0

نجف آباد شهر هزار مسجد...

 
m_julay
m_julay
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 89
محل سکونت : اصفهان

شیخ بهایی بنیانگذار نجف آباد کهن.....
پنج شنبه 6 مرداد 1390  10:12 AM

ولادت: شیخ بـها الدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن على بن حسین بن مـحمد بن صالح حارثى همدانى عاملى جبعى , معروف به (شیخ بهائى ), در سال 953 هـ.ق در بعلبک از توابع جبل عامل در یک خاندان علم و دانش که تبار و نسب خود را به (حارث همدانى ) یکى از یاران مخلص على (علیه السلام ) مـى رسـانـنـد, پـا بـه عـرصـه حـیات نهاد پدر عالیقدر او, عالم بزرگوار, شیخ حسین فرزند عـبـدالـصـمد حارثى بوده است , در ایام جوانى , در اثر سختگیریها و کارشکنی هایى کـه در امـور شیعه در جبل عامل پیش آمده بود, وى به ایران منتقل گردید و کودک نو پا نیز همراه پدر بـود که آن زمان عـهد حکومت صفویه بود , حکومت صفویه که حرکت سیاسى خود را با تز دفاع از اهل بیت (علیه السلام ) و دوستى و مودت آل عـصـمـت (علیه السلام ) شـروع کرده بـود, به همین دلیل وى به حکومت صفوى پیوست و با خاندان بزرگ منشار که عنوان (شیخ الاسلامى )حکومت را داشت , وصلت نمود.
تحصیلات: وى از کودکى چون داراى ذوق سرشار و استعداد وافى و جامع بوده توانست از همان اوان کودکى از محضر بزرگان و دانشمندان متعددى کسب علم نماید, به خاطر همین از محضر پدر شروع نمود, تفسیر و حدیث و ادبیات عرب را از پدر, حکمت و کلام و بـعضى علوم معقول را از ملا عبداللّه مدرس یزدى , و ریاضیات را از ملا عـلـى مـذهـب و مـلا افضل قاضى مدرس و ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدى , و طب را از حکیم عماد الدین محمود, و صحیح بخارى را نزد محمد بن عبداللطیف مقدسى آموخت .
اساتید: شـیـخ بهائى به کشورهاى مختلفى مسافرت کرده و از محضر اساتید متعددى در رشته هاى گـونـاگـون کسب علم نموده است که مهمترین آنها عبارتند از: 1ـ پدر بزرگوار خویش. 2_ ملا عبداللّه مدرس یزدى , صاحب حاشیه ملا عبداللّه . 3_ ملا عـلـى مـذهـب . 4_ مـلا افضل قاضى مدرس . 5_ ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدى , صاجب کتاب مـطـالـع الانوار, . 6_ حکیم عماد الدین محمود . 7ـ محمد بن عبداللطیف مقدسى .
شاگردان: براى پـى بـردن بـه مـقام علمى و میزان دانش شیخ , کافى است بدانیم که متجاوز از چهل تن از دانـشـمـنـدان و بزرگان قرن یازدهم هـ. ق از وى علم آموخته و بهره برده اند و بعضى از آنان عبارتند از: 1 ـ ملا صدرا . 2 ـ فیض کاشانى. 3 ـ علینقى کمره اى . 4 ـ محقق شیخ الاسلام . 5 ـ فاضل جواد. 6 ـ مجتهد مفتى اصفهانى .
تألیفات: شیخ بـهـایـى یـکـى از پـر بـرکـت تـرین علماى جهان اسلام از نظر تألیف بوده است , برخى تعداد تألیفات او را با توجه به رساله ها و حاشیه ها و تعلیقه ها, به 200 جلد رسانده اند, ولى تازه ترین تـحـقـیـق در این مورد, از جناب آقاى دکتر محمد باقر حجتى , است که به کنفرانس دمشق (در مورد شیخ بهائى ) ارائه داده اند , تعداد آنها 123 جلد است که عبارتند از: الف ـ فقه (29 جلد): اثنى عشریات خمس : 1 ـ نماز . 2 ـ زکوة . 3 ـ روزه . 4 ـ حج . 5 ـ پاسخ سؤال شاه عباس . 6 ـ پاسخ سؤالات شیخ صالح جابرى . 7 ـ اجوبه مسائل جزائریه . 8 ـ احکام سجود و تلاوت . 9 ـ جامع عباسى . 10 ـ جواب مسائل شیخ جار. 11 ـ حاشیه بر ارشاد الاذهان علا مه حلى . 12 ـ حاشیه بر قواعد علا مه . 13 ـ حاشیه بر قواعد شهید اول . 14 ـ حاشیه بر احکام الشریعه علا مه حلى . 15 ـ الحبل المتین . 16 ـ الحریریة . 17 ـ الذبیحیه . 18 ـ شرح فرائض نصیریه خواجه نصیر الدین طوسى . 19 ـ فرائض بهائیه (بخش ارث ). 20 ـ قصر نماز در چهار مکان . 21 ـ مسح بر قدمین . 22 ـ مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین . 23 ـ رسالة فى مباحث الکر. 24 ـ رسالة فى القصر و التخییر فى السفر. 25 ـ شرح رسالة فى الصوم . 26 ـ شرح من لایحضره الفقیه . 27 ـ رسالة فى فقه الصلوة . 28 ـ رسالة فى معرفة القبلة . 29 ـ رسالة فى فقه السجود.
ب ـ علوم قرآنى (9 جلد): 1 ـ حاشیه انوار التنزیل قاضى بیضاوى . 2 ـ حل الحروف القرآنیه . 3 ـ حاشیه کشاف زمخشرى . 4 ـ اساله خواجه . 5 ـ تفسیر عین الحیوة . 6 ـ العروة الوثقى . 7 ـ تفسیر آیه شریفه (فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى الکعبین) که در اربعین به تفصیل آمده است . 8 ـ تاویل الایات . 9 ـ اکسیر السعادتین (آیات الاحکام ).
ج ـ حدیث (2 جلد): 1 ـ حاشیه کتاب (من لایحضره الفقیه ). 2 ـ اربعین (که ترجمه آن توسط نگارنده انجام پذیرفته است ).
د ـ ادعیه و مناجات (6 جلد): 1 ـ حاشیه بر صحیفه سجادیه . 2 ـ الحدیقة الهلالیه . 3 ـ الحدیقة الاخلاقیه . 4 ـ شرع دعاى صباح . 5 ـ مصباح العابدین . 6 ـ مفتاح الفلاح فى عمل الیوم و اللیلة .
هـ ـ اصول اعتقادات (5 جلد): 1 ـ اثبات وجود القائم . 2 ـ اجوبة سید زین الدین . 3 ـ الاعتقادیه . 4 ـ مقارنه بین امامیه و زیدیه . 5 ـ وجوب شکر المنعم .
و ـ اصول فقه (5 جلد). 1 ـ زبدة الاصول . 2 ـ شرح عضدى . 3 ـ حاشیه زبدة الاصول . 4 ـ شرح حاشیه خطائى . 5 ـ الوجیزه .
ز ـ رجال و اجازات (8 جلد): 1 ـ اجازه او به میرداماد. 2 ـ اجازه او به مجد الدین . 3 ـ حاشیه خلاصة الاقوال علا مه حلى . 4 ـ حاشیه رجال نجاشى . 5 ـ حاشیه معالم العلما ابن شهرآشوب مازندرانى . 6 ـ طبقات الرجال . 7 ـ الفوائد الرجالیه . 8 ـ الاجازات .
ح ـ ادبیات و علوم عربى (28 جلد): 1 ـ اسرار البلاغه . 2 ـ تخمیس غزل خیالى بخارایى . 3 ـ تهذیب البیان . 4 ـ تعزیت نامه . 5 ـ حاشیه بر مطول تفتازانى . 6 ـ دیوان اشعار فارسى و عربى . 7 ـ ریاض الارواح . 8 ـ شیر و شکر. 9 ـ طوطى نامه (شامل 2500 بیت ). 10 ـ فوائد صمدیه . 11 ـ قصیده در مدح پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم. 12 ـ کافیة . 13ـ 17 ـ کشکول (5 جلد). 18 ـ لغز الفوائد الصمدیه . 19 ـ لغز القانون . 20 ـ لغز کافیه . 21 ـ لغز کشاف . 22 ـ محاسن شعر سیف الدوله . 23 ـ المخلاة . 24 ـ مکتوب او به سید میرزا ابراهیم همدانى . 25 ـ سوانح سفر الحجاز, معروف به مثنوى نان و حلوا. 26 ـ نان و پنیر. 27 ـ وسیلة الفوز و الامان فى مدح صاحب الزمان (عج ). 28 ـ پند اهل دانش به زبان گربه و موش .
ط ـ وقایع الایام (1 جلد): 1 ـ توضیح المقاصد فى ما اتفق فى ایام السنة .
ى ـ ریاضیات (20 جلد): 1 ـ اسطرلاب . 2 ـ انوار الکواکب . 3 ـ بحر الحساب . 4 ـ التحفه (اوزان شرعى ). 5 ـ تحفه حاتمى . 6 ـ تحقیق جهت قبله . 7 ـ تشریح الافلاک . 8 ـ حاشیه تشریح الافلاک . 9 ـ حاشیه شرح التذکره خواجه نصیر الدین طوسى در هیات . 10 ـ حاشیه شرح قاضى زاده روحى . 11 ـ الحساب . 12 ـ حل اشکال عطارد و قمر. 13 ـ خلاصة الحساب و الهندسه . 14 ـ شرح صحیفه . 15 ـ صحیفه در اسطرلاب . 16 ـ استعلام . 17 ـ تقویم شمس با اسطرلاب . 18 ـ القبله , ماهیت و علامات آن . 19 ـ معرفة التقویم . 20 ـ جبر و مقابله . ک ـ حکمت و فلسفه (3 جلد): 1 ـ انکار جوهر الفرد. 2 ـ الوجود الذهنى . 3 ـ وحدت وجود.
ل ـ علوم غریبه ( 4 جلد): 1 ـ احکام النظر الى کتف الشاة . 2 ـ رساله جفر. 3 ـ جفر. 4 ـ فالنامه . و چـنـد جـلد کتاب دیگر که موضوعات آنها مشخص نشده است , مانند: شرح حق المبین , الصراط المستقیم , القدسیه و. اولین کسى که یک دوره فقه غیر استدلالى به صورت رساله عـمـلیه به زبان فارسى نوشت به نام (جامع عباسى ) شیخ بهائى است.
گفتار بزرگان: برخى در توصیف او گفته اند: شیخ بزرگوار ما (علا مه جهان بشر و مجدد دین در قرن حادى عشر) است که ریاست مذهب و ملت به او منتهى گردید, و در علوم و فنون اسلامى فنى وجود نداشته که او از آن بهره اى نبرده باشد.
مقام علمی: گاهى ستارگانى طلوع کرده اند که غیر از فروغ شعر و نویسندگى , داراى پرتو نبوغ و مواهب فطرى دیگرى هم بوده اند یکى از همین نوابغ ,بدون شک حکیم و فقیه و عارف و مـنجم و ریاضى دان و شاعر و ادیب و مورخ بزرگ , در آسـمـان عـلم و فقاهت , شیخ بها الدین عـامـلـى , معروف به (شیخ بهائى ) است شیخ بهائى نه تنها در فقه و حکمت و ریاضیات و لغت و حـدیـث دسـت داشـتـه است , بلکه او واجد کمالات و حایز علوم معقول و منقول بوده است هنوز داسـتـانهاى حیرت آورى که از شگفتیهاى علمى اوست , در اذهان مردم جریان دارد و حقا مى توان گـفت شیخ بهائى نه تنها عالم کم نظیرى است , بلکه در نوع خود شخصى بى مانند است اطلاعات وسیعى که شیخ بهائى در رشته هاى مختلف داشته , به شهرت وى کمک بسیارى کرده است و تنها طبقه خواص و اهل مطالعه نیستند که او را مى شناسند, بلکه توده مردم هم با اسم او آشنایى کامل دارند. شـیـخ بـهـایـى در اثـر ذکاوت و استعداد فطرى که داشت , با بهره گیرى از پدر و محیط علمى و فضیلتى اصفهان توانست در علوم و دانشهاى متداول عصر تبحرى به دست آورد .در جامعیت و تنوع علوم و دانش , کمتر نظیرى مـى تـوان بـر او پـیـدا نـمود. او خود با تواضع و فـروتـنى خاصى , به این حقیقت اعتراف دارد, آنجا که مى گوید : من در مباحثه و جدل ,بر هر ذوفـنونى چیره شدم , ولى هرگز نتوانستم با کسى که در یک فن استاد بود ,حریف شوم. پس هر انسانى نمى تواند در تمام فنون موفقیت و پیشرفت داشته باشد, بسیار بجاست که مربیان و پیش کسوتان ذوق فرد را در یابند و او را به مسیر مورد علاقه اش هدایت کنند.
مسافرت: شیخ بهائى مردى جهانگرد بوده است و به مصر, شام , حجاز, عراق , فلسطین , آذربایجان وهرات مسافرت کرده است .
دوران: نـیمه اول قرن یازدهم هجرى , و نیمه اول قرن هفدهم میلادى بـراى مؤرخین داراى اهمیت و اعتبار ویژه اى است قرن هفدهم میلادى , قرن پیشرفت و رنسانس عـلـمـى در اروپـا نام گرفته است , از طرفى در این زمان زمامدارانى حاکمیت داشته اند, مانند (سلیمان قانونى ) در عثمانى, شاه عباس صفوى اول در ایران , سلطان مغول محمد شاه اکبر در هندوستان , ملکه الـیـزابـت اول درانـگـلـسـتان , و لوئى چهاردهم در فرانسه که همه, برخلاف اسلاف و اقران خود, عموما معروف به علم دوستى و دانش طلبى بوده اند و در روزگار این حـکـومتها, دانشمندان و هنرمندان نامى در سر تا سر جهان پا به عرصه حیات نهادند, فى المثل در انـگـلـسـتـان (فرانسیس بیکن ) که از مـیـراث غـنى فرهنگ اسلامى بهره ها برده است (شکسپیر) شاعر نامدار در فـرانـسـه (رنـه دکـارت ) شـاعـر و نـمایشنامه نویس , (کورلى ) و (مولر) در آلمان , فلکى دان معروف , (کپلر), و در ایتالیا (گالیله ) رشد و نما یافته اند. بـه مـوازات هـمـیـن آگـاهیهاى عمومى و جهانى , در دنیاى اسلامى نیز نویسندگان و فلاسفه نـامدارى مانند ملا صدرا میرداماد و شیخ بهائى پا به عرصه حیات علمى نهاده اند, که در مورد شخصیت اخیر گفته اند او قبل از (نیوتن ) دانـشـمند انگلیسى , به قوه جاذبه زمین توجه داشته و در مورد سقوط آزاد اجسام بر حسب جاذبه خورشید, ثوابت , سیارات و اقمار بحث و گفتگو نموده است .
وفات: در مـورد تـاریـخ وفـات شـیـخ بـهایى نیز اقوال گوناگون وجود دارد, صاحب (تاریخ عالم آراى عـبـاسى ) که از مأخذ مورد اعتماد است , مى گوید که در شب چهارم شوال سال 1030 هـ .ق بیمار شد و هفت روز رنجور بود, تا اینکه در شب 11 شوال در گذشت و از آنجا به مشهد بردند و در آنجا که درس مى گفت , به خاکش سپردند.
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها