عکاسی
شنبه 22 مرداد 1390 2:14 AM
ديباچه: اولين عکسها با دوربينهاي ابتدايي و کمترين تجهيزات توليد ميشدند و امکانات و تجهيزاتي که امروزه براي عکاسان مهيا است، قابل مقايسه با آن زمان نيست. اما با کمي دقت ميتوان متوجه شد که عکسهاي آن دوران با عکسهاي آتليهاي امروز تفاوت چنداني ندارند چرا که هر دو، عکسهايي خشک و بيروح هستند که همه چيز رويشان ثبت ميشود، بدون اين که از خودشان اظهار وجودي بکنند. عکسهايي که با حاشيهاي سفيد به کاغذ چسبيدهاند و اين خود تأکيدي بر فاصله اين عکسها با واقعيت است و چه تأسفبار است که بسياري از مردم عکاسي را مساوي با همين عکسهاي پرسنلي و خانوادگي ميدانند! و متعجب هستند که چرا عدهاي از جوانان براي فراگرفتن اين حرفه چهار سال در دانشگاه تحصيل ميکنند در حالي که بسياري از عکاسان موفقي که آنها ميشناسند، اين حرفه را نسل در نسل فراگرفتهاند و اصلاً تحصيلات دانشگاهي ندارند.اما استادان و دانشجويان رشته عکاسي نظري متفاوت دارند. آنها معتقدند که استوديوهاي عکاسي به "حرفه عکاسي" ميپردازند در حالي که دانشگاهها "هنر عکاسي" را آموزش ميدهند. دانشجويان رشته عکاسي با علوم و فنون مختلفي در زمينه عکاسي آشنا شده و همچنين رشتههاي مختلف عکاسي را از قبيل عکاسي خبري، تبليغاتي، علمي، طبيعت و پرتره آموزش ميبينند. البته اين اطلاعات خيلي جامع و عميق نيست چون هريک از رشتههاي فوق، خود دنياي گستردهاي دارد که نميتوان طي چهار سال با آنها آشنا شد و اصلاً يک عکاس نميتواند با تمامي اين رشتهها و تجهيزات مربوط به آنها به خوبي آشنا گردد. در ضمن دانشگاه تنها راه دستيابي به اطلاعات علمي، فني و هنري مورد نظر در رشته عکاسي نيست. اما يک دانشجوي عکاسي ميتواند طي مدت کوتاهتري اين اطلاعات را کسب کند؛ يعني معلوماتي را که يک عکاس تجربي طي مدت طولاني به دست ميآورد، يک دانشجو در مدت چهار سال آموزش ميبيند. در واقع يک عکاس به ثبت و گزينش لحظههايي از زمان ميپردازد که دربردارنده نمايشي از حالات انساني، پديدههاي علمي، مناظر طبيعي يا هر موضوع ديگري است که قابل ثبت بر روي نوار حساس فيلم ميباشد. اين گزينش از يک سو برپايه شناخت فرهنگ جامعه و شناخت عمومي هنرها استوار است و از سوي ديگر بر انتقال و تطبيق آنها با فنشناسي و علوم مربوط به عکاسي تکيه دارد و مهمترين کار عکاسي عبارت است از تلفيق به جا و درست اين دو با يکديگر. چرا که فنشناسي در عکاسي به ساخت قالب اصلي عکس کمک ميکند و شناخت فرهنگ، جامعه و هنر به ساخت محتواي کار ياري ميرساند.
تواناييهاي لازم :
هنرمند عکاس به هنر ديدن مجهز است. چشمهاي هوشيار و جستجوگر او به معني مکانها، اشياء و حوادثي رخنه ميکند که از نگاه لغزنده چشمهاي ديگران پنهان ميماند. بنابراين زيبايي را در چيزهاي پيشپا افتاده، غيرمعمول را در معمول و معني را در ظاهراً بيمعني ميبيند. همچنين يک عکاس بايد در محيط جامعه بوده و پرجنب و جوش باشد. چون عکاسي مثل نقاشي نيست که در خانه بنشينيم و هرچه دلمان خواست نقاشي کنيم و حتي در تابستان، پاييز را بکشيم بلکه عکاسي شکار لحظهها است پس بايد در ساعات مختلف شبانهروز در مکانهاي متفاوت حضور داشت تا بتوان لحظه مورد نظر را شکار کرد. و بالاخره يک عکاس بايد اطلاعات عمومي خوبي داشته باشد؛ يعني بايد شعر بخواند، داستان بخواند، روزنامه بخواند تا بفهمد در کجا و در چه زماني زندگي ميکند چون عکاسي که در زمان حال نباشد، نميتواند عکس بگيرد.
موقعيت شغلي در ايران :
اکثر فارغالتحصيلان رشته عکاسي جذب مطبوعات ميشوند چون در حال حاضر ما شاهد گسترش مطبوعات و نياز آنها به عکاساني تازهنفس و متبحر هستيم. برپايي نمايشگاههاي صنعتي متعدد و توجه به آگهيهاي تجاري و فرهنگي نيز باعث شده است که تعداد قابل توجهي از فارغالتحصيلان جذب عکاسي تبليغاتي بشوند، حوزه انتشارات نيز تعداد ديگري از فارغالتحصيلان اين رشته را به کار گرفته است و با کمال تأسف تعدادي از فارغالتحصيلان نيز استوديو باز کرده يا به عکاسي از مراسم و ميهمانيها ميپردازند در حالي که براي کار در يک آتليه عکاسي نياز نيست که دانشجو چهار سال در دانشگاه تحصيل کند بلکه ميتوان طي چند ماه بهراحتي فن عکاسي را فرا گرفت و يک آتليه عکاسي باز کرد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه :
مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه طراحي پايه، کارگاه عکاسي پايه، هندسه مناظر و مرايا، هنر و تمدن اسلامي، آشنايي با هنر در تاريخ، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، آشنايي با رشتههاي هنري، کارگاه عکاسي رنگي.
دروس اصلي :
شيمي عمومي و شيمي عکاسي، فيزيک و ابزارشناسي، تاريخچه عکاسي، آشنايي با فيلمبرداري، نورپردازي، فنون عرضه و نمايش عکس، تجزيه و تحليل و نقد عکس، کارگاه تخصصي عکاسي، فنون بازسازي عکس.
دروس تخصصي :
کارگاه عکاسي، طرح و رساله نهايي.
پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.
عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!