لايه نگاري در بند خاک شوشتر
یک شنبه 19 تیر 1390 7:45 PM
لايه نگاري در بند خاک شوشتر دكتر حسن درخشي چکيده: يکي از سازه هاي مهم آبي شهرستان شوشتر که نقش مهمي در مهار سيلابها و در عين حال با کاربردهاي ديگري چون مخزن آب، آسياب آبي عمل مي کرده بند خاک است. اين بند در محل انحناي نهر داريون و بعنوان bypass نهر مذکور بوده است. بعد از خاکبرداري و کاوش از اين بند در داخل مخزن گمانه آزمايشي جهت لايه نگاري آن صورت گرفت با هدف اينکه دريچه هاي منشعب از نهر داريون به بند خاک چگونه عمل مي کرده است. در اين مقاله به معرفي و ساختار اين مخزن آبي و انباشت رسوبات در آن بر اساس لايه نگاري پرداخته شده و عملکرد اين بند مورد تحليل قرار گرفته است. واژه هاي کليدي: بند خاک – گمانه زني- لايه نگاري مقدمه كانال داريون از دهانه هاي آبگير اصلي در کارون تا حدود 2 كيلومتري به سمت جنوب مسيري شمالي- جنوبي را طي مي كند، بعد از اين فاصله انحنايي به سمت شرق مي يافته و بعد از انحنا مجدداً مسير قبلي خود را طي مي كرده است همين آگاهي سبب شده تا در انحناي داريون در فاصله دو كيلومتري جريان بعد از سر دهانه يك كانال بازدارنده bypass از آن در جهت شرق احداث گردد تا بتواند در زمانهاي طغيان و يا پر آبي قسمتي از آب نهر را منحرف و به رود گرگر منتقل نمايد (تصاوير شماره: 1و2) اين كانال باز دارنده بعد از عبور از بند خاك در فاصله 500 متري با عبور از پل لشكر از صخره طبيعي گذشته و با نام رقت (آب دلازين) طي مسافت حدود 5 كيلومتر به گرگر مي ريخته است. اهميت ويژه شاخه رقت كه تا قبل از پل لشكر به نام نهر بند خاك معروف است مرتبط با سازه هاي آبي است كه بر آب دلازين احداث شده است. اين سازه ها شامل بند خاك آسياب ها و چرخاب بند خاك ، آسيابهاي پل لشكر ، پل بند لشكر ،پل شاه علي، بند شرابدار ،چرخاب گاوميش آب و بند رقت است.برنامه گمانه زني و پيگردي بند خاك باعث گرديد (تصاوير 3و4) تا اين سازه آبي را دقيق تر بشناسيم در اين مقاله ما تنها به معرفي و ساختار لايه نگاري که در داخل بند خاک ايجاد نموديم پرداخته تا وضعيت آنرا از نظر، لايه بندي رسوب گذاري ، دانش هيدروليك آن و نقشي كه به عنوان يك بازدارنده در مقابل طغيان براي داريون اجرا مي نموده، مشخص نماييم. گزارش گمانه لايه نگاري T. T. 1 : اين گمانه با هدف لايه نگاري و رسيدن به كف لوكوس خاك برداري شد كه البته قبل از رسيدن به خا ك بكر (كف لوكوس ) كار در تراشه T.T.1 متوقف شد كه دليل آن ميزان حجم زياد رسوبات بود (تصوير شماره 5) . بطور كلي اين گمانه با ابعاد 2×2 متر در جهت شمالي – جنوبي و به فواصل 15/9 متري از لوكوس 103 و 80/2 متري از لوكوس 110 زده شد و منطبق با شبكه E4 در فضاي A است طريقه كار ابتدا با نخ كشي ابعاد گمانه آزمايشي شروع گرديد و بعد از نخ كشي مستند برداري شد و سپس كار برداشتن خاك گمانه به صورت متريك دنبال گرديد، موقع خاك برداري گمانه سطح آن شيب نداشت چون قبلاً رسوبات شيب دار فضاي A بصورت لايه اي برداشته شده بود. در مجموع سه روز كار در گمانه آزمايشي 1 صورت گرفت و خاك آن در خاكريز واقع در آن سوي شمال غربي محوطه خاك برداري يعني كنار جاده محوطه اهواز – شوشتر منتقل مي شد. اولين روز كار در گمانه آزمايشي 30/1 سانتيمتر خاك برداري شد كه از نوع رسوبات رسي دانه درشت به همراه تعداد محدودي قلوه سنگ رودخانه اي و همچنين تنه و ريشه هاي درخت در گمانه وجود داشت. روز دوم ، 50 سانتيمتر خاك برداري گرديد و خود گمانه در عمق 50 سانتيمتر از سطح خود به دو قسمت شمالي - جنوبي تقسيم گرديد، چرا كه لايه هاي گمانه تنها رسوبي هستند و نيازي به برداشتن تمام رسوبات گمانه نبود و به دليل حجم زياد همين رسوبات رودخانه اي و نا مشخص بودن كف فضاي A ، ترجيح داده شد كه گمانه T.T.2 در زاويه بين لوكوس هاي 103و104 به ابعاد 3×2 متر ايجاد گردد تا به موازات رسيدن به كف فضاي A پي همين لوكوس ها نيز مشخص گردد. اما خود گمانه T.T.1 بعد از تقسيم آن به دو قسمت شمالي – جنوبي و 60 سانتيمتر خاك برداري كار در آن متوقف گرديد. در مجموع اين گمانه به عمق 10/1 متر پايين تر از سطح اوليه آن در لوكوس A خاك برداري گرديد. و خود گمانه از مبنا B.M (30/1 متر ) پايين تر قرار دارد كه به اين ترتيب در كل 40/2 از مبناي كف گمانه 1 قرار دارد.در اين گمانه هيچ سازه اي بدست نيامد و تعداد102 قطعه سفال در اين گمانه بدست آمد كه 20 قطعه لعاب دار به رنگ سبز تيره و روشن و 82 قطعه ساده و نخودي رنگ هستند اما اين سفالها همراه با رسوبات رودخانه اي آورده شده و به همراه رسوبات در فضاي آن ته نشين شده اند و به دليل انتقال قطعه سفال توسط جريان آب اكثراً سائيده شده اند.اما نتيجه حفر اين گمانه سه لايه رسوبي دوره دوم را براي ما مشخص نمود كه به اين ترتيب از پايين ، لايه اول حاوي رسوبات رسي دانه ريز بود، لايه دوم حاوي رسوبات قلوه سنگي و لايه سوم حاوي رسوبات رسي دانه درشت به همراه قطعات قلوه سنگي رودخانه اي و لاشه سنگي بود و اين نشان مي دهد که وضعيت دريچه هاي انشعاب بند خاک از نهر داريون چگونه عمل مي کرده است ( اكنون به دليل ايجاد كمربندي اهواز- شوشتر در سال 60 تخريب شده اند) از آنجا که دريچه ها در دوره اول (از پايين)سالم بوده اند تنها رسوبات رسي ريز از نهر داريون به بند خاك آورده شده انددر دوره دوم وجود رسوبات قلوه سنگي رودخانه اي احتمالاً تخريب دريچه ها و طغياني بودن نهر داريون را نشان مي دهد. لايه سوم (گمانه T.T.1 )نشان مي دهد كه دريچه ها در محل انشعاب از داريون احتمالاً مرمت شده منتها ديگر مثل سابق نبوده است زيرا به همراه رسوبات رسي دانه درشت، تعدادي لاشه سنگ و قطعات قلوه سنگي نيز از دريچه ها عبور كرده و در فضاي A رسوب كرده اند. در كل همه اين رسوبات (سه لايه اي) متعلق به دوره دوم و بويژه چند دهه اخير مي باشد. نتيجه گيري: لوكوس A فضايي است با عنوان مخزن اصلي كه ديواره هاي 101 ،103 و 104 و دريچه هاي مسدود در اين ديوارها آنرا در بر گرفته است. در انتهاي ديوار 104 شكستگي موجود است كه با توجه به لوكوس 136 كه احتمالاً آواري است مربوط به دورة دوم، ادامه ديوار ( 104 ) كه به سمت شمال غربي ادامه داشته پوشانده است . از آنجا كه نهر داريون در دوره اول ساخت بند خاك داراي انحنايي بوده و در همين قسمت انحنايي، دريچه هاي موجود بوده كه در حال حاضر از بين رفته است، اين دريچه ها كار انتقال نهر داريون را به بند خاك انجام مي داده و آب داريون پس از ورود به فضاي A قسمتي در آن ذخيره مي شده و مابقي توسط دريچه ها خارج مي گرديد و اين دريچه ها و بويژه دريچه دوگانه در مسير جريان فعلي نهر كه اكنون تنها پي آنها موجود است. در ادامه ديوار 101 و در ميان آن بصورت روباز بوده و از آن خارج مي شده است، دريچه مسدود 110 ، در يك ارتفاع بالاتر و دريچه هاي مسدود 124، 125 حالت تنظيمي براي جريان آب و انتقال آن به زمينهاي پايين دست برقرار مي كرده است. در دوره دوم در بند خاك تغييراتي ايجاد شده است ، بدين ترتيب كه نهر داريون به دليل فرسايش قسمت شرقي تخريب شده و دريچه ها از حالت تنظيمي خارج مي گردد و در حالت مستقيم نهر در بالا دست آن دريچه هاي ديگري تعبيه مي كنند. كه نتيجه آن بلا استفاده ماندن دريچه هاي دوره اول و تخريب آنها شده است. ايجاد دريچه هاي دوگانه در دوره دوم در آنسوي جانب شمالي بند خاك و ساخت ديوارهاي الحاقي در جوانب آن به طوري كه بقاياي ديوار هاي 132 و 133 در قسمتهاي شمالي آن سوي بند خاك ادامه دارد اتصال آنرا به لوكوس (ديوار) 109 نشان مي دهد و احتمالاً ديواري ديگر در ابتداي دريچه جنوبي تا روبروي ديوار 109 ادامه داشته است اما جهت ذخيره كردن بيشتر آب در مخزن A و احتمالاً پايين بودن مقدار آب در آن باز در همين دوره ، دوره دوم اقدام به مسدود نمودن دريچه ها مي كنند و تنها دريچه هاي روباز از بين رفته در ديوار جنوب غربي 101 (مسير نهر فعلي) مورد استفاده قرار مي گيرند و رسوبات موجود در داخل فضاي A سه دوره را براي ما ترسيم مي كند، (رسوبات لايه اول از بالا) دانه درشت و همراه با قطعات قلوه سنگي است و ترميم و تنظيم ناقص دريچه هاي دوره دوم را نشان مي دهد كه ديگر مثل زمان ساخت عمل نمي كرده چرا كه به همراه رسوبات رسي دانه درشت قطعات قلوه سنگي و بعضاً لاشه سنگي مشاهده مي شود، در لايه رسوبي دوم كه قطعات قلوه سنگي به صورت لايه اي ضخيم در مخزن آب رسوب كرده تخريب دريچه هاي شش گانه و طغياني بودن نهر داريون را نشان مي دهد كه همين قطعات قلوه سنگي از دريچه ها عبور كرده اما لايه سوم يا لايه زيرين، رسوبات رسي دانه ريز نشان دهنده سالم بودن دريچه ها است چرا كه كار انتقال آب از دريچه ها صورت مي گرفته است پس بدين ترتيب رسوبات ته نشين شده در مخزن آب متعلق به دوره دوم ساختماني در بند خاك و قطعات سفالي موجود به همراه رسوبات آورده شده و در مخزن A جا قرارگرفته اند كه البته مقداري از اين قطعات سفالي به همراه رسوبات از دريچه هاي خروجي آب در مخزن A خارج شده و در محوطه B,C,D پراكنده گشته اند .اما ميزان بالاي رسوبات بويژه در جانب شرقي فضاي A نشان ميدهد كه بعضاً رسوبات از بالاي ديوارها بويژه در مواقع طغياني سرريز مي شده است و شواهد رسوبي آنرا تاييد مي كند. در مورد سفالها اينكه بعضي قطعات سفالي به همراه ملاط ساروج در دوره دوم ساختماني بند خاك در بالاي آنها مشاهده مي شده كه احتمالاً زمان ساخت آنرا از دوره ايلخاني به دورانهاي جديد نشان مي دهد ، در ميان رسوبات نيز تعدادي قطعه ظروف سفالي متعلق به دوره صفويه با مشخصات آبي- سفيد شناسايي گرديده است كه اين نشان دهنده استفاده از بند خاك در دورة صفويه را نيز نشان مي دهد و بعد از دورة صفويه در دوره هاي قاجار و اوايل پهلوي نيز مورد استفاده قرار مي گرفته است و تنها در سالهاي اخير(چند دهه قبل كه بند تخريب و بلا استفاده مانده است)نمونه اخير تخريب سال 1360 ه.ش توسط شهردار وقت شوشتر جهت احداث جاده كمربندي اهواز - شوشتر صورت گرفته است بعد از تخريب دريچه ها، خود مخزن بند خاك كه بعنوان Bypass عملاً از كار مي افتد و با انتقال فاضلاب شهري از مجاور شمالي بند خاك نشو نماي درختان گز كهور و درختان ديگر در بند خاك عملاً به فراموشي سپرده مي شود كه با اقدامات اخير كاوش باستان شناسي كه دوباره بند خاك از زير خاك بيرون آمد، اميد است با اقدامات مرمتي و احياي مجدد آن ، اين آثار ارزشمند تاريخي كاربري اصلي خود را باز يابد و هم به عنوان مكان توريستي مورد باز نگري قرار گيرد. فهرست منابع و مآخذ 1 - الياس آذر،خسرو.خاك شناسي عمومي و خصوصي-(اروميه، انتشارات جهاد دانشگاهي 1369 ). 2 - درويش زاده، علي .مباني زمين شناسي ايران (تهران ،انتشارات امير كبير 1373 ). 3 - افشار سيستاني،ايرج. خوزستان وتمدن ديرينه آن جلد اول و دوم(تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي 1373 ).َ 4 - ذاكري حسيني،فاطمه.شناخت اجمالي قنات و سفته هاي باستاني شوشتر-شركت سهامي سازمان آب وبرق خوزستان. دفتر تلفيق و سيلان منابع آب-چاپ نشده 1380 . 5 - شاه بيك،امير و افشاريان زاده،عبدالمجيد.گزارش مطالعه بررسي خاك رس اطراف شوشتر-عرب حسن و درخزينه)در استان خوزستان-سازمان زمين شناسي كشور-چاپ نشده 1362 . 6 - مقدم، عباس. گزارش گمانه زنيهاي باستان شناسي در بخشهاي مختلف سردهانه داريون شوشتر.گزارش چاپ نشده. 1380 آرشيو ميراث فرهنگي شوشتر 7- Moghdam , Abbas. And miri , negin 2003. "Archaeological research in the mianab plan of lowlandsusiana,south-westorn iran" ,IRAN.Vol:42
***به بهشت نمی روم اگر مــــــادرم آنجا نباشد***
آنگاه که تنها شدی و در جست جوی یک تکیه گاه مطمئن هستی ، بر من توکل نما . نمل/79