جست و جو /دورنمات
یک شنبه 19 تیر 1390 7:33 PM
فردريك دورنمات
همايون نوراحمر
انتشارات قطره
مردي براي سخنراني در مورد كتاب هاي جنايي به يك شهري رفته و در بازگشت با يك رئيس پليس بازنشسته همسفر مي شه . رئيس پليس بهش مي گه كتاب هاي شما يك ضعف بزرگ داره اونم اينه كه عنصر شانس توي كشف جنايت را در نظر نمي گيريد و براش داستاني را تعريف مي كنه از دختر بچه اي كه با تيغ توي جنگل كشته مي شه و دوره گردي كه با بازپرسي هاي پرفشار اعتراف به گناه مي كنه و ماتايي كارآگاهي كه مي خواد قاتل واقعي را پيدا كنه و سرگردون مي شه ...
خوشم اومد يك جور داستان جنايي كه خوب به جنايت نمي پرداخت در حقيقت در مورد روح اين جور جنايات و در مورد يك جامعه مريض و سرنوشت آدم ها صحبت مي كرد من خيلي دوست داشتم اين ديد به مبحث جنايت و اين جور موضوع چيز تازه اي بود برام خيلي جذاب و خوش خوان بود و نمي شد كتاب را زمين گذاشت . كلا كه داستان هاي جنايي البته جذابيت خودشون را دارن من هميشه صفحات حوادث روزنامه هاي اون روز را مي خونم و يادمه توي اولين روزي كه با همسري صحبت مي كرديم گفت بعضي همكارام تا روزنامه مي ياد صفحه حوادث رو مي خونن اين قدر بدم مي ياد! منم گفت اا منم همين طورم :دي هنوزم دوست نداره ولي من تمام تلاشم را مي كنم كه حوادث اون روز را اگه جالبه براش بگم :دي
آقاي دورنمات نويسنده سوئيسي آلماني زبان هستند .
قسمت زيبايي از كتاب
اين كار قانوني به شمار نمي رفت اما وقتي كه خواست پليس در كار باشد ، كمتر به قانون توجه مي شود .