تولیپ
پنج شنبه 16 تیر 1390 11:52 AM
تولیپ
رومن گاری
کاظم سادات اشکوری
تولیپ دومین رمان رومن گاریست و درباره مردی به نام تولیپ ، یک مهاجر اروپایی در آمریکا می باشد . تولیپ که خود مردی فقیر و دارای مشکلات فراوان است تصمیم می گیرد در اعتراض به این دنیای بی عدالت و دارای تبیعض نژادی فراوان دست به اعتصاب غذا بزند . او کارهایی شبیه به مهاتما گاندی می کند و او را مهاتمای سفید می نامند .
تولیپ شخصیت استواری ندارد یک جور سستی و پریشانی در حالاتش مشاهده می شه و یک جوریی انگار هم دقیقا نمی دونه چی می خواد تغییر حال می ده و ... عده ای دور و برش هستند که سعی می کنند او را در خط تعادل نگه دارند و عده ای از او برای سوء استفاده از احساسات مردم بهره می جویند .
خیلی قشنگ بود که مبارزی را نشان می داد که اراداه بالایی هم نداشت و خودش هم نمی دونست دقیقا چی می خواد این به نظرم تصویر قشنگ و طنزی از بسیاری از مبارزان بود . سبک نوشتنش را هم دوست داشتم . یک جورایی ثابت نبود بین محیطها و فضاهای مختلف حرکت می کرد .
اما واقعا رو اعصابم بود چون اون یکی کتاب رومن گاری "مردی با کبوتر" هم موضوعش شدیدا مشابه بود فردی که اعتراض می کرد و عده ای دورش بودند . اصلا خوشم نیومد از این قضیه واسه همینم کلا دید خوبی نسبت به کتاب نداشتم . بعد هم زیاد به نظرم جذاب ننوشته بود کتاب رو می شد بیشتر روی این قضیه کار کرد که چرا و چه انگیزه ای باعث پیوستن افراد مختلف به این جنبش می شد .
طرح روی جلدش هم طرح زیبایی است و خیلی خوشحال شد که دیدم طراح ایرانی بوده
رومن گاری یکی از جملات مشهورش را در همین کتاب مطرح کرده : " دنیای ما به ایمان نیاز دارد؛ بشر بدون اعتقاد نمیتواند زندگی كند" خوشم می یاد از این جمله
همین طور اول کتاب یک نقل قول قشنگ از کافکا داره : " قدرت فریادها به حدی است که می تواند خشونت احکام صادر شده بر ضد انسان را در هم بشکند"
قسمت های زیبایی از کتاب
- از کسانی که نام سگشان را پلوتو می گذارند متنفرم . از کی تا حالا این حیوان کثیف را داری ؟
- دو سال می شود . از آن زمان که زنم یادداشتی برایم گذاشت به این مضمون که می رود با روزنامه نگاری زندگی کند که دارای استعداد است .
توفان هم ، ارباب ، به هیچ دردی نمی خورد. آن را هم دیده اند . همیشه یک نوحی هست که کشتی بسازد و بعد تمام .