0

وجه تسمیه نجف آباد

 
ebrahimfanaei
ebrahimfanaei
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 198
محل سکونت : اصفهان

وجه تسمیه نجف آباد
پنج شنبه 23 تیر 1390  9:17 AM


 

در فرهنگ دهخدا و تذکره شعرای نجف آباد و بنا به عقیده علما در زمان سلاطین صفوی در حدود سال 1022 هجری قمری از طرف شاه عباس مقداری جواهر و پول نقد برای مقبره حضرت علی(ع) اختصاص داده و تصمیم گرفته شد که وجوه مزبور به نجف ارسال شود در این موقع مرحوم شیخ بهایی از این قضیه آگاه شد و دریافت که خروج این ذخایر برخلاف مصالح ایران است و برای جلوگیری از ارسال وجوه تدبیری اندیشید.

به حضور شاه عباس کبیر رسید  و گفت دیشب در خواب حضرت علی(ع) را زیارت کردم به من فرمودند که نجف اشرف را به جواهرات شما حاجتی نیست. جواهرات را صرف ساختمان شهری در نزدیکی اصفهان به نام نجف آباد کنید. شاه را سخن شیخ بهایی مقبول افتاد و با نظارت شیخ بهایی شهر نجف آباد ساخته شد.

در راستای اهداف و برنامه های علامه فرزانه جناب شیخ بهایی ، بنیاد شهری با نقشه کامل وجامع گذاشته شد که بعدها میدانی جدید برای کار و فعالیت ساکنان آن به عنوان یک مرکز مهاجر پذیر و دارای آداب و سنن و فرهنگ خاص و تا حدودی مستقل و جدای از اصفهان سامان یافت و شکل گرفت. با برنامه ای بسیار دقیق و با احداث 17 رشته قنات از 60 کیلومتری نجف آباد آب شرب ساکنان و توسعه و آبادانی شهر فراهم گردید.

با فکر خلاق و ابتکار،نوآوری و مهارت و تخصص مردمان چرخه های تولید و صنعت شهر پا گرفت. اندیشه و دستان توانمند شیخ بهایی نقشه و بافت شهری را با شکل و نظام شهری امروزی و از همان ابتدا در هیات یک محل مسکونی    پایه ریزی نمود.

در سال 1309 ساختمان شهرداری نجف اباد و تشکیل آن در محل فعلی بنیان گذاشته شد و در سال 1337 شمسی طبق تصویب وزارت کشور به صورت شهرستان درآمده و در آن فرمانداری احداث گردید.

 

وجه تسمیه برخی از شهرها و روستاهای بخش مرکزی  :

 

وجه تسميه شهر جوزدان  :

جوزدان متشكل از دوكلمه ي "جوز" به اضافه "دان" ميباشد كلمه جوز در لغت عرب به معني گردو ميباشد و اين جوزدان بعلت دارا بودن از درختان گردو فراوان ، جوزدان نام گرفته كه دان آن پسوند دارا بودن ميباشد . جوزدان تركيب يافته از نام هاي مختلف است كه به ترتيب عبارتنداز جوزجان – جوزان ( به نقل از كتاب مرده كشان جوزان نوشته ابوالقاسم پاينده) - جوزدان ميباشد البته بعضي ها نيز اين چنين استنباط ميكنند بعلت گرماي زياد و خشك بودن هواي اين جوزدان به جزدان معروف بوده است و كم كم به جوزدان تغير نام داده است ولي اين برداشت ريشه و سند معتبر ندارد.

 

وجه تسمیه شهر کهریزسنگ :

کَهریزسَنگ شهری است در بخش مرکزی شهرستان نجف آباد استان اصفهان ایران. کهریزسنگ از قدمتی چند هزار ساله برخوردار است همانگونه که در یادداشتهای بجا مانده از زرتشتیان ساکن کوه آتشگاه بر میآید قدمت این شهر به زمان هخامنشیان بر میگردد.

کهریزسنگ محلی است که ساسانیان در آنجا به انبار سلاح و آذوقه جنگی اهتمام میورزیدند. نامگذاری کهریزسنگ به این دلیل است که نخستین انسانهائی که وارد این شهر شدند برای بدست آوردن آب اقدام به حفر کهریز میکردند اما هر آنچه میکندند به تکه های بزرگ سنگ برخورد میکردند. به همین دلیل نام این شهر را کهریز سنگ گذاشتند یعنی محل کهریزهای پر از سنگ. در سال 1379 نام این شهر به صفائیه تغییر پیدا کرد که دوباره و با مخالفت اهالی این شهر همان کهریز سنگ گذاشته شد.

 

وجه تسمیه شهر گلدشت :

نام قدیم آن قلعه شاه می باشد که در کتاب فرهنگ جغرافیای ایران جلد 10 در مورد قلعه شاه اینگونه نوشته شده :‌ دهی است از بخش نجف آبادشهرستان اصفهان واقع در 6هزار گزی خاور نجف اباد متصل به شوسه ی اصفهان به نجف اباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است.  سکنهء آن 1006 تن است.آب آن از قنات وچاه ومحصول آن حبوبات، انگور، سیب زمینی،هندوانه،پسته،هلو، زردآلو، گوجه وشغل اهالی زراعت وصنایع دستی زنان کرباس بافی است .

بعد از انقلاب اسلامی ایران ابتدا به شهرک امام و سپس در سال 1371 باتفاق محله های گلشهر و قلعه سفید با مجوز هیات دولت به شهر گلدشت تغییر نام داده است .

وجه تسمیه شهرها و روستاهای بخش مهردشت  :

شهر دهق :

نظرات مختلفی در مورد وجه تسمیه شهر دهق وجود دارد که در این جا دو مورد را که از همه قوی تر است بیان می شود :‌

الف ) در گذشته مردم این مکان جسور و به حقیقت خواهی و حقیقت گویی مشهور بوده و در بیان حقایق هیچ پروایی نداشتند که به این مکان  " ده حق " گفته می شده است .

ب )  این شهر در قرون گذشته دهک (‌به معنای ده کوچک )‌بوده و  " ک " آن کاف تصغیر بوده است . که به مرور زمان به " ق"  بدل شده است .

 

شهر علویجه  :‌

الف )‌ در ارتباط با این روایت که نام علویجه برگرفته از علویون صدر اسلامی و طرفداران و شیعیان امام علی (ع) می باشد ،تردیدی نیست و شدت علاقه شیعیان این منطقه به اهل سنت (ع) ، نقش موثری در تغییر نام این شهر از  " الویجه "  به  " علویجه "  داشته است .

ب ) لاویجه یا لویجه یعنی دره منسوب به آب قلیل و  "لاوج "  نام یکی از مراتع ناحیه غربی بخش مهردشت می باشد . یعنی دره ای رسوبگیر با آب قلیل .

روستای اشن : 

الف )‌از دو بخش ا+شن که  " ا" به معنی آب و "شن " همانند گلشن یعنی جای گل که اشن به معنی  " جای آب و گل  " می باشد .

ب ) اشن در فرهنگ دهخدا و معین به معانی خربزه نارس و نام درختی شبیه سپیدار آورده شده است که به نظر می رسد نام درختی شبیه سپیدار معقول تر و دقیق تر و معتبرتر می باشد .

ج ) اشن در ابتدا ( ا + شن ) بوده که معنای آن آب روان روی شن زار است که به تدریج به اشن تغییر یافته است .

 

روستای گلدره :

الف ) نام گلدره ماخوذ از شرایط طبیعی و اقلیمی آن بوده و از دو جزء " گل " + " دره تشکیل شده که به معنای  " دره پرگل " می باشد .

ب ) در زبان عامیانه مردم این روستا را گرگیدر می گفتند که شاید به خاطر گرگ های زیادی که ناشی از کوهستانی بودن منطقه بوده به آن " گرگ  دره "  می گفتند که به مرور به گلدره تغییر یافته است .

 

 

 

روستای دمآب : 

نام اصلی و قدیمی آن  " دمبو "  بوده که از دو واژه  "دمب + او "  ترکیب یافته است که به معنای  " انتها و آخر آب  "  می باشد که به دلیل قرار داشتن این روستا در قسمت انتهایی حوزه آبخیز رودخانه خشکرود  به نام  " دمبو "  یا  " دم آب "  نامگذاری شده است .

 

روستای علی آباد و حسین آباد و خیر آباد :

بسیاری از روستاهای ایران در خاتمه نام خود واژه  " آباد "  دارند که نشانی از قدمت نسبتا" کم آنها در مقایسه با سایر آبادی های ایرانی دارد . قرار داشتن واژه  " آباد "  نشان از وجود آب و      بهره مندی مردم از مواهب آن در امر کشت و کار و دامپروری می باشد . در بخش مهردشت روستاهای علی آباد ، حسین آباد وجود دارد که معمولا با نام صاحب یا بنیان گذار آن + کلمه آباد به وجود آمده و تدریجا" توسعه و رشد داشته است .

 

روستای هسنیجه :

الف ) این آبادی متعلق به خانمی به نام  "هسنی " یا حسنی بوده است که برای مزارع خود رعیت هایی استخدام کرد که در این روستا ساکن شدند . ابتدا به این آبادی  "هسنی جا "  گفته می شد که به تدریج به هسنیجه تغییر کرده است .

ب ) واژه  "‌یج  + ه " علامت نسبت و به معنای  "دیه " منسوب به آب کوچک است که مشابه قسمت آخر علویجه می باشد . ترکیب این دو واژه به معنای مکان کشت و زرع تلقی میگردد .

 

روستای خونداب :‌

الف ) از دو واژه  " خواند + او " به معنای فراخواندن آب است و امروزه در علم آبخیزداری به نام آبخوان هم مشابهت زیادی به این واژه دارد . که خواندن آب به مفهوم این است که به علت موقعیت آبادی و شیب همه جانبه ای که به سمت خود دارد قادر است آبهای سطحی و زیرزمینی را به سوی خود جذب نماید .

ب ) در اوایل  " خانی آباد "  گفته می شده و به تدریج به خونداب تغییر کرده است .

ج  )  در ابتدا این روستا مزرعه ای بوده که در وسط آن خانه ای در کنار جوی آب قرار داشته که به آن  " خانه ی آب "  گفته می شد .

سلام بر شما

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها