فشار روانی (استرس)
پنج شنبه 10 تیر 1389 12:34 AM
|
|||||||
آدمیان برای آنکه به طرز بهنجاری بهکار و کوشش بپردازد بایستی کمی فشار روانی احساس کنند. برانگیختگی هیجانی ملایم، آدمی را در جریان اجراء کاری که برعهده دارد هشیار نگه میدارد. هنگامی که مدتهای دراز زندگی آدمیان با سکوت و آرامش همراه میشود آنان احساس کسالت کرده در پی چیزهای هیجانانگیز میروند: به تماشای فیلمهای جاسوسی، بازی تنیس و یا مراوده با دیگران رو میکنند. بررسیهائی که در مورد محرومیت حسی صورت گرفته نشان میدهند که فقدان تحریم عادی برای مدتی بیش از یک دوره
ٔ
کوتاه میتواند هم بسیار ناراحتکننده باشد و هم اثرات ژرفی بر رفتار بگذارد. بهنظر میرسد برای آنکه دستگاه عصبی درست کار کند بایستی میزان معینی تحریک به آن وارد شود. اما در عین حال، فشار روانی شدید یا طولانی دارای اثرهای آسیبزای فیزیولوژیائی و روانشناختی است
. |
|||||||
|
|||||||
پیش از این، هنگام بحث از شیوههای واکنش آدمی در برابر ناکامی و راهها و روشهای وی برای کنار آمدن با موقعیتهای فشارزا، برخی از اثرات فیزیولوژیائی فشار روانی را بررسی کردیم
. |
|||||||
هرگاه نخستین تلاشهای آدمی برای کنار آمدن با مسئله و مشکل به جائی نرسد در آن صورت اضطراب وی بیشتر و تلاشهایش کم انعطاف میشود و راه حلهای دیگر مسئله از نظرش دور میماند. برای نمونه، در مواردی گیرکردن مردم در آتشسوزی ساختمانها ناشی از این بود که درهائی را که به داخل باز میشوند به بیرون فشار دادهاند؛ در این موارد؛ وحشت زیاد سبب شده که آنها حتی به فکر راهحل دیگری نیفتند
. |
|||||||
آدمی هنگام روبهرو شدن با فشار روانی به آن دسته از الگوهای رفتاری روی میآورد که پیش از آن، برایش کارآئی داشته است. بهعنوان مثال، یک آدم محتاط ممکن است محتاطتر هم بشود و سرانجام به کلی کناره بگیرد؛ و یک آدم پرخاشگر ممکن است کنترل خود را از دست بدهد و بیمهابا همه چیز را در هم بکوبد
. |