0

کارشکنی یهود در زمان پیامبر

 
mohsenmoradi
mohsenmoradi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 6
محل سکونت : زنجان

کارشکنی یهود در زمان پیامبر
پنج شنبه 24 تیر 1389  8:58 PM

دین اسلام در تداوم ادیان بزرگ الهی است. از این رو، پیرون دین‌های آسمانی ـ بویژه بزرگان و دانشمندان ـ با توصیه‌هایی که در کتب خود، از جمله تورات و انجیل، درباره آخرین رسول وارد شده بود، آشنا بودند.


اما چه شد که نه تنها از دین و رسول آخرین استقبال گرمی نکردند، بلکه به ستیز با آن حضرت روی آوردند به گونه‌ای که فرصت‌های او را که می‌توانست برای گسترش دین الهی به کار رود، مصروف خود کردند.


این مقاله می‌کوشد زوایایی از اقدامات یهودیان در سه دوره ـ قبل از بعثت ـ دوران رسالت در مکه ـ با پیامبر در مدینه ت را باز گوید و آن گاه گوشه‌هایی از شخصیت یهودیان را از دیدگاه قرآن و پیامبر بر شمارد؛ زوایایی که ثبت آن در قرآن و تاریخ، حاصل تعارضات یهودیان با جامعة دینی و عکس‌العمل‌های پیامبر و قرآن کریم در برابرشان بود....




آگاهی یهود به ظهور پیامبر(صلی‌الله)


در زمانی که سراسر حجاز پوشیده از شرک و بت‌پرستی بود، در گوشه‌هایی از آن، اقلیت‌هایی از آیین‌های دیگر به چشم می‌خورد. اقلیت‌های یهود در این زمان، بیشت‌تر در یثرب و خیبر زندگی می‌کردند، همان‌طور که مسیحی‌ها در نجران و مناطق شمالی حضور داشتند. گروهی هم به نام «حنفی‌ها» بر آیین ابراهیم باقی بودند.


یهودی‌های از آن جهت که منتسب به یهودا، فرزند یعقوب هستند، به این نام، خوانده می‌شوند. [1] این عده، در زمان بعثت در جزیره‌العرب حضور داشتند و علاوه بر حضور در مناطق مخصوص «یثرب»، «خیبر» و ...، در گسترة جزیره‌العرب پخش شده بودند. آنان حتی توانستند گروه‌هایی از عرب (اوس، خزرج) را نیز به سوی خود متمایل کنند. همین‌طور عده‌ای از قبیله غسّان و حذام نیز یهودی شده بودند. یهودی‌ها بیش‌تر به کشاورزی، آهنگری و اسلحه‌سازی روی آورده بودند و وضع اقتصادی خوبی یافتند. [2]


هر چند دربارة دلایل حضور آنان در جزیره‌العرب، آرای گوناگونی وجود دارد. [3] ولی یکی از قابل توجه‌ترین آن‌ها، آگاهی از ظهور پیامبر جدید در این منطقه بود. [4] علاوه بر اخبار متعدد، اشارات تورات نیز آنان را به این مکان راهنمایی می‌کرد. «و این برکتی است که موسی مرد خدا، قبل از وفاتش به بنی اسرائیل داد و گفت: یهوه از سینا درآمد و ا سعیر برایشان طلوع کرد و از جبل فاران درخشید.» [5] که مورد اول، به ظهور موسی از سینا، دومی، ظهور عیسی از سعیر و سومی، ظهور محمد از فاران اشاره دارد. منطقه‌ای که از نظر جغرافی‌دان‌ها همان کوه‌های اطراف مکه است.


یهودیان که خود را در میان ملت‌های بت‌پرست و مشرک گرفتار می‌دیدند و به دلیل این که در اقلیت بودند، مورد آزار واقع می‌شدند؛ خود را پیرو دین توحیدی می‌دانستند و با اعلام اعتقاد به انتظار موعود آخرین، همواره اعراب بت‌پرست را تهدید می‌کردند و در برابر تعدّی‌های آنان، چشم امیدشان به ظهور منجی آسمانی بود. از این روی وقتی یهودیان در یثرب با دو قبیله اوس و خزرج درگیر می‌شدند، می‌گفتند: به زودی با پیروی از پیامبر که ظهور خواهد کرد، شما را مثل قوم عاد و ارم از بین خواهیم برد. [6]


نمونه شگفت‌انگیز از آگاهی آنان را می‌توان در واقعة «پیمان عقبه» سراغ گرفت. شدت تبلیغات یهودیان و تأثیر اعتقاد آنان به ظهور آخرین پیامبر، به گونه‌ای بود که گروه‌هایی از بت‌پرستان را به اسلام متمایل کرد. آنان که از یهودیان شنیده بودند پیامبری از نژاد عرب که مروّج آیین توحید است، ظهور و حکومت خواهد، با خود گفتند: باید پیش از یهود، پیش‌دستی کنیم و ایمان آوریم. [7]


قرآن کریم نیز جریان آگاهی آنان را چنین توضیح می‌دهد: (و لمّا جاءهم کتاب من عندالله مصدّق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا ...) [8]


وقتی کتابی از سوی خدا آمد که (کتاب‌های آن‌ها) را تأیید می‌کرد و قبل از آن، انتظار پیروزی به واسطة ظهور خاتم بر کافران داشتند.


در آستانة طلوع


آگاهی یهود از ظهور آخرین پیامبر الهی، همان‌طور که عده‌ای از آنان را به حجاز کشانده بود، عالمان و دانشمندان آن‌ها را نیز به جست و جوی علائم ظهور او وامی‌داشت.


لذا آنان توانستند حتی قبل از قریش و ... از تولد وی مطّلع شوند.


امام باقر علیه السلام می‌فرمود: شبی که پیامبر متولد شد، یکی از علمای اهل کتاب به سوی قریش آمد. هشام و ولید، پسرهای مغیره و اص بن هشام و ابو وجزه بن ابی عمرو بن امیه و عتبه بن ربیعه هم آن جا بودند. پرسید: آیا امشب در میان فرزندی متولد شده است که نامش احمد باشد. و علامتی داشته باشد که به رنگ خزی که به سیاهی مایل است، و هلاک اهل کتاب خصوصاً یهود بر دست اوست...؟ آنان وقتی متفرق شدند متوجه تولد فرزند عبدالله بن عبدالمطلب شدند... آن مرد را نزد او بردند. پشت دوش نوزاد را گشود و مهر نبوّت را دید. گفت: پیغمبری، تا قیامت از بنی اسرائیل بر طرف شد. این است والله که ایشان را نابود می‌کند. [9]


دشمنی یهودیان با پیامبری که هنوز نوزادی بیش نبود، آشکار بود و آنان در پی فرصتی بودند که به وی آسیبی برسانند. این حقیقت، عبدالمطلب و ... را نیز نگران کرده بود؛ به گونه‌ای که در سراسر مکه معروف بود که عبدالمطلب و عموهای این نوزاد به شدت از او در برابر خطر یهود محافظت می‌کنند. بر همین اساس، وقتی یکی از دانشمندان یهود از خدیجه علیها السلام خواست نوجوان قریش را به منزل فراخواند و آن گاه علائم نبوت را بر دوش او دید، خدیجه علیها السلام گفت:اگر عموهای او از این کار آگاه بودند، حتماً عکس‌العمل شدیدی نشان می‌دادند. زیرا آنان از گروه یهود بر برادرزادة خود هراسانند. [10]


این مسئله در سخن بُحَیْرا نیز جلب توجه می‌کند. وی بعد از آن که او را دید و با او سخن گفت، به ابوطالب توصیه کرد: محمد را از چشم یهود پنهان سازید. زیرا اگر آنان بفهمند، او را می‌کشند. [11]


این روند دشمنی و ابراز حسادت که بیش‌تر از ظهور پیامبری غیر یهودی ناشی می‌شد، همچنان ادامه داشت تا آن که محمد صلی الله علیه و آله و سلم به پیامبری مبعوث شد.

پرده بر خورشید حجاز


یهودیان که از تولد و خصوصیات آخرین فرستادة الهی آگاهی داشتند، در برابر ظهور وی نه تنها همکاری نکردند بلکه در سال‌های آغازین بعثت، به عنوان بازوی علمی مشرکان قریش عمل کردند و کوشیدند آنان را برای غلبه بر محمد صلی الله و آله و سلم یاری دهند. نمونه تاریخی این کمک خواهی را می‌توان بعد از حضور هیئت اعزامی مسیحیان حبشه در مکه برای اطلاع از اسلام دانست. در پی این حضور، قریش فکر کردند خوب است آنان نیز هیئتی را به سوی یهودیان مدینه اعزام کنند تا راهی برای مبارزه و خلع سلاح پیامبر بیابند. آنان نیز با گشاده‌دستی این حربة علمی را ارائه کردند و گفتند: از او در این سه مورد سؤال کنید، اگر پاسخی نداشت، معلوم می‌شود پیامبر نیست:


1ـ حقیقت روح چیست؟


2ـ سرگذشت جوانانی که در روزگارهای پبیشین از انظار مردم پنهان شدند، چیست؟


3ـ زندگی مردی که در شرق و غرب عالم گردش کرد، چگونه بود؟


به این ترتیب، مجلسی در مکه برگزار شد و البته پیامبر به یاری وحی به هر سه سؤال آنان پاسخ داد و حضرت دربارة روح آیة 85 سورة اسرائ را خواند: (قل الرّوح من امر ربّی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً)، در مورد سؤال سوم به ذوالقرنین اشاره کرد و در پاسخ سؤال دوم، سورة کهف نازل شد. [12]


شگفت‌آور است که با وجود ظهور نبی، خبری از هجوم یهودیان و دانشمندان آن‌ها به سوی مکه برای آگاهی از اسلام، وجود ندارد و سکوت سنگینی بر محافل آن‌ها سایه افکنده است و این روند تا پایان دورة حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مکه ادامه دارد. ولی در همین مدت، تداد زیادی از مشرکانی که خبر اسلام را از همین یهودیان در طی سالیان گذشته شنیده بودند، به اسلام روی می‌آورند که به طور عمده، گرایش آنان از زمان پیمان عقبه اولی و دوم مشاهده می‌شود. در این دو پیمان، مردمی از مدینه (یثرب) که اخبار ظهور را از یهودیان شنیده بودند، به اسلام روی می‌آورند که به طور عمده، گرایش آنان از زمان پیمان عقبة اولی ودوم مشاهده می شود. در این پیمان، مردمی از مدینه (یثرب) که اخبار ظهور را از یهودیان شنیده بودند، حاضر می‌شوند و اسلام اختیار می‌کنند. [13] در عقبة اولی ـ سال دوازدهم بعثت ـ ده نفر از خزرجی‌ها و دو نفر از اوسی‌ها حضور داشتند. و در پی فعالیت این عده در مدینه، سال بعد پانصد نفر از مدینه به مکه آمدند که 70 نفر آن ها مسلمان شده بودند، و پیمان عقبة دوم شکل گرفت. این پیمان به گونه‌ای بود که با پیمان‌های این دو قبیله با یهودیان مدینه، تزاحم داشت. از این روی ابن تیّهان از پیامبر پرسید: ما در یثرب پیوندهایی (با یهودیان داریم که از این پس باید قطع کنیم... [14]


در این دوره نیز سکوت بر محافل یهودی حاکم بود و با وجود فعل و انفعالات زیادی مانند حضور مصعب و اسعد در مدینه ـ بعد از عقبة اولی ـ و حتی برقراری نماز در مدینه، آنان مهر از لب نگشودند.


این موضوع چندان برای اعراب شگفت‌آور بود که معاذ بن جبل به آنان می‌گفت: «یا معشر یهود اتقوالله واسلموا فقد کنتم تستفتحون علینا بحمد و نحن اهل شرک و تخبروننا انه مبعوث و تصفونه (لنا) بصفته [15] ، ای یهودیان! تقوای الهی پیشه کنید واسلام بیاورید. شما با محمد بر ما طلب پیروزی می‌کردید. در حالی که ما مشرک بودیم و شما به ما خبر می‌دادید که او را برانگیخته خواهد شد و اوصافش را برای ما توصیف می‌کردید!»


به رغم استقبال سر یهودیان از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم، اسلام همچنان گسترش می‌یافت. در این میان از یک سو، خطراتی که پیامبر را در مکه تهدید می‌کرد و از سوی دیگر، آمادگی مردم یثرب ـ که مقرّ اصلی یهود بود ـ تعاملات پیامبر با یهود را وارد مراحل جدّی کرد.


با پیامبر در مدینه


برخورد یهودیان را با پیامبر در مدینه، می‌توان به دو بخش عمده تقسیم کرد و از آن سخن گفت. برخورد اولیه که بیش‌تر به سکوت در برابر او، نپذیرفتن دعوت، انکار رسالت و ... منتهی می‌شد و برخوردهای شدید مانندک اقدام به توطئه، راه انداختن جنگ، ایجاد تفرقه و ...


ما ابتدا حوادثی را که از جهت زمانی مشخص‌اند، به ترتیب سال‌های حضور پیامبر در مدینه ،نقل وآن گاه دیگر اقدامات یهود در معارضه با پیامبر را ذکر خواهیم کرد.


سال اول هجرت

الف. قراردارد پیامبر با یهودیان


پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم می‌دانست که حضور یهودیان در مدینه و حوالی ـ آن که علاوه بر قبضة اقتصاد و تجارت از حیث مذهبی نیز متعصب بودند ـ مشکل عمده‌ای برایش خواهد بود. لذا قراردادی جهت وحدتت مهاجر و انصار نوشت که یهود مدینه ـ یهودیان اوس و خزرج ـ نیز آن را امضاء کردند. در بخشی از پیمان نامه آمده بود:


«هر فردی از یهودیان اسلام بیاورد، از کمک ما بهره‌مند می‌شود و تفاوتی بین او و مسلمانان نخواهد بود و کسی حقّ ستم بر او و یا تحریک دیگری علیه او و یاری دشمنش را ندارد... یهود باید به سهم خود هزینة جنگی بپردازد. یهودیان بنی عوف با مسلمانان متحد و در حکم یک ملّتند و یهودیان در آیین خود آزادند ... کسانی که با ثیهود هم‌پیمان باشند، حکم آنان را دارند... هر گاه مسلمانان یهود را برای صلح با دشمن دعوت کردند باید بپذیرند و هر گاه چنین دعوتی از طرف یهود انجام گیرد، مسلمانان باید قبول کنند مگر این که دشمن با آیین اسلام و مخالف نشر آن باشد...»

اسمان نزديک است به شرط  اين که بخواهيم

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها