0

فریاد رس مظلومان

 
azadeh_69
azadeh_69
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 649
محل سکونت : اصفهان

فریاد رس مظلومان
پنج شنبه 17 تیر 1389  3:55 PM

                                                            *فریاد رس مظلومان*

روزی امیر مومنان علی علیه السلام از بازار خرمافروشان می گذشت
:
دید کنیزی گریه می کند.فرمود:چرا گریه می کنی؟

گفت:صاحب من یک درهم به من داد٬خرما خریدم.هنگامی که آن را پیش مولایم بردم نپذیرفت وگفت:خرمای خوبی نیست واکنون آورده ام پس بدهم ولی خرما فروش قبول نمی کند.

حضرت به خرما فروش فرمود: ای بنده خدا٬این یک کنیز است از خود اختیاری ندارد٬تو خرما را بگیر و پولش را بده.خرما فروش با ناراحتی از جا برخاست و بر سینه ی علی(ع) کوبید واورا عقب زد.

حاظران گفتند:ای مرد!این امیر مومنان است.

خرما فروش از شنیدن آن٬نفسش بند آمد ورنگ رخسارش پرید وفورا پول را پس داد وخرما را گرفت وگفت:

یا امیر مومنان!از من راضی باش٬اشتباه کردم.

حضرت فرمود اگر کارت را اصلاح کنی وحق مردم را ادا کنی از تو راضی خواهم شد.
**************************************************************

منبع:

(احسن القصص) داستانهای بحارالانوار جلد هفتم

ترجمه ونگارش: محمود ناصری

 

پل ارتباطی:     azadeh_mail@yahoo.com 

 

             
       هرگز بر روی زمین با ناز راه مرو که تو نمی توانی زمین را بشکافی و قامتت به بلندی کوه ها نخواهید رسید.

    قران کریم         

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها