد ولی با آمدن پیامبر، این فتنه نیز خاموش شد. [36]


(قل یا اهل الکتاب لِم تصدّون عن سبیل‌الله من آمن تبغونها عوجاً و انتم شهداء و ما الله بغافل عما تعملون، یا ایها الذین آمنوا ان تطیعوا فریقاً من الذین اوتوا الکتاب یردّوکم بعد ایمانکم کافرین، و کیف تکفرون وانتم تتلی علیکم آیات‌الله و فیکم رسوله و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم.) [37]


بگو: ای اهل کتاب! چرا راه خدا را می‌بندید و اهل ایمان را به راه باطل می‌خوانید در صورتی که به زشتی این عمل، آگاهید. بترسید که خدا غافل از کرداد شما نخواهد بود. ای کسانی که به دین اسلام گرویده‌اید! اگر پیروی بسیاری از اهل کتاب را کنید، شما را بعد از ایمان، به کفر برمی‌گردانند؛ چگونه کافر خواهید شد در صورتی که برای شما آیات خدا تلاوت می‌شود و پیغمبر میان شماست. و هر کسی به دین خدا متمسک شود حقیقتاً به راه مستقیم هدایت یافته است.

اسمان نزديک است به شرط  اين که بخواهيم

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها